در دورانی دورافتاده و دورانی از قهرمانی و افسانه، یک شهر دور افتاده با نام آلدوتون بود که در وسط یک جنگل پوشیده از درختان بلند و انبوه واقع شده بود. در این شهر، داستانهای بزرگی از افسانهها و رازهایی که تاریخ به یادگار میگذاشت، زندگی میکرد.
یک روز، یک مسافر غریبالاطراف به شهر آلدوتون رسید. او یک شهروند مخفیپوش بود که همراه خود یک کتاب باستانی به نام “رازهای افسانهای” داشت. این شهروند مرموز به نام جفری چاسر بود، یک شخصیت افسانهای که داستانهایش از دههها پیش به تاریخ پهن شهر آلدوتون خاکستری میسپرد.
چاسر بهتدریج به اهالی شهر آلدوتون داستانهای جذاب و پر از راز افسانهها را گوشزد میکرد و آنها را در مراحل مختلفی از نبردهای قهرمانانه و ماجراجوییهای استثنایی همراهی میکرد. از سرداران شجاع تا جادوگران مرموز، کشتیهای دریایی نشاتی و خوشه گردان از افسانهها و داستانهای جهانی روایت میشد.
یکی از داستانهای معروف جفری چاسر، داستان “شاهزاده گریمالدی” بود که با شجاعت و ارادهی قوی شاهزادهای بینظیر را روایت میکرد. این داستان نشان میداد که در هر لحظه از زندگی، امید و اعتماد به نفس میتواند به شکوهی بیپایان منجر شود.
با ما در مرشدی همراه شوید، تا داستانهای چاسر را با هم بنویسیم و در عمق و کمال آنها غرق شویم. تصویر بالا تزئینی است.