افزایش تنش در امتداد مرز افغانستان و پاکستان ناگهانی نیست و بی دلیل نیست. آنها ناشی از سال ها تروریسم فرامرزی است که از خاک افغانستان به راه افتاده است، واقعیت تلخی که پاکستان با صبر و خویشتنداری تحمل کرده است. نگرانی های اسلام آباد نه انتزاعی است و نه گمانه زنی. آنها بر اساس سالها شواهد، رهگیریهای اطلاعاتی و اکنون تأیید بینالمللی هستند. گزارشهای سازمان ملل و سایر نهادهای نظارتی تأیید میکنند که افغانستان به پناه دادن به گروههایی که علیه پاکستان عمل میکنند، ادامه میدهد و ثبات منطقهای و روح توافق دوحه را تضعیف میکند.
هنگامی که طالبان در سال 2021 کابل را تصرف کردند، پاکستان تقریباً به تنهایی سفارت خود را باز نگه داشت در حالی که بسیاری از جهان در وحشت از آن خارج شدند. مقامات پاکستانی تخلیه اتباع خارجی را تسهیل کردند، کانال های ارتباطی را زنده نگه داشتند و پیوسته خواستار رفع توقیف دارایی های افغانستان برای کاهش بحران انسانی شدند. تلاش های پاکستان از دالان های دیپلماتیک فراتر رفت. پرونده افغانستان را در سازمان ملل، سازمان همکاری اقتصادی و دیگر مجامع منطقه ای مطرح کرد. با این حال، با وجود چنین حسن نیت، افغانستان به پناهگاهی برای شبه نظامیانی تبدیل شده است که بارها و بارها خون پاکستانی ها را ریخته اند.
مسئله اصلی، امتناع یا ناتوانی طالبان از اقدام علیه تحریک طالبان پاکستان (TTP) و ارتش آزادیبخش بلوچستان (BLA) است که هر دو همچنان در داخل افغانستان پناهگاه پیدا می کنند. موضع اسلام آباد ساده است: آتش بس و روند صلح پس از دوحه تنها در صورتی می تواند دوام بیاورد که طالبان از استفاده این گروه ها از خاک خود جلوگیری کند. اصل توافقنامه دوحه تعهد کابل برای پایان دادن به حمایت از گروههای تروریستی بود، نه اینکه به آنها فضایی برای تنفس با نامها یا ساختارهای جدید بدهد.
رویکرد پاکستان سنجیده شده است، حتی مصالحه. علمای دین، بزرگان قومی و هیئت های بلندپایه سفرهای مکرر به کابل داشته اند. هیأت مفتی تقی عثمانی در جولای 2022، جرگه 17 نفری پس از آن، و دیدارهای بعدی خواجه آصف وزیر دفاع و نقوی وزیر داخله، همگی با هدف متقاعد کردن طالبان برای مهار تحریک طالبان پاکستان انجام شد. در مجموع، از سال 2021، پاکستان صدها تبادل دیپلماتیک انجام داده است: چهار دیدار وزیر خارجه، دو هیئت دفاعی، پنج سفر توسط نمایندگان ویژه و بیش از 800 یادداشت اعتراضی. تعداد کمی از کشورها می توانند در مواجهه با تحریکات مداوم چنین پافشاری کنند.
با این حال واقعیت روی زمین داستان متفاوتی را بیان می کند. تحریک طالبان پاکستان و گروه های متحدش مانند فتنه الخوارج (FAK) اکنون بیش از 60 کمپ تروریستی را در سراسر استان های افغانستان مانند کنر، نورستان، ننگرهار و پکتیکا اداره می کنند. بر اساس دادههای آژانسهای امنیتی پاکستان، تنها در سال جاری 36 درصد افزایش تلاشها برای نفوذ داشته است و هزاران شبهنظامی وارد خیبر پختونخوا و بلوچستان شدهاند. سی و ششمین گزارش تیم نظارتی و پشتیبانی تحلیلی سازمان ملل متحد (ژوئیه 2025) آنچه پاکستان مدتهاست هشدار داده بود را تأیید کرد: افغانستان همچنان محیطی مساعد برای گروههای تروریستی از جمله القاعده و تحریک طالبان پاکستان است که هر دو از پیوندهای عملیاتی و پشتیبانی لجستیکی تحت نظارت طالبان برخوردارند.
این فقط غفلت نیست. همدستی است گزارش سازمان ملل چندین استان افغانستان را که هنوز میزبان جنگجویان القاعده هستند شناسایی می کند و اشاره می کند که سه کمپ آموزشی مشترک جدید ایجاد شده است. بر اساس گزارش ها، نور ولی محسود، رئیس تحریک طالبان پاکستان، در کابل اقامت دارد و از عناصر داخل دولت طالبان کمک مالی و حفاظت می کند. هنگامی که خبر حمله به او در کابل منتشر شد، موج تکذیبهای آنلاین از حسابهای مستقر در افغانستان تنها آنچه را که پاکستان همیشه گفته بود تأیید کرد: این تروریستها آشکارا و تحت حمایت دولت زندگی میکنند.
