در فلسطین ، و امروزه در غزه ، عمل بسیار مقاومت در معرض نظارت شدیدتر از اشغال هایی است که با آن روبرو است. افرادی که تحت محاصره ، بمباران و کنترل نظامی زندگی می کنند نه با عدالت علت آنها ، بلکه با دکوراسیون مخالفت آنها قضاوت می شوند. در عصری که اصول سردرگم و قطب نمای اخلاقی متلاشی می شوند ، مقاومت به طور فزاینده ای رفتار می شود که گویی این یک سیاست دولت است ، و مهاجم داوری می شود که انگار آنها جنایتکار هستند. انتظارات بر روی آنها وجود دارد که هرگز از اشغالگر خواسته نمی شود. این فقط از نظر سیاسی پوچ نیست ، بلکه یک وارونگی اخلاقی است.
در قلب خود ، مقاومت یک انتخاب دموکراتیک نیست. این چرخه های انتخاباتی را دنبال نمی کند و در انتظار نتایج نظرسنجی افکار عمومی است. کسانی که در برابر اشغال مقاومت می کنند ، نمی پرسند که آیا مخالفت آنها “مناسب” است یا “خوش طعم” است. این سؤال خود نشان دهنده یک سردرگمی اخلاقی عمیق است – موضوعی که با یک قومه با همان قدرتی که به آنها ظلم می کند ، برابر است.
Resister نیازی به مجوز ندارد. آنها به دنبال اجازه از مظلوم برای دفاع از آنها نیستند. مقاومت یک دفتر نیست که به آن منصوب شود ، این یک غریزه است ، یک عمل عزت است که وقتی همه چیز از بین می رود ، بوجود می آید. حتی اگر کل مردم تسلیم شوند ، یک صدای انفرادی که به دلیل مخالفت مطرح شده است ، هنوز هم وزن اخلاقی دارد. تاریخ بارها و بارها به ما نشان داده است که فقط یک فریاد برای عدالت طول می کشد تا سکوت ظلم را پارگی کند.
رهایی هرگز با دادخواستها یا محکومیت های با دقت بیان نشده است. الجزایر قبل از قیام علیه حکومت استعماری فرانسه منتظر اجماع ملی نبود. ویتنامی ها قبل از مواجهه با اشغال نظامی ایالات متحده ، جلسات میزگرد را فراخوانی نکردند. جنبش جمهوریخواه ایرلند قبل از ادعای حق مردم خود برای حاکمیت ، منتظر اکثریت پارلمانی نبود. این مبارزات رهایی – و بسیاری دیگر – فهمیدند که آزادی در جداول مذاکره به دست نمی آید.
با این حال ، امروز ، ما شاهد یک انتظار عجیب و غریب-نوعی لوکس سیاسی-هستیم که از جنگنده آزادی خواسته می شود گزارش های مفصلی را ارائه دهد: ارزیابی ریسک ، تجزیه و تحلیل هزینه و فایده ، پیش بینی های دیپلماتیک. در حالی که اشغالگر خانه ها را تخریب می کند ، خانواده ها را در زیر آوار دفن می کند ، و مدارس و بیمارستان ها را صاف می کند ، این مهاجران است که انتظار می رود هر نتیجه ای را به خود اختصاص دهد.
به آنها گفته می شود که “محدودیت اعمال” ، “با احتیاط” و “مانند یک دولتمرد” عمل کنند – حتی اگر آنها هیچ کشوری برای اداره ندارند ، هیچ سرزمین مستقل برای دفاع ، حتی یک سرزمین از قلمرو عاری از محاصره. این عادلانه است که امیدواریم که مقاومت با مراقبت و دلسوزی انجام شود. اما قرار دادن بار اخلاقی اشغال بر روی شانه های اشغالی هم ناعادلانه و هم از نظر فکری ناعادلانه است.
پس جایگزین چیست؟ آیا انتظار می رود که مظلوم برای رحمت ستمگران خود مودبانه صبر کنند؟ برای برگزاری کنفرانس های صلح در حالی که فرزندانشان کشته می شوند؟ برای انجام انتخابات در زیر نگاه اسلحه های خارجی ، فقط برای دیدن اینکه آیا مقاومت آنها “به اندازه کافی محبوب” است؟ آیا آنها باید در حالی که بمب ها در حال سقوط هستند ، پایگاه پشتیبانی خود را نظرسنجی کنند؟
این پوچی ها ممکن است در جوامع پایدار و دموکراتیک معنی داشته باشند. اما تحت اشغال نظامی و آپارتاید ، قوانین به سادگی اعمال نمی شوند.
در بعضی مواقع ، هنگامی که محکومیت مقاومت با صدای بلند می شود ، سخت نیست که احساس کنیم بعضی ها به هیچ وجه مقاومت نمی بینند – فقط برای جلوگیری از ناراحتی از توجیه یا توضیح آن. سپس زبان بشردوستانه برای درگیر شدن با بی عدالتی ، بلکه برای کنار گذاشتن آن سلاح شده است.
ما می خواهیم بدون مبارزه ، مبارزه بدون فداکاری و رهایی بدون هزینه مقاومت کنیم. اما این چیزهای افسانه ای است ، نه تاریخ.
مقاومت ، از نظر ماهیت آن ، قیمت دارد. هر جنبش آزادی واقعی عزیز پرداخت کرده است. این به معنای تجلیل از درد یا جنگ عاشقانه نیست. این بدان معناست که تشخیص اینکه مبارزه با یک اشغال وحشیانه یک مسابقه عادلانه نیست – این یک مبارزه برای بقا است. خواستار این که جنگنده آزادی مانند یک دیپلمات یا رئیس دولت رفتار کند ، این است که اساساً واقعیت استعمار را سوء تفاهم کند.
این یک ادعا برای مقاومت در برابر توبیخ نیست. اما این فراخوانی برای بازیابی وضوح اخلاقی است. شغل بی عدالتی ریشه است. هر آنچه که دنبال می شود ناشی از آن جنایت است. تغییر سرزنش بر روی مقاومت در حالی که به اشغالگر می دهد ، این است که عدالت را روی سر خود بچرخانید.
هر افراد اشغالی حق دارند مسیر خود را به سمت آزادی ترسیم کنند – گیر انداختن ، یادگیری ، اشتباه و رشد. اما هیچ کس حق ندارد آنها را از حق خود در برابر مقاومت ، تحت پوشش ارزشهای دموکراتیک یا عمل گرایی سیاسی ، جدا کند.
این امر به این دلیل است که آزادی با اکثریت آرا اعطا نمی شود. این بازپس گیری می شود ، غالباً توسط تعداد معدودی در برابر شانس غیرممکن.
نظرات بیان شده در این مقاله متعلق به نویسنده است و لزوماً منعکس کننده سیاست تحریریه مانیتور خاورمیانه نیست.