با هر اقدام عینی ، اتحادیه اروپا باید یک بازیکن اصلی در خاورمیانه باشد. این بزرگترین اهدا کننده فلسطینی ها ، شریک تجاری برتر اسرائیل و خانه ای برای روابط عمیق تاریخی و نزدیکی ژئوپلیتیکی است.
با این حال ، در لحظه های بحران-چه در آخرین رویارویی اسرائیل و ایران و چه در حال فروپاشی غزه-اروپا غالباً خود را در حاشیه دیپلماتیک پیدا می کند ، در حالی که ایالات متحده و قدرت های منطقه ای رهبری می کنند.
این الگوی نیازی به ادامه ندارد. خاورمیانه در حال ورود به مرحله جدید بی ثبات است. خطر جنگ منطقه ای ، که در حال حاضر پس از اعتصاب ایالات متحده به زیرساخت های هسته ای ایران و اقدامات تلافی جویانه اسرائیل ، در حال افزایش است. در عین حال ، درگیری اسرائیل و فلسطین-که مدتها یخ زده در نظر گرفته می شود-شروع به ذوب شدن می کند ، نه در جهت صلح ، بلکه درگیری و تجدید حیات تجدید می شود. در چنین لحظه ای ، اروپا هم علاقه و هم اهرم دارد تا نقش بسیار استراتژیک تری ایفا کند.
اما اول ، باید بر تقسیمات خود غلبه کند – و با حقایق ناراحت کننده مقابله کند.
دیپلماسی ، نه فقط پول
حضور اروپا در خاورمیانه اغلب به جای رهبری سیاسی با کمک های مالی تعریف شده است. اتحادیه اروپا مدتهاست که بزرگترین اهدا کننده سرزمین های فلسطین است و به بودجه UNRWA و مقام فلسطین کمک می کند. در حالی که این حمایت برای اهداف بشردوستانه و توسعه بسیار حیاتی است ، اما فاقد نیروی سیاسی مورد نیاز برای شکل گیری نتایج است. برای جدی گرفتن ، اروپا باید به صورت دیپلماتیک افزایش یابد – نه فقط از نظر مالی.
اتحادیه اروپا باید مجدداً نقش خود را در کوارتت خاورمیانه ، که شامل سازمان ملل ، ایالات متحده و روسیه است ، مجدداً تأیید کند. گرچه کوارتت خفته بوده است-و اکنون یک سه گانه De Facto است ، اما این یک سکوی برای درگیری سطح بالا است. مهمتر از همه ، اتحادیه اروپا باید با یک وظیفه قوی برای واسطه بین رهبران اسرائیلی و فلسطین و ارتباط با بازیگران منطقه ای مانند مصر و اردن ، یک فرستاده ویژه اختصاصی برای روند صلح خاورمیانه را توانمند کند. این باعث می شود صدای اتحادیه اروپا در دامنه ای که اغلب به طور پیش فرض از آن استفاده می کند ، بازگردد.
اهرم اروپا فراموش کرده است
اتحادیه اروپا نسبت به آنچه که اغلب تصدیق می کند ، اهرم بیشتری دارد. اقتصاد اسرائیل از نزدیک با اروپا گره خورده است: اتحادیه اروپا بزرگترین شریک تجاری آن و شریک حیاتی در تحقیق ، نوآوری و همکاری انرژی است. توافق نامه انجمن اتحادیه اروپا با اسرائیل – اعطای شرایط تجاری ترجیحی – می تواند به عنوان اهرمی برای تأثیرگذاری بر سیاست اسرائیل ، به ویژه در گسترش تسویه حساب ، حقوق بشر و عملیات نظامی خدمت کند.
به همین ترتیب ، نقش اتحادیه اروپا به عنوان حامی مالی نهادهای فلسطینی تأثیر می گذارد ، مشروط بر اینکه این کمک به اصلاحات در حاکمیت ، پاسخگویی و عدم خشونت گره خورده باشد. اروپا باید یک رویکرد شرط بندی را اتخاذ کند – نه مجازات ، بلکه برای هماهنگی کمک و همکاری با هنجارهای بین المللی. در هر دو مورد ، پیام باید واضح باشد: مشارکت و بودجه مشروط بر تعهدات مشخص به صلح است ، نه فقط پردازش و یک رویکرد فرصت طلب “زمان خرید”.
