اروپا در حال کاهش شدید اقتصادی ساختاری است. این کاهش اکنون چنان تعبیه شده است که اروپا در یک چهارراه قرار دارد. یا او پویایی خود را دوباره کشف می کند ، یا این قاره با افزایش حاشیه نشینی جهانی و سقوط نسبی در سطح زندگی روبرو است.
فقط یک نسل پیش ، اتحادیه اروپا تقریباً یک چهارم تولید ناخالص داخلی جهانی را بر اساس برابری قدرت خرید به خود اختصاص داد. این بزرگترین بلوک جهان بود. امروز که به یک هفتم تولید ناخالص داخلی جهان کاهش یافته است ، که توسط ایالات متحده و چین پیشی گرفته است.
شاید جالب تر باشد ، اگر نرخ فعلی رشد حفظ شود ، در طی ده سال یا بیشتر ، تولید ناخالص داخلی هندی از همه اروپا بزرگتر خواهد بود. در حالی که ثروت اروپایی در هر سر بسیار بیشتر است ، این شکاف به سرعت در حال بسته شدن است. ثروت و نفوذ در ارتباط هستند. عدم رسیدگی به دلایل اساسی عدم عملکرد اتحادیه اروپا به سادگی حاشیه نشینی را تضمین می کند.
نکته مهم این است که اروپا از رشد خود متوقف شده است. در طی 20 سال گذشته ، رشد اتحادیه اروپا به سختی 1 ٪ در سال به طور متوسط بوده است. برخی استدلال می کنند که این یک نتیجه اجتناب ناپذیر از یک منطقه ثروتمند با “گرفتن” اجتناب ناپذیر از بازارهای در حال توسعه است. اما این استدلال توضیح نمی دهد که چرا رشد در سایر اقتصادهای پیشرفته بسیار برتر بوده است.
رشد متوسط در استرالیا ، کانادا ، ایالات متحده و OECD بیش از دو برابر سطح اروپا بوده است. برای بیان این موضوع ، اگر اتحادیه اروپا از سال 2005 با همان نرخ ایالات متحده رشد کرده بود ، اقتصاد اروپا امروز 3 تریلیون دلار بیشتر خواهد بود ، معادل 8،500 دلار در هر سر در فرصت از دست رفته. بنابراین نرخ رشد بسیار اهمیت دارد.
چرا این اتفاق افتاده است؟ مقاله منتشر شده توسط ما در کمیسیون رشد چندین دلیل اصلی را برجسته می کند.
در مرحله اول ، هیچ منطقه دیگری دارای یک بخش دولتی ، مالیات یا نظارتی از راه دور به همان اندازه پیچیده و سنگین به عنوان اتحادیه اروپا نیست.
دوم ، ترازنامه های بخش عمومی اتحادیه اروپا به طور کلی در طی 20 سال گذشته از نظر مادی تضعیف شده و باعث کاهش انعطاف پذیری و به خطر انداختن ثبات پولی می شود.
سوم ، پایه های هزینه های اروپایی در سطح جهانی غیرقابل رقابت هستند ، که در درجه اول ناشی از هزینه های انرژی نسبتاً بسیار بالا ، تنظیم اشتغال سفت و سخت و یک محیط نظارتی کلی است که برای محافظت با هزینه نوآوری طراحی شده است.
چهارم ، اقتصادهای اروپایی به طور کلی نسبت به صنعت میراث نسبت به بازارهای جدید با رشد بالاتر تعصب دارند.
اتحادیه اروپا قاره آماری جهانی است. هزینه های عمومی در اتحادیه اروپا به طور متوسط کمتر از نیمی از تولید ناخالص داخلی ، حدود ده درصد بالاتر از ایالات متحده و بیست درصد بالاتر از رقبای آسیایی است.
به طور مشابه ، نرخ مالیات اتحادیه اروپا به طور متوسط 42 ٪ از تولید ناخالص داخلی ، این قاره را در معرض ضرر مالیاتی قابل توجهی قرار می دهد. مدلهای کاغذی ما به طور متوسط به رشد و اندازه وضعیت دست یافته و همبستگی معکوس قوی پیدا می کند. کشورهایی که هزینه های عمومی کمتری دارند سریعتر رشد می کنند. ممکن است کسی یک شبکه رفاه سطح بالا را انتخاب کند-اما با انجام این کار قیمت سعادت وجود دارد و اروپا از این قیمت رنج می برد.
سطح بسیار بالایی از تأمین اجتماعی ، به طور کلی حداقل دستمزد و قیمت انرژی که تقریباً دو برابر میانگین ما هستند ، به ترکیب اضافه کنید ، جای تعجب نیست که رشد اروپا گریزان بوده است.
با این حال ، شاید جالب ترین ، تسلط کامل ایالات متحده و تا حدی چین در فناوری جدید باشد. به سادگی با نگاهی به 100 شرکت بزرگ فناوری جهانی با سرمایه گذاری در بازار نشان می دهد که فقط چهار نفر اروپایی هستند.
به اعتبار اتحادیه اروپا ، این رئیس جمهور پیشین بانک مرکزی اروپا ماریو دراگی را مأمور کرد تا بررسی کند که چرا رقابت اروپا عقب مانده است. با این حال ، در حالی که ما با بسیاری از تحلیل های وی در رابطه با مقیاس چالش موافق هستیم ، در مورد نتیجه گیری ها و توصیه های وی نیز نمی توان گفت که تا حد زیادی می توان به عنوان تمرکز بیشتر و اروپا بیشتر خلاصه شد.
