در دیدار اخیر بدر عبدالطی، وزیر امور خارجه مصر با نارندرا مودی، نخست وزیر مصر در دهلی نو، در روز جمعه 17 اکتبر، وزیر امور خارجه مصر بار دیگر تاکید کرد که حل مسئله فلسطین در پیشرفت پروژه اتصال IMEC و تقویت روابط استراتژیک بین هند و مصر نقش اساسی دارد. نظرات او جوهر چالشی را که کریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا (IMEC) با آن مواجه است، نشان می دهد که طرح های زیرساختی بزرگ در این منطقه را نمی توان از درگیری های سیاسی پایدار جدا کرد. تاکید عبدالاتی نشان داد که IMEC که با شور و شوق زیادی در اجلاس سران G20 در سال 2023 به میزبانی دهلی نو راه اندازی شد، تنها در صورتی از لفاظی به واقعیت حرکت خواهد کرد که معماران آن جغرافیا را با ژئوپلیتیک آشتی دهند.
چشم انداز استراتژیک: آنچه IMEC پیشنهاد می کند
IMEC به عنوان یک چارچوب اتصال متحول کننده اعلام شد که هدف آن اتصال هند، شبه جزیره عربستان و اروپا از طریق شبکه های دریایی، ریلی، انرژی و دیجیتال است. این پروژه وعده داده بود که مسیرهای تجاری را دوباره پیکربندی کند و با مشارکت هند، عربستان سعودی، امارات، اردن، اسرائیل و اتحادیه اروپا با حمایت ایالات متحده و اقتصادهای بزرگ اروپایی، رشد پایدار را تقویت کند. همچنین به عنوان یک ابتکار همتا علیه ابتکار کمربند و جاده چین (BRI) ظاهر شد. با این حال، “IMEC vs BRI” بحث به همان اندازه در مورد رقابت روایی است که در مورد تدارکات. با این حال، ترجمه آن روایت به یک چارچوب عملکردی فرآیند پیچیده ای است.
طرح IMEC شامل دو پایه به هم پیوسته است. یک مسیر دریایی شرقی بین هند و بنادر خلیج فارس و یک کریدور شمالی راه آهن در سراسر عربستان سعودی، اردن و اسرائیل که به اروپا منتهی می شود. علاوه بر این، برنامههایی برای شبکههای برق، خط لوله هیدروژن و شبکههای فیبر دیجیتال پیشبینی میکند. ایده این است که زمان حمل و نقل بین هند و اروپا را نزدیک به 40 درصد کاهش دهد و زنجیره های تامین جهانی را به دور از پست های بازرسی آسیب پذیر مانند کانال سوئز و دریای سرخ متنوع کند.
موانع چشم انداز
راه اجرای این چشم انداز همچنان پر از موانع است. آینده IMEC به پل زدن شکاف های سیاسی و بستن شکاف های مالی بستگی دارد. ارتباط فیزیکی در سراسر شبه جزیره عربستان هنوز ناقص است و بخشهای راه آهن کلیدی بین عربستان سعودی، اردن و اسرائیل عمدتاً روی کاغذ وجود دارد. استانداردهای فنی مختلف و رژیم های گمرکی متنوع بدون هیچ مرجع واحدی برای هماهنگ سازی سرمایه گذاری یا اجرا، پروژه را مستعد می کند. علاوه بر این، مدل تأمین مالی فاقد شفافیت است. نه یک مجموعه اختصاصی و نه یک سازوکار چندجانبه نهایی نشده است، که کریدور را در برابر تاخیرها و اولویتهای رقابتی آسیبپذیر میکند.
علاوه بر این، به دلیل پویایی دیپلماتیک و امنیتی، عدم اطمینان وجود دارد. را اسرائیل-غزه جنگ تلاشهای عادیسازی عربستان و اسرائیل را که در ابتدا روحیه IMEC را برانگیخت، متوقف کرده است. تجدید تعامل مصر نشان می دهد که قاهره قصد دارد هر چارچوب ارتباطی را که حوزه نفوذ آن را قطع می کند شکل دهد. با توجه به نقش مصر در کنترل کانال سوئز و وزن سیاسی آن در جهان عرب، مشارکت قاهره بسیار مهم است. پیوند عبدالاتی از قابلیت IMEC با پیشرفت در مسئله فلسطین به این معناست که مشروعیت دیپلماتیک مقدم بر همکاری لجستیکی خواهد بود. تا زمانی که شرکتکنندگان به کسری اعتماد منطقهای نپردازند، سیاست کریدور ممکن است بین جاهطلبی و ابهام گرفتار بماند.
اولویت های متفاوت شرکت کنندگان
هر شرکت کننده در IMEC اهداف متفاوتی دارد. برای هند، این پروژه با سیاست «غرب عمل کن» و تمایل دیرینهاش برای تحکیم وضعیت قدرت متوسط از طریق رهبری ارتباطی همسو است. برای پادشاهی های خلیج فارس، IMEC کانالی برای تنوع بخشی فراتر از هیدروکربن ها و جذب سرمایه گذاری در فناوری و مدیریت است. اروپا آن را به عنوان پوششی در برابر وابستگی بیش از حد به زیرساخت های چینی می بیند. برای تطبیق این علایق متنوع، باید بر مذاکرات مستمر و برنامه ریزی مناسب تمرکز کرد. تنش میان کشورهای خلیج فارس و بین قدرت های منطقه ای مانند ایران و ترکیه می تواند اوضاع را پیچیده تر کند. تداخل منافع ممکن است مرز بین همکاری و رقابت را محو کند، که انسجام را قبل از شتاب گرفتن کریدور تضعیف خواهد کرد.
