زندگی اجتماعی در شهر معروفی به نام ناپل، بسیار پر رنگ و فعال بود. مردم در این شهر به شعر و ادبیات علاقه زیادی داشتند و هر وقت که فرصت مییافت، به خواندن داستانها و شعرهای زیبا میپرداختند. در این شهر، زندگی پرسی بیش شلی، شاعر بزرگی بود که با اشعار و داستانهای خود، مردم را به خود جذب میکرد.
پرسی بیش شلی در شهر ناپل متولد شد و از کودکی به شعرنویسی علاقه داشت. او از جوانی به دنبال راههای نوین نگارش شعر میگشت و به تحولات ادبیات میاندیشید. او از زیباییهای طبیعت الهام گرفته و با زبانی روان و عاطفی، احساسات خود را به شکل شعر و داستانهای زیبا بیان میکرد.
از میان اشعار معروف پرسی بیش شلی، “پادشاه موم که در برف میسوخت” به شدت مورد توجه مردم بود. این شعر دربارهی ماجراهای یک پادشاه موم است که در یک روز برفی، به دنبال نجات دادن شهروندان خود، خود را فدا میکند. این شعر الهام گرفته از مفاهیم انسانی و دوست داشتنی بود و مردم بسیار آن را دوست داشتند.
داستان ما در فصل زمستان شروع میشود، هنگامی که برف به روی خیابانها فرا میرسد و همهی مردم به دنبال گرما و امان میگردند. در این شهر، یک پادشاه موم در خیابانها سوخته و داغدار میگردد و همهی مردم نگران وضعیت او هستند. با ورود بهار، مردم به سمت مجسمهی پادشاه موم میرود و گل میکارند تا بهار را به شهر بازگردانند.
در این داستان، ماجراهای پادشاه موم و راهبان شعری به رشتههای زندگی مردم میبافند و همه به هم پیوسته، جلوی خطرات مختلف را میگیرند. در پایان، مردم با کمک یکدیگر و با ادامهی امید به زندگی، بهار را به شهر باز میگردانند.
با ما در مرشدی همراه شوید، و تصویر بالا تزئینی است.
نوشته بازسازی شده از کتاب “پرسی بیش شلی: زندگینامه و آثار” است.