در دههی چهلم، در خانهی کوچکی در روستای پرآب و هوای شمالی ایران، دختری جوان به نام لیلا با خیالپردازی و شور و اشتیاق بزرگ شد. از کودکی، با داستانهای پر از رنگ و عطر ایران، بزرگ شد و از پدربزرگش که استاد ادبیات بود، شعر و ادبیات را به ارث برد.
لیلا به سن بلوغ رسید و به تهران رفت، جایی که با تمامی زیباییهای فرهنگ و هنر ایران آشنا شد. او عاشق تئاتر، سینما و حرفه هنری شد و به تدریج به یکی از برجستهترین هنرمندان ایران تبدیل شد.
در زمانی که تئاتر و سینما در ایران به زنجیرههای تاریخی بینظیری متصل شد، لیلا با اجرای نقشهایی پرشور و دلنشین، تبدیل به یک ایکن فرهنگی شد. او با ایفای نقشهای مختلف، از شخصیتهای زنگ نفرین گرفته تا مادران رحمانی، همواره بخشی از روایت فرهنگی ایران بود.
به مرور زمان، لیلا با شعر و ادبیات و درآمد در دنیای ادب و فرهنگی ایران میپرداخت. او با زبانی زیبا و شعوری عمیق، اثرات بیپایانی در قلب خوانندگان خود جا گذاشت. از آثار برجستهی او میتوان به «گریههای دلنشین» و «صدای خاموش» اشاره کرد.
با ما در مرشدی همراه شوید، تا در دنیایی از زیباییها و شعر و ادبیات ایرانی، سفری خاطرهانگیز را آغاز کنیم. تصویر بالا تزئینی است.