خویشتن داری پاکستان محدودیت هایی دارد. در حالی که اسلام آباد همچنان از دیپلماسی و گفتگو حمایت می کند، نمی تواند تلفات سربازان و غیرنظامیان خود را نادیده بگیرد. تروریست های مسلح به سلاح های درجه ناتو، کارابین های M4، تجهیزات دید در شب و اپتیک های حرارتی که توسط نیروهای آمریکایی به جا مانده اند، اکنون پست های بازرسی و شهرهای پاکستان را هدف قرار می دهند. در حمله اخیر به مقر پاسبانی مرزی در بانو، سه نفر از شش مهاجم اتباع افغانستان بودند. نیروهای موسوم به تحفوظ امامت اسلامی که تحت حمایت طالبان عمل می کنند، حمله مرگباری را به یک مدرسه آموزشی پلیس در دره اسماعیل خان انجام دادند و هفت افسر را کشتند. اینها حوادث مجزا نیستند، بلکه بخشی از الگوی تروریسم دولتی هستند.
ریاکاری روایت کابل آشکار است. هنگامی که پاکستان به اهداف تروریستی تایید شده در داخل خاک افغانستان حمله می کند، دولت طالبان این کشور را به نقض حاکمیت متهم می کند. با این حال، افغانستان از پذیرفتن مسئولیت خود در پناه دادن به شبه نظامیانی که برای کشتن پاکستانی ها از همان مرز عبور می کنند، خودداری می کند. حاکمیت واقعی با مسئولیت پذیری همراه است. شما نمی توانید از تروریست ها محافظت کنید و سپس زمانی که همسایه شما از خود دفاع می کند ادعای قربانی شدن کنید.
برای چندین دهه، پاکستان شاهرگ حیات افغانستان بوده است. این سازمان به بیش از پنج میلیون پناهنده افغان پناه داد، فرزندان آنها را آموزش داد، شفاخانه ها را ساخت و از طریق توافقنامه تجارت ترانزیتی افغانستان و پاکستان (APTTA) به آنها دسترسی اقتصادی داد. این کشور تعرفه های صادراتی افغانستان را تحت برنامه برداشت زودهنگام کاهش داد و اقدامات تسهیل ویزا را برای تاجران افغان معرفی کرد. اینها خصومت نیست، بلکه برادری است. اما حسن نیت نمی تواند یک خیابان یک طرفه باشد. پس از چهل سال میهمان نوازی، پاکستان حق و تعهد دارد که به خاطر امنیت ملی و ثبات اقتصادی، اتباع افغان را در داخل مرزهای خود تنظیم کند.
امروز راه صلح از کابل می گذرد نه از اسلام آباد. رژیم طالبان باید سیاست انکار خود را کنار بگذارد و با این واقعیت روبرو شود که تحریک طالبان پاکستان و دیگر گروههای افراطی در حال تضعیف امنیت افغانستان و منطقه هستند. هیچ لفاظی نمی تواند این واقعیت را پنهان کند که شبکه های اطلاعاتی خارجی و گروه های تروریستی از خاک افغانستان برای بی ثبات کردن پاکستان استفاده می کنند. در صورت تداوم این حملات، پاکستان چاره ای جز حمله به کمپ های تروریستی در هر کجا که وجود دارد، در کابل یا فراتر از آن، نخواهد داشت. حمایت از شهروندانش مقدم بر حسن نیت دیپلماتیک است.
بازیگران منطقه ای مانند قطر و ترکیه که نقش میانجی را در روند دوحه ایفا کردند، اکنون مسئولیت دارند تا از پایبندی کابل اطمینان حاصل کنند. جهان باید درک کند که صبر پاکستان بی نهایت نیست. همه راههای مسالمتآمیز، از تبلیغات مذهبی گرفته تا تعامل مستقیم دیپلماتیک را فرسوده کرده است و در ازای آن فقط خیانت دریافت کرده است.
افغانستان باید تصمیم بگیرد که آیا می خواهد یک کشور مسئول باشد یا زمینه ای برای هرج و مرج. آینده آن به این انتخاب بستگی دارد. پاکستان به دنبال درگیری نیست اما هرگز در مورد حاکمیت خود مصالحه نخواهد کرد. پیام روشن است: اسلام آباد طرفدار صلح است، اما دیگر خشونت وارد شده از آن سوی خط دیورند را جذب نخواهد کرد.
توصیه ها
- کابل باید اقدامات قابل راستیآزمایی و زمانبندی شده را علیه پناهگاههای TTP و BLA در قلمرو افغانستان انجام دهد.
- بندهای امنیتی توافقنامه دوحه باید با نظارت بین المللی مورد ارزیابی مجدد قرار گیرد تا از رعایت آن اطمینان حاصل شود.
- پاکستان، قطر و ترکیه باید یک هسته هماهنگی امنیتی مشترک برای نظارت بر تروریسم فرامرزی تشکیل دهند.
- سازمان ملل و سازمان همکاری اسلامی باید طالبان را برای از بین بردن زیرساخت های تروریستی و پایان دادن به جنگ نیابتی تحت فشار قرار دهند.
- پاکستان باید حصار مرزی را تقویت کند، قوانین ویزا را تشدید کند و حضور افغانستان را در داخل مرزهای خود تنظیم کند.
- صلح بلندمدت مستلزم وابستگی متقابل اقتصادی و همکاری شفاف اطلاعاتی است، نه انکار یا انحراف.
