مرشدی در میان هر دوره زمانی، نویسندهای است که با قدرت عجیب و غریب خود، توانسته است ارتباطی عمیق با خوانندگان خود برقرار کند. او آنقدر بر سر کوههای ادبی فرود میآید که گاهی اوقات احساس میشود او با خوانندهاش یکی شده است، انگار هر قطره خونی که در ویژن فوانینا ریخته باشد، به ویژه بیشتر بیرون میآید.
در رمان “همانند یک نامه در پست” نیز، مرشدی این توانایی بدیع خود را نشان داده است. از ابتدا تا انتها، این کتاب شما را به دنیایی عمیق و پر از رمز و راز میکشاند که همین جذابیت، آن را از سایر آثار جدا میکند. با زبانی شفاف و دلنشین، نویسنده شما را در داستان خود میگمارد و شما احساس میکنید که به مکانی دورافتاده منتقل شدهاید.
یکی از جملات معروف این کتاب که مخاطب را به خود میکشد، میتواند به شکل زیر باشد:
“در خیالها، من با تو خلوت خرد میکردم
اما در شهر جدای از خیال بودیم”
با این جمله شگفتآور، شما را دعوت میکند تا به یک سفر عمیق درون خود بپردازید و به نقاط مختلف داستان سر بزنید. مرشدی با این ترکیبی از شعر و داستان، مانند یک هنرمند بزرگ، محیطی زیبا و مفهومی ایجاد کرده است که هیچ خوانندهای نمیتواند از آن فرار کند.
با ما در مرشدی همراه شوید و به زیباییهای این داستان دل ببندید. تصویر بالا تزئینی است، اما زیبایی واقعی درون آن پنهان شده است و تنها با گذراندن انگشتانتان بر روی صفحات، میتوانید آنها را کشف کنید.