100 روز اول رئیس جمهور دونالد ترامپ ، که او این هفته را با یک تظاهرات به سبک انتخابی به سبک الکتریکی در میشیگان جشن گرفت ، سریعترین و دیوانه کننده ترین 100 روز در تاریخ ریاست جمهوری مدرن بود. و اگر درام پرسنل پنجشنبه هر نشانه ای باشد ، 100 روز آینده می تواند موارد بیشتری را ارائه دهد.
روز پنجشنبه ، مشاور امنیت ملی دولت ترامپ ، مایک والتز و معاون مشاور امنیت ملی ، الکس وونگ پست های خود را استعفا دادند. با خواندن برگهای چای نه چندان ظریف از واشنگتن ، این احساس را پیدا نمی کند که این استعفا به طور داوطلبانه ارائه می شود. ناامیدی در دولت-و به ویژه پنتاگون-با والتز و تیمش به دنبال جنجال مارس “سیگنالیگ” رشد یافتند ، که در آن یک گپ گروهی که توسط دفتر والتز برگزار شد تا در مورد برنامه های حمله به جیاتادیست های حوثی های تحت حمایت ایران در یمن که به طور ناخواسته شامل ویرایشگر ترامپ-اسکاپکتیک از آتلانتیک ، جفری گلدبرگ است ، تشکیل داد. مدتی ، والتز با وجود فشار صوتی توانست ، قدرت خود را حفظ کند. اما روز او اکنون فرا رسیده است.
یا دارد؟ در یک اعلامیه تکان دهنده فقط چند ساعت بعد روز پنجشنبه ، ترامپ اعلام کرد که والتز – که به همراه پیت هگست ، وزیر دفاع ، یکی از صداهای قوی تر گپ گروهی است که از حملات نظامی ایالات متحده در حوثی ها حمایت می کند – در عوض برای سفیر ایالات متحده در سازمان ملل نامزد می شود. والتز ، یک جانباز جنگی بسیار تزئین شده که در سال 2018 اولین سرباز نیروهای ویژه ارتش شد که تاکنون به کنگره انتخاب شده بود ، به نظر می رسید که علی رغم سیگنال ، قادر به ماندن در نعمتهای خوب ترامپ بود. در هر صورت ، سفیر ایالات متحده در سازمان ملل یک موقعیت قابل بحث تر – یا حداقل ، معادل آن – نسبت به مشاور امنیت ملی است. بنابراین به نظر می رسد که ترامپ فقط می خواست هوا در دفتر مشاور امنیت ملی پاک شود ، نه اینکه قصد دارد والتز را خشک کند تا خشک شود.
ترامپ همچنین روز پنجشنبه در یک تحول به همان اندازه تکان دهنده اعلام کرد که مارکو روبیو ، وزیر امور خارجه ، که مدتهاست با توجه به رژیم تروریستی ایران ، دیدگاه های مشابهی داشته است ، به طور موقت نقش مشاور امنیت ملی را نیز پر خواهد کرد. در ساعاتی پس از استعفای مشاور امنیت ملی والز ، برخی گمان می کردند که استیو ویتکوف ، فرستاده ویژه خاورمیانه ، یک دوست شخصی دیرینه ترامپ و سیاست خارجی که به نظر می رسد دیدگاههای قابل توجهی در ایران داشته باشد ، ممکن است در این پست قرار داشته باشد. واضح است که چنین گمانه زنی ها حداقل در حال حاضر تحقق نیافته است. در حال حاضر ، Witkoff باید برای نقش خود تسویه حساب کند و منجر به مذاکرات مداوم و روند زیاد دولت ایران در خارج از کشور شود.
این تعداد زیادی از پرسنل اجرایی برای پنجشنبه آشفتگی است! در اینجا در جهان چه می گذرد؟
حقیقت این است که گفتن آن دشوار است. والتز سهم خود را از اختلافات با برخی از مقامات پنتاگون داشت ، بنابراین شاید ترامپ به سادگی فکر کند که مجدداً وی را به نیویورک سیتی واگذار کرده است. مطمئناً ، والتز در حالی که در برابر آنچه سفیر پیشین ایالات متحده در سازمان ملل متحد جین کرکپاتریک به یاد ماندنی بود ، به یادگار مانده بود ، به خوبی در خلیج لاک پشت به کشور خود خدمت خواهد کرد. صرف نظر از این نکته قابل توجه است که روبیو ، یک دشمن ترامپ یک متحد سرسخت که هرگز از تحقیر خود برای آله های ایران موج نمی زند ، به طور موقت در چنین زمان مهمی چندین سیاست مهم خارجی یا امنیت ملی را خدمت می کند. این که روبیو هم اکنون به عنوان وزیر امور خارجه و مشاور موقت امنیت ملی خدمت می کند در حالی که ویتکوف ، مورد علاقه مفسران تاکر کارلسون و سایر انزوانان ، به طور اسمی رهبری مذاکرات هسته ای با ایران را از بین می برد و ماهیت اسکیزوفرنی AT-Occasions سیاست خارجی دولت را نشان می دهد.
