
توهین روسیه والبان در حال تغییر شکل ساختار قدرت منطقه ای و مجدداً تلاش های ضد تروریسم جهانی است.
ذوب روسیه-طالبان: در ژئوپلیتیک ، مخالفان دیروز می توانند متحدین امروز شوند. تصمیم روسیه برای حذف طالبان از لیست سازمان های تروریستی نه تنها یک معکوس نمادین بلکه یک ارزیابی مجدد استراتژیک رویکرد آن به امنیت منطقه ای است. با عقب نشینی نیروهای غربی از افغانستان و ظهور دولت اسلامی خراسان (ISIS-Ok) به عنوان یک تهدید بزرگ ، مسکو شرط بندی واقع گرایی بر ایدئولوژی و به دنبال امنیت در یک محله فزاینده پراکنده است.
مشارکت مجدد کرملین با کابل ممکن است برخی را شگفت زده کند ، اما در واقعیت ، این نشان دهنده اجماع عمیق در بین قدرت های منطقه ای است: این که درگیر شدن با مقامات de facto در افغانستان ، هرچند بحث برانگیز ، ممکن است تنها مسیر مناسب برای ثبات باشد.
بخوانید | فشار ساخت الکترونیک هند به پایداری سیاست نیاز دارد
تهدید از فاکتور isis-k
دسترسی روسیه به طالبان ریشه در ایدئولوژی مشترک ندارد بلکه در یک تهدید مشترک است. قتل عام تالار شهری Crocus در مارس 2024 ، که جان خود را از 145 نفر جان داشت ، به داعش-Ok-گروهی که مقر آن در افغانستان بود و به طور گسترده به عنوان یکی از کشنده ترین شاخه های دولت اسلامی دیده می شد ، نسبت داده شد.
برای روسیه ، این تهدید نه انتزاعی است و نه دور. Isis-Ok حملات متعددی را با هدف منافع روسیه ، از جمله مأموریت های دیپلماتیک خود در کابل انجام داده است. همچنین اعتصاب های مرزی را به آسیای میانه راه اندازی کرده است. در این زمینه ، غلبه های روسیه به طالبان با هدف پرداختن به فوری ترین و عملیاتی ترین تهدید تروریستی در رادار آن است.
نیروهای طالبان از زمان رسیدن به قدرت در سال 2021 ، Isis-Ok را در نبردهای شدید درگیر کرده اند. گرچه منتقدین ظرفیت خود را برای خنثی کردن گروه به طور کامل زیر سوال می برند ، اما شک کمی وجود دارد که طالبان داعش-Ok را به عنوان یک چالش مستقیم برای قانون خود می داند. بنابراین روسیه و طالبان خود را در همان طرف یک معادله امنیتی بحرانی پیدا می کنند. همانطور که زامیر کابللوف ، فرستاده ویژه مسکو به افغانستان ، خاطرنشان کرد: “داعش-Ok دشمن مشترک ما است.”
روسیه-طالبان: مجدداً دیپلماسی
تصمیم روسیه برای حذف طالبان از لیست سازمانهای ممنوعه در اوایل سال 2024 گامی در جهت رسم رسمی سازی رابطه ای است که سالها به طور غیررسمی در حال تحول بوده است. این کشور بر اساس چارچوب های تقسیم اطلاعاتی به سال 2015 باز می گردد و اخیراً مشارکت مشترک در انجمن های بین المللی و دیالوگ های تجاری.
تجارت بین دو کشور ، گرچه هنوز هم متوسط است ، در حال رشد است. سال گذشته افغانستان بیش از 275،000 تن گاز نفتی مایع روسیه (LPG) وارد کرد ، به ارزش 132 میلیون دلار ، و اکنون در بین خریداران برتر آرد روسی قرار دارد. همچنین بحث هایی در مورد معدن ، زیرساخت ها و همکاری های انرژی وجود دارد. انتظار می رود یک مجمع تجاری که در کازان برنامه ریزی شده است ، سرمایه گذاری های مشترک را در این بخش ها کشف کند.
چنین مشارکت اقتصادی نه تنها به منافع هر دو کشور خدمت می کند بلکه می تواند به بحران شدید بشردوستانه و مالی افغانستان کمک کند – در حالی که به روسیه یک جایگاه قوی تر در یک منطقه استراتژیک مهم ارائه می دهد.