با این حال ، در حالی که به طور کلی اروپا ممکن است در حال شکست باشد ، در آن کاهش گسترده تر برخی از شاخه های سبز وجود دارد. شکاف واقعی در این قاره بین شکست “اروپای قدیمی” و موفقیت روزافزون ملل ویسگراد ، اسلوونی و کشورهای بالتیک است. اگر آنها نرخ رشد فعلی را حفظ کنند ، بیشتر این کشورهای اروپای شرقی از نظر تولید ناخالص داخلی در طی یک دهه از “اروپای قدیمی” غلبه کرده اند. این ، از محل شروع آنها 30 سال پیش ، یک دستاورد خارق العاده است.
چگونه آنها این کار را انجام داده اند؟ البته عوامل زیادی در بازی وجود دارد ، اما در هر یک سطح بدهی عمومی ، مالیات و هزینه های اجتماعی را پیدا می کنیم که همه از نظر مادی پایین تر از “اروپای قدیمی” هستند. مشاهده بیشتر رویکرد دیفرانسیل برای سیاست مهاجرت است. در حالی که به عنوان یک تعمیم “اروپای قدیمی” مهاجرت درونی را تشویق کرده است – که اغلب از خارج از اروپا – کشورهای ویزگراد استراتژی مخالف را اتخاذ کرده اند. در واقع ، در بسیاری از موارد ، جریان مهاجرت منفی بوده است ، بنابراین رشد سرانه تولید ناخالص داخلی را حتی چشمگیرتر می کند.
کشورهای Visegrad تمایل به انسجام تر دارند و کمتر به بودجه های رفاهی مبتنی بر دولت متکی هستند. آنها شبکه هایی را ایجاد کرده اند که انگیزه کار را افزایش می دهد ، یک درس “اروپای قدیمی” به خوبی درک می کند.
اتحادیه اروپا به وضوح آگاه است که در کل آنها یک مدل با هزینه بالا ، با مالیات بالا و تنظیم بالا است. در حالی که اروپا از کم کاری مداوم خود آگاه بود ، یک استراتژی ناگفته وجود داشت که حمایت ضمنی روسای جمهور قبلی ایالات متحده و سایر کشورهای توسعه یافته آنگلوسفر را داشت: این تلاش برای صادر کردن یک مدل هزینه بالا در سطح جهان از طریق قانون صفر خالص و سایر استانداردهای نظارتی بود ، در حالی که تشویق مهاجرت به سمت داخل به هزینه های کسل کننده کار در تلاش برای عایق کاری اروپا از فشارهای جهانی.
این استراتژی ممکن است مدیریت کاهش باشد ، اما وقتی سایر کشورهای پیشرفته پیشرفته به طور ضمنی از آن حمایت می کردند ، اعتبار خود را داشت. اما انتخابات رئیس جمهور ترامپ این امر را غیرقابل تحمل کرده است. ما اکنون در دنیایی زندگی می کنیم که مزیت رقابتی مهم است.
به عنوان نمونه ، صرف نظر از دیدگاه شخص در مورد تغییرات آب و هوا ، اتخاذ یک استراتژی که توسط بزرگترین انتشار دهنده های کربن جهانی – ایالات متحده ، چین ، هند و روسیه نادیده گرفته می شود – از نظر اقتصادی یا زیست محیطی کمی ایجاد نمی کند. صنعت اروپا نیاز به هزینه های ورودی انرژی رقابتی دارد. راه حل های کربن کم فعلی به سادگی چنین چیزی را ارائه نمی دهند. در نهایت اتحادیه اروپا در صورت تمایل به بازداشت ، باید دوباره رقابت جهانی را دوباره ایجاد کند.
مقاله ما نه توصیه اصلی را برای بازسازی رقابت و مزیت کارآفرینی طراحی کرده است. با این حال ، توصیه اصلی ما این است که یک برنامه ده ساله را برای کاهش اندازه سهم بخش دولتی از اقتصاد 5 ٪ تا سال 2035 و 5 ٪ بیشتر در سال 2045 بیان کنیم که این بخش را به حدود 35 ٪ تولید ناخالص داخلی اروپایی می رساند ، تقریباً جایی که امروز ایالات متحده است.
بخش خصوصی یک تخصیص دهنده بسیار کارآمدتر از دولت است. با بازیافت کنترل هزینه در کاهش مالیات ، می توانیم به جای حلقه عذاب فعلی ناامیدی و کاهش ، یک دایره فضیلت ایجاد کنیم. همراه با تمرکز بر کاهش قیمت انرژی ، آزادسازی بازارهای کار و تمرکز بر تشویق اشتغال سودآور در استراتژی های ولفاریستی ، اروپا می تواند مجدداً موجو خود را بازیابی کند – و خیلی سریع.
بسته بندی خود در پتو راحتی فعلی یک توهم است. این امر کاهش می یابد و حلقه عذاب فعلی را وارد می کند. با توجه به مقیاس کم کاری ، شکستن این چرخه فوری است – اما خبر خوب این است که بسیاری از درس ها را می توان از طریق قاره یافت: به شرق بروید تا به ویسگراد ، مرد جوان بروید.
– بهترین قطعات از CAPX و در سراسر وب.
CAPX به سخاوت خوانندگان خود بستگی دارد. اگر برای آنچه ما انجام می دهیم ارزش قائل هستید ، لطفاً کمک مالی کنید.
ستون ها نظر خود نویسنده هستند و لزوماً منعکس کننده دیدگاه های CAPX نیستند.