در نهایت ، وقتی صحبت از هرگونه توافق هسته ای دوم هسته ای ایران می شود ، مدیر اصلی خود ترامپ است. مشاوران مهم هستند ، اما این مشاوران در نهایت فقط نمایندگانی هستند که به نمایندگی از مدیر عمل می کنند.
هنوز مشخص نیست که اصلی که اصلی در مورد رژیم ایران و آرزوهای هسته ای آن وجود دارد ، چه اعتقاد دارد. از یک سو ، ترامپ معامله ساز املاک و مستغلات است – نویسنده سابق تحت اللفظی “هنر معامله”. و به نظر می رسد برخی از چیزهای اخیر که ترامپ و ویتکوف در مورد ایران گفته اند ، نشان می دهد که آنها بیشتر به تضمین معامله با ایران اهمیت می دهند – حداقل وقتی سناریوی جایگزین (بی پروا) به عنوان “جنگ برای همیشه” قاب بندی می شود. اما از طرف دیگر ، ترامپ می داند که ایران ، در گذشته نه چندان دور ، شخصاً سعی در کشتن او دارد. این معامله کوچکی نیست. علاوه بر این ، ترامپ همان رئیس جمهور است که زمانی بددی قاسم سلیمانی را از طریق اعتصاب هواپیماهای بدون سرنشین ، سپاه پاسدار انقلابی اسلامی به دست آورد. و او همان رئیس جمهور است که دستور اعتصاب های اخیر در حوثی های تحت حمایت ایران در یمن را صادر کرده است.
بیش از هر چیز دیگر ، بسیار مهم است که ترامپ و تیم مذاکره هسته ای وی بدانند که یک معامله – هر معامله ای ، فقط به خاطر معامله – نیست گل از این تمرین هدف این است که اطمینان حاصل شود که ایران ، حامی شماره یک ایالت جهان برای نزدیک به پنج دهه در حال اجرا ، خطرناک ترین سلاح های شناخته شده برای انسان را به دست نمی آورد. هدف این است که اطمینان حاصل شود که رژیمی که به طور مرتب “مرگ به آمریکا” را در قوه مقننه خود شعار می دهد و پروکسی های مختلف منطقه ای خود را به سمت قتل آمریکایی ها هدایت می کند هر زمان که می تواند وسیله ای برای گروگان گیری جهان با خطر آرماگدون هسته ای به دست نیاورد. در حال حاضر ، ایران عمدتاً یک ببر کاغذی است. اما اگر چنین رژیم متعصب سلاح های هسته ای و وسیله ای برای تحویل آنها در قاره ها به دست آورد ، این یک شبه تغییر می کند.
یک معامله – یک معامله واقعی ، یکی با دندان و با جدیت تأیید می کند که تأسیسات هسته ای ایران و ظرفیت های هسته ای کاملاً برچیده شده است – یک وسیله ممکن برای تحقق آن هدف است. اما وسایل موجود دیگری نیز وجود دارد – موارد جنبشی. و آن وسیله جایگزین برای تأمین هدف نهایی مورد نظر – که از یک ایران کاملاً قابل توجه و غیر هسته ای – هنوز نباید از بین برود. در مقابل ، آنها باید با دقت مورد توجه قرار گیرند.
در چنین شرایطی ، همه – بله ، همه – دیپلماسی را به اقدام جنبشی ترجیح می دهند. شاید یک معامله قابل قبول با ایران وجود داشته باشد. اما کاملاً ممکن است ، شاید به احتمال زیاد ، چنین معامله ای صورت نگیرد. بیایید آن قدرت معامله ، آقای رئیس جمهور را ببینیم. اما بیایید مرتکب مغالطه منطقی کاردینال از وسایل گیج کننده نشویم و به پایان برسیم – به خصوص وقتی که سهام بسیار زیاد باشد.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد جوش هامر و خواندن ویژگی های سایر سازندگان نویسندگان سندیکا و کاریکاتوریست ها ، به وب سایت Syndicate Creators به آدرس www.creators.com مراجعه کنید.
اعتبار عکس: دکشانی در Unsplash