در دیاری دور، جایی که زمان و فضا به هم آمیخته بود و خیال و واقعیت در هر حرکتی با هم تنیده بود، یک هنرمند ماجراجو با نام سرگردان بود. او عاشق جاودانگی هنر بود و همواره در جستجوی اثری بزرگ و بینظیر بود که تاثیری بر جهان و دلهای مردم داشته باشد.
یک روز، سرگردان به دهکدهای سحرآمیز رسید. این دهکده پر از رنگ و غنی از فرهنگ و هنر بود. هر گوهری که از دهنه دکانها پراکنده شده بود، داستانی معنوی و جادویی داشت. برای سرگردان، اینجا و به ویژه این کتابخانه اسرارآمیزی که به نظر میرسید از هیچ جای دیگری نیست، مکانی معجزهآسا و بینظیر بود.
سرگردان یکی از کتابهای قدیمی در طبقه بالای کتابخانه پیدا کرد. این کتاب شامل داستانها و حکایاتی از دنیاهای دیگر بود که هر کدام پر از حکایت و معنا بودند. او به تدریج در دنیای داستانهای این کتاب فرو رفت و با هر برگ خواندن، یک داستان جدید و شگفتانگیز را تجربه کرد.
در هنگام خواندن یکی از داستانها، سرگردان به جایی بینام و ناشناخته منتقل شد. یک جهان غریب و عجیب که همه چیز دستخوش تحول و تغییر بود. اینجا همه چیز ممکن بود و هر چیزی که فکر میکردی، واقعیت میشد.
با مرور زمان، سرگردان به یک هنرمند بزرگ تبدیل شد که هر قطره رنگ و هر خط و خال در اثرهایش، داستانی جدید و الهامبخش را با خود به همراه داشت. هنر و زندگی برای او به یک جهانباز هنرمندی با تأثیر تبدیل شد که هر کسی که با اثرهایش روبرو میشد، در دنیایی دیگر پوچ و عمیق فرو میشد.
با ما در مرشدی همراه شوید، و همه به دنیایی از هنر و خیال و واقعیت وارد شوید که همه چیز ممکن است و هیچ چیز غیرممکن نیست. چرا که این داستانها و این هنرمندیها، تنها در جهانهای بیپایان خیالی همراه با واقعیت میتوانند معنا و زیبایی حقیقی را برای ما آشکار کنند.
با ما در مرشدی همراه شوید.