در شهری دور دور، زنی جوان به نام گوندپال فرزند یک جادوگر معروف بود. او با قدرت های عجیب و غریب پدرش از کودکی آشنا بود و علاقه زیادی به یادگیری جادو داشت. اما گوندپال متوجه شد که داشتن این قدرت ها مسئولیت های بزرگی را به همراه دارد و او تصمیم گرفت به جای استفاده شخصی، از جادو برای کمک به دیگران استفاده کند.
یک روز، در حالی که گوندپال در جنگل دور افتاده بود، با پرنسس جوانی به نام الودا آشنا شد. او داشت در خانواده اش به دلیل جادوگری پدرش دست کشی می شد و تنها در جنگل آزاد بود. گوندپال تصمیم گرفت به او کمک کند و با استفاده از قدرت های خود، پرنسس را از وضعیت بدش خارج کند.
الودا و گوندپال به تدریج با هم دوست شدند و پرنسس سرانجام فهمید که قدرت های مخفیاش می تواند به خدمت مردم بیاید. این دو نوجوان با هم تصمیم گرفتند تا به مردم شهرشان کمک کنند و همراه از قدرت های نامعلوم گوندپال، این کار را به پیش بردند.
این داستان از مساجعه های جالب و جذاب الودا و گوندپال برای کمک به دیگران، از مواجهه با چالش های جدید و از پیروزی های غیرمنتظره آنها در برابر نیروهای شرور، پر است. به لطف این دو جوان شجاع و خیره کننده، شهر زندگی و رنگ جدیدی یافت و همه در حالی شگفت زده به قدرت های جدید پرنسس و پسر جادوگر بودند.
با ما در مرشدی همراه شوید.
تصویر بالا تزئینی است.