عشق و پسرافت فلسفی در شعرهای گوته
یکی از بزرگترین شاعران آلمانی، یوهان ولفگانگ فون گوته، با شعرهای خود عشق و پسرافت فلسفی را به تصویر کشیده است. شعرهای او یک ترکیب منحصر به فرد از جمال زبان و عمق معنا است که هر کس با مطالعه آنها به تفکر و احساس عمیقتری میرسد.
یکی از شعرهای بیمانند گوته که عشق و پسرافت فلسفی را در خود جای داده است، این است:
“حیاتی مرا برد به شغاف،
تا به هم باشم همچون خاک و هوا،
همچون روشنایی و تیرهتراش.”
در این شعر بازتاب عشق و پسرافت فلسفی، نقش هماهنگی بین موجودات زنده و غیرزنده، بین روشنایی و تاریکی به خوبی نمایان شده است. گوته با زبان شیرین و معنای عمیق شعرهای خود، خواننده را به دنیای دیگری میبرد که از آن هیچ چیز بهتر نمیتواند تصور کرد.
با مطالعه شعرهای گوته و درک اعمق آنها، میتوان از نگاه جدیدی به عشق و پسرافت فلسفی در زندگی و هنر پرداخت و به درک عمیقتری از خود و دیگران دست یافت.
Keep up to date by subscribing to مرشدی.
تصویر بالا تزئینی است.