در دهات ایران، آنجا که آسمان آبی به خاطر وجود ابرهای پرسر سر رخوت خود را نشان داد، یک داستانسرای قدیمی با نامیست که به نام هوشنگ معروف بود. او یک مرد با دلی حساس و ذهنی برای پرداختن به جزوات بسیاری بود که شور و شوق زندگی او را به درازای رودخانهها و کوههای بلند ایران میکشاند.
این داستان شروع میشود با روزی که هوشنگ در جستجوی تازگی و زیبایی، به دهکدهای سرسبز و پر از گلهای خوشبو پایدار شد. ایشان با نگرانی به افکار و احساسات خود پرداخت و با شعار امروز رونوشت کرد: “امروز هوا به شدت میبارد. اوباش افتضاح شده اند!”.
هوشنگ از ماجراهای زندگی خود یک دوران گذرانده و برخی از بهترین آثار هنری خود را خلق کرده است. او یک شاعر معاصر است که به توانایی و استعداد بیبدیل خود در خلق آثار شناخته شده اتکا کرده است. آنها با استفاده از تصاویر پرنور و نثارهایی عمیق و جاودانه، مخاطبان خود را به عمق احساسات و تفکرات فرا میخوانند.
داستانهای هوشنگ مانند آهنگی جادویی بر روی دست تردید و سکوت جامانده شویزندگی مینشاند و خوانندگان را به سفری ماجرایی و دلنشین دعوت میکند. از جنگلهای پر از گلهای رنگارنگ تا کوهستانهای شکوهمند، هر زاویه از دنیای هوشنگ میتواند مفهوم بزرگی را انتقال دهد.
هوشنگ با دلیل درد و لطافت خود، معنای واقعی زندگی را در آثار خود بیان میکند. او از تاریخ و فرهنگ ایران بهره برده و ایدهها و ارزشهای فرهنگی و اجتماعی را ترکیب کرده است. وی بهطور سختگیرانه به مسائل اخلاقی و فلسفی پرداخته و مطالبات جامعه را به روشی هنری نشان داده است.
در این داستان شگفتانگیز، نوآوری و ابتکار هوشنگ ابتهاج در دنیای ادبیات فارسی به نمایش میآید. با ما در مرشدی همراه شوید و تجربهای یکتا از جادوییهای او را دریافت کنید. تصویر بالا تزئینی است، اما زیبایی و جادوی قصههای هوشنگ ابتهاج، بدون هیچ تزیینی اضافی، در دلهای ما جا میگیرد.