ایران ، سوال هسته ای و بار E3
مسئله هسته ای ایران یکی از مهمترین تهدیدهای امنیتی در منطقه است و اروپا به طور منحصر به فرد برای رسیدگی به آن موقعیت دارد. به اصطلاح E3-فرانسه ، آلمان و انگلیس-معماران اصلی برنامه جامع اقدام مشترک (JCPOA) بودند که برنامه هسته ای ایران را در ازای تسکین تحریم محدود کردند. اگرچه این توافق اکنون تحت فشار شدید است ، E3 اعتبار دیپلماتیک را با تهران حفظ می کند که واشنگتن چنین نمی کند.
اروپا باید در کانال های دیپلماتیک خود با ایران دو برابر شود تا از تشدید بیشتر جلوگیری کند. در عین حال ، باید کشورهای اسرائیل و خلیج فارس را در مکالمات موازی درگیر کند تا به آنها اطمینان دهد که دیپلماسی به معنای ساده لوحی نیست. این رویکرد دوگانه-تعامل با ایران ، اطمینان خاطر به اسرائیل-دشوار اما ضروری است. فقط اروپا ، با توجه به ایستادن خود با همه احزاب ، می تواند واقعاً کارگزار چنین تعادل باشد.
هنجارها مهم هستند – اما RealPolitik نیز چنین می کند
اروپا افتخار می کند که یک “قدرت هنجاری” است که در حقوق بین الملل و حقوق بشر است. در حالی که این مقادیر باید مرکزی باشند ، اما باید با درک واضح تر از پویایی منطقه ای جفت شوند. اظهارات محکوم به خشونت یا حمایت از راه حل های دو کشور بدون پیگیری عملی کافی نیست.
اتحادیه اروپا باید خطوط قرمز خود را – به عنوان مثال ، الحاق یک طرفه از قلمرو فلسطین یا اقدامات نظامی غیرقانونی – شناسایی کند و تعیین کند که چه عواقبی از این اقدامات منجر می شود. به همان اندازه ، اروپا باید آماده پاداش پیشرفت با مشوق های ملموس ، مانند ادغام عمیق تر در تحقیقات اروپا یا چارچوب های انرژی باشد. هنجارها بدون اجرای ، سر و صدا می شوند. RealPolitik بدون ارزش جهت را از دست می دهد. اروپا باید هر دو مسیر را طی کند.
لحظه ای برای رهبری
محیط ژئوپلیتیکی فعلی ، اتحادیه اروپا را به یک پنجره باریک اما مهم برای رهبری ارائه می دهد. ایالات متحده از آشفتگی سیاسی داخلی و یک سیاست خارجی نسبتاً نامنظم ریاست جمهوری پریشان می شود. روسیه در اوکراین دچار مشکل شده است. چین در دیپلماسی خاورمیانه یک فرد خارجی است. این امر باعث می شود تا اتحادیه اروپا قدم بردارد – اما تنها در صورت صحبت با صدای منسجم و قاطعانه عمل می کند.
این به معنای آشتی دادن تقسیمات داخلی است. در حالی که برخی از کشورهای عضو ، مانند ایرلند و اسپانیا ، طرفدار شناخت قوی تر از حقوق فلسطین هستند ، برخی دیگر مانند آلمان و مجارستان در اولویت روابط با اسرائیل قرار دارند. اتحادیه اروپا باید ضمن ایجاد اجماع در مورد اصول و سیاست های اصلی ، این اختلافات را بپذیرد. همچنین باید نشان دهد که اروپا فقط یک پرداخت کننده نیست ، بلکه یک بازیکن است – کسی که بتواند به جای واکنش به آنها ، نتایج را شکل دهد.
برای انجام این کار ، اتحادیه اروپا باید با عمل و ارزش های آن با استراتژی ، بلاغت خود را پس بگیرد. گزینه دیگر در منطقه ای که علایق آن عمیقاً مورد بحث قرار می گیرد ، بی ربط است.
Vlad Olteanu ، مشاور ارشد قانون و سیاست اتحادیه اروپا در Loyens & Loeff ، و تحلیلگر سیاسی سابق متخصص در سیاست های اتحادیه اروپا ، روابط خارجی و دیپلماسی چند جانبه.