معادلات منطقه ای: تعادل تأثیر در آسیای میانه
درگیری مسکو با کابل نیز باید از طریق لنزهای ژئوپلیتیک آسیای میانه مشاهده شود. با عزیمت ناتو ، خلاء قدرت در افغانستان به یک فضای مورد بحث تبدیل شده است. روسیه مشتاق است که اطمینان حاصل کند که این خلاء توسط هرج و مرج یا بازیگران نظامی خارجی پر نشده است.
وزیر امور خارجه سرگئی لاوروف نسبت به بازگشت دارایی های نظامی ناتو به افغانستان هشدار داده و چنین حرکاتی را “بمب زمانی” خوانده است. موضع روسیه با نگرانی های امنیتی و همچنین علاقه دیرینه آن به یک نیروی تثبیت کننده در اوراسیا شکل می گیرد. اجلاس آینده مسکو با رهبران آسیای میانه در Dushanbe نشانگر هدف خود برای ساختن یک چارچوب امنیتی منطقه ای است.
روسیه با عادی سازی روابط با طالبان ، خود را به عنوان یک رابط اصلی قرار می دهد-یکی از آنها قادر به مذاکره در مورد صلح ، اطمینان از ثبات و مقابله با تهدیدهایی مانند داعش-Ok است که نه تنها روسیه ، بلکه منطقه وسیع تری را به خطر می اندازد.
از تاریخ گرفته تا realpolitik
وضعیت فعلی روسیه هنگامی که از اتحاد شمالی علیه طالبان حمایت کرد ، تغییر قابل توجهی از سیاست دوران جنگ سرد خود نشان می دهد. اما زمان چشم انداز ژئوپلیتیکی را تغییر داده است. امروز ، نگرانی اصلی جلوگیری از تبدیل شدن به یک لپه برای تروریسم فراملی است و به همین منظور ، درگیری به عنوان ارجح برای انزوا به نظر می رسد.
روسیه در این محاسبه تنها نیست. چین ، ایران و جمهوری های آسیای میانه نیز با طالبان درگیر درجات مختلف هستند. معاون نخست وزیر قزاقستان اخیراً برای کشف فرصت های تجارت از کابل بازدید کرد. به طور خلاصه ، روحیه منطقه ای یکی از مشارکتهای محتاطانه است – تأیید.
دولت طالبان به دلیل نگرانی های مربوط به حاکمیت ، شمول و حقوق ، در سطح بین المللی ناشناخته است. روسیه به نوبه خود ، رژیم را به طور رسمی به رسمیت نمی شناسد ، اما کانال هایی را برای همکاری ایجاد کرده است. این امر همچنان به تحریم های سازمان ملل متحد برای هدف قرار دادن افراد مرتبط با تروریسم و حفظ احتیاط قانونی در برخورد با رهبری طالبان ادامه می دهد.
این رویکرد به روسیه اجازه می دهد تا ضمن پیشبرد اهداف امنیتی و اقتصادی ملموس ، گزینه های دیپلماتیک خود را باز نگه دارد.
واقع گرایی استراتژیک در دنیای نامشخص
رابطه در حال تحول روسیه با طالبان بدون پیچیدگی های آن نیست. انیمیشن های تاریخی ، واگرایی ایدئولوژیک و بررسی بین المللی عوامل قدرتمند هستند. با این حال ، در محیطی که تهدیدات امنیتی ساختارهای فراملی و حاکمیت در جریان باشد ، درگیری مسکو بازتاب رئالیسم استراتژیک است.
به جای مشاهده این نزدیکی به عنوان پارگی با هنجارهای جهانی ، ممکن است مناسب تر باشد که آن را به عنوان بخشی از تغییر مکان گسترده تر منطقه ای ببینیم. افغانستان ، تحت طالبان ، واقعیت موجود در زمین است. تظاهر در غیر این صورت به هیچ کس کمک نمی کند.
روسیه با جستجوی مشارکت ، تهدیدها و تثبیت حاشیه جنوبی آن ، نه چند جانبه گرایی را تضعیف می کند و نه تعهدات جهانی خود را رها نمی کند. این یک حرکت محاسبه شده است که مبتنی بر دلتنگی یا ماجراجویانه نیست ، بلکه بر منطق امنیت منطقه ای و منافع ملی است.
در پایان ، هر ملتی این حق را برای خود محفوظ می دارد که سیاست خارجی خود را مطابق با ضرورت های جغرافیای ، تاریخ و امنیت خود شکل دهد. درگیری روسیه با افغانستان گواهی بر این اصل ماندگار است.