از دیدگاه هند، IMEC در صورت مدیریت استراتژیک اهمیت زیادی دارد. این نه تنها انعطافپذیری زنجیره تامین را تقویت میکند، بلکه امنیت انرژی را افزایش میدهد و ردپای دیپلماتیک هند را در خاورمیانه گسترش میدهد. این کریدور کاملاً با تلاشهای جهانی برای ارائه جایگزینهای شفاف برای تأمین مالی چین، بهعنوان مثال، «مشارکت برای زیرساختها و سرمایهگذاری جهانی» به رهبری ایالات متحده هماهنگ است. با این حال، این انجمن ممکن است IMEC را در معرض رقابت قدرت بزرگ قرار دهد و یک ابتکار توسعه را به ورزش استراتژیک دیگری تبدیل کند. این ممکن است منطق اقتصادی کریدور را کمرنگ کند.
مصر و آخرین نقطه عطف
یک بعد جدید به عنوان اضافه شده است مصر دوباره به عنوان یکی از سهامداران کلیدی ظاهر می شود در پروژه منافع قاهره نه تنها از جغرافیا بلکه از منطق اقتصادی نیز سرچشمه می گیرد. کانال سوئز شاهرگ اقتصاد مصر است، بنابراین هر کریدور جایگزین باید به جای رقابت با آن، مکمل آن باشد. تاکید عبدالاتی بر ادغام ثبات سیاسی با برنامه ریزی اقتصادی، درس منطقه ای وسیع تری را منعکس می کند که صلح و رفاه باید با هم پیشرفت کنند. گنجاندن مصر به عنوان یک بازیگر مرکزی از طریق پیوندهای بندری یا سرمایه گذاری مشترک در لجستیک می تواند مشروعیت و قابلیت اطمینان IMEC را افزایش دهد. برخلاف این، اگر مصر کنار گذاشته شود، ممکن است باعث مقاومت دیپلماتیک یا تصورات حاشیهسازی شود.
مهم ترین سوال در شرایط کنونی این است که آیا IMEC می تواند از آشفتگی های چرخه ای ناپایدارترین منطقه جهان جان سالم به در ببرد یا خیر؟ منطقه ای که بازارهای انرژی در آن بی ثبات است و درگیری های حل نشده، بی اعتمادی را در میان کشورهای شرکت کننده دامن می زند. علاوه بر این، تاخیر در اجرا ممکن است شتاب را کاهش دهد. برای نشان دادن پیشرفت و حفظ اعتماد سرمایه گذاران، IMEC به نقاط عطف قابل اندازه گیری مانند پروژه های آزمایشی، هماهنگ سازی گمرکی یا یکپارچه سازی دیجیتال نیاز دارد. حتی موفقیت جزئی، مانند بهبود ارتباطات دریایی هند و خلیج فارس یا همکاری در زمینه انرژی های تجدیدپذیر، می تواند اعتبار ایجاد کند.
راه رو به جلو برای IMEC
IMEC مفروضات غالب در مورد چگونگی ظهور پروژه های اتصال در مناطق مورد مناقشه را در یک یادداشت مفهومی به چالش می کشد. این نشان می دهد که کریدورهای استراتژیک دیگر نمی توانند تنها به اتحادهای ژئوپلیتیکی وابسته باشند. آنها به حکمرانی فراگیر، تأمین مالی شفاف و طراحی حساس به تعارض نیاز دارند. موضع دیپلماتیک مصر در قبال مسئله فلسطین و IMEC دلالت بر این دارد که توسعه بدون عدالت ناپایدار است. برای هند، این فرصت در استفاده از اعتبار خود نزد بازیگران متعددی مانند کشورهای عربی، اسرائیل، اروپا و ایالات متحده برای محافظت از کریدور در برابر سیاستهای حاصل جمع صفر است. این امر دهلی نو را نه تنها به عنوان یک شرکت کننده بلکه به عنوان یک تسهیل کننده معرفی می کند.
در نتیجه، IMEC هم یک وعده و هم یک پازل است. این آرمان برای اتصال تعاونی را در بر می گیرد، اما گروگان همان تقسیماتی است که قصد دارد پل کند. بیانیه عبدالاتی در دهلی نو، که در سرتاسر پایتخت های منطقه منعکس شد، کمتر هشداری بود تا یادآوری این که زیرساخت ها نمی توانند از سیاست فراتر بروند و باید با آن تعامل سازنده داشت. اگر هند و متحدانش بتوانند این چشم انداز را به دیپلماسی پایدار و اجرای عملی تبدیل کنند، این کریدور ممکن است از یک معامله استراتژیک به یک مشارکت بین قاره ای واقعی تبدیل شود. با این حال، اگر شکست بخورد، IMEC به لیست طولانی پروژههای رویایی که در خاورمیانه ناموفق بودند، میپیوندد.