نگاهی به عناصر درونی و توأمناتی در شعرهای آلکساندر پوپ
آلکساندر پوپ یکی از شاعران معروف انگلیسی قرن هجدهم بود که در زمینه شعرهای توأمناتی و عناصر درونی شاعری به شهرت رسید. در شعرهای او، عناصر طبیعت و تصاویر سنتی معمولاً به توأمناتی مفهومی تبدیل میشوند و این امر باعث میشود که خواننده در یک سفر عمیق و درونی بروند.
یکی از شعرهای معروف آلکساندر پوپ که این ویژگیها را به خوبی نشان میدهد، شعر زیر است:
“خدایا، تو را به نور قراضه دارم،
گوشهای از روح من با تو ندارم.
سینه ز بشری سراسنگ ندارم،
تویی عزلۀ حرم تو انجمن دارم.”
این شعر نشاندهنده گرایش آلکساندر پوپ به عناصر دینی و توأمناتی است و همچنین نشاندهنده تلاش او برای بیشتر آشکار کردن عناصر درونی و روحانی زندگی انسانی است.
Keep up to date by subscribing to مرشدی.
تصویر بالا تزئینی است.