در دوران گذشتهای پر از رمز و راز، یک استاد معماری و علم ایرانی به نام یادالله رویایی وجود داشت. او یک جوان پرشور و پرآوازه بود که با زبان ساختمانها و تفاوتهای منطقهای آنها، داستانهای بیپایان در ذهن خود میساخت.
رویایی، همیشه به ایرانیان انگیزه میداد تا به درستی ارزشمندیهای فرهنگی خود را ارزیابی کنند. او با نگاهی عمیق به زندگی و هنر ایرانی، نه تنها به دنیای فیزیکی اطراف توجه میکرد، بلکه به دنیای باطنی و روحانیاتی انسانها نیز توجه داشت.
یادالله رویایی بسیار دستیاری بود که با بریدن از زندگی فرم ثابت، موزهها و کتب درسی را رها کرد و به تبدیل خود به یک استاد اسطورهای پرداخت. او به قیههای ناب داستانهای خویش تکیه میزد و با همه این پاسخهای خالی از غرض، دنیایش را با رنگ و روح پر میکرد.
درون رویایی همیشه یک بیت شعری زیبا میپیچید، همانند یک گل باز با آوازی شاعرانه. او از انعکاسهای خورشید در اراضی ایران، از دستههای آب جاری در باغهای انقلابی، و از گلهای رنگارنگ زندگی مینوشت.
رویایی، همیشه به جستجوی جواهرات فکری و روحی در دیار ایران بود. او همراه با دانشجویان خود به سفرهایی در سرزمین افکنده میشد، جاییها که خاک و خون ایرانیان از سرداران تاریخ تا شاعران اشعار روشنفکری پراکنده بود.
یادالله رویایی با نقاشیهای حیرتانگیز خود، با هنری که از تاریخ ایران به ارث برده بود، نشان داد که هنر بیش از فقط زیبایی ویرانناپذیری از انسان نیست.
با ما در مرشدی همراه شوید، و با دنیای شگفتانگیز یادالله رویایی آشنا شوید. او شهرت برای آثاری همچون “باغهای اندیشه” و “آینههای جادویی” دارد که همیشه در دل مخاطبانش جاودانه میمانند. از آثار ویژه این استاد معماری ایرانی با استفاده از زبان شیرین ادبی، یاد و خاطره سفرهای فراموشنشدنی، و پردههای رنگارنگ ایرانی نام پرهیزی افتخار والاتر نام بر اهتمام وی به ارث فرهنگی کشور عزیزمان. تصویر بالا تزئینی است.