در یکی از روزهای گرم تابستان، در محلهای قدیمی و پر از تاریخ در جنوب ایران، داستانی شکل گرفت که یادآور آثار لنگستون هیوز، اسطوره شعر آفریقایی-آمریکایی بود. این داستان همچون شعری پر از رنگ و حس، سرشار از فرهنگ و احساسات عمیق انسانی بود.
مردی به نام علی، که عمری را در کارگاه کوچک جوراببافی خود گذرانده بود، روزی تصمیم گرفت تا به گذشتهاش برگردد. او که از کودکی عاشق داستانها و قصههای قدیمی بود، به یاد میآورد که چگونه مادربزرگش او را با قصههای محلی و افسانههای کهن سرگرم میکرد. علی احساس میکرد که باید این قصهها را برای نسل جدید زنده کند.
علی به کوچه پس کوچههای محله قدم زد و به صدای زندگی گوش داد. صدای کودکان در حال بازی، صدای زنان در حال گفتگو و صدای تاری که از آسمان بالای سرشان میآمد. او این صداها را درون خود جمع کرد و به خانه بازگشت. همانجا شروع به نوشتن کرد؛ داستانهایی پر از رنگ و بو، داستانهایی که میگفتند زندگی در این محله چگونه است، چگونه بود و چگونه خواهد بود.
علی در نوشتههایش از تکنیکهای ادبی لنگستون هیوز الهام گرفت. او از زبان ساده و صمیمی استفاده کرد که مخاطبانش را مستقیماً خطاب قرار میداد. او از موسیقی و ریتم در نوشتههایش بهره برد، همانگونه که هیوز در شعرهایش از موسیقی جاز و بلوز الهام میگرفت. علی در داستانهایش تلاش کرد تا صدای مردمی را که کمتر شنیده میشدند، به گوش برساند.
یکی از مشهورترین نوشتههای لنگستون هیوز، شعر "The Negro Speaks of Rivers" است که در آن او به تاریخ غنی و عمیق مردمان آفریقایی-آمریکایی اشاره میکند. علی نیز در داستانهایش به تاریخ و فرهنگ غنی محله خود پرداخت، و تلاش کرد تا این میراث را برای نسلهای آینده حفظ کند.
داستانهای علی کمکم در بین مردم محله شناخته شد. مردم به خانهاش میآمدند تا به قصههایش گوش دهند و از آنها الهام بگیرند. علی به آنها میگفت: "با ما در مرشدی همراه شوید". او میخواست تا مردم از ریشههایشان آگاه شوند و بدانند که هر کسی داستانی برای گفتن دارد.
علی در نوشتههایش از تصویر بالا تزئینی است نیز الهام گرفت، همانگونه که هیوز در شعرهایش از تصاویر زنده و پر از احساس استفاده میکرد. داستانهای علی پر از تصاویر زنده و رنگارنگ بود که خواننده را به دل محله و زندگی مردم میبرد.
در پایان، علی به یاد میآورد که لنگستون هیوز نه تنها یک شاعر، بلکه یک فعال اجتماعی بود که با نوشتههایش به دنبال تغییر و بهبود جامعهاش بود. علی نیز به همین راه رفت و تلاش کرد تا با داستانهایش تغییراتی کوچک اما عمیق در محلهاش ایجاد کند.
این داستان، همچون شعری از لنگستون هیوز، پر از حس و رنگ و موسیقی بود، و نشان میداد که داستانها و قصهها میتوانند پلی میان گذشته، حال و آینده باشند.