جین آستن، نویسنده برجسته انگلیسی قرن نوزدهم، با آثار خود توانسته است در دنیای ادبیات به جای خود باز کند. آثار او که به نوعی با انسانشناسی جامعه و روابط انسانی مختلف میپردازند، همیشه مورد توجه خوانندگان بوده و به عنوان یکی از بهترین نمونههای ادبیات کلاسیک شناخته شدهاند.
در یک روز زمستانی سرد و برفی، دختر خانواده اشتعالی به نام الیزابت در خانه کوچک شان در روستایی زندگی میکرد. الیزابت دختری با زیباییهای فراتر از عادت بود و هوش و زیرکی او همه را تحت تأثیر قرار میداد.
یک روز، خانواده الیزابت دعوتی از اصیلان شهری دریافت کردند. این دعوتی، در واقع دعوتی از طرف جوان ثروتمند و جاذب جکویلیان بود که همه از جمله الیزابت به شدت به او علاقهمند بودند. اما الیزابت به دلایلی که درون خود نهفته بود، تصمیم گرفت با جکویلیان رابطه نزند.
در طول این داستان، الیزابت با مشکلات زندگی روبرو میشود و با استفاده از هوش و شجاعت خود، به حل این مشکلات پرداخته و از نگاه او به جامعه و روابط انسانی، میتوان به عمق ایشان بپرداز.
این داستان نه تنها از روایت هیجانانگیز و جذابی برخوردار است، بلکه از ارزشها و فلسفه زندگی به زیبایی خود پرداخته است. الیزابت با ماجراجوییهایش، به خواننده یادآور میشود که مهمترین چیز در هر زمینهای، نهایت ارزش همزیستی و روابط انسانی یکدیگر است.
با ما در مرشدی همراه شوید.
این تصویر بالا تزئینی است.