لندن: در حال ظهور از جنگل های سرسبز ، در میان پرندگان و با لبخندهای گسترده ، صحنه ای بود که نمی توانست از کشتار که در حال حاضر در غزه آشکار می شود ، بیشتر باشد.
با این وجود ، در طی یک چهارم قرن که از زمان پیوستن به رئیس جمهور فلسطینی و اسرائیلی به رئیس جمهور بیل کلینتون برای مذاکره در کمپ دیوید پیوستند ، می توان یک خط مستقیم به روزهای قتل عام فلسطینی ها کشید.
آنچه با خوش بینی محتاطانه شروع شد تا بتواند به سمت یک وضعیت نهایی توافق صلح در تاریخ 25 ژوئیه 2000 به پایان برسد.
کلینتون به طور جدی “با پشیمانی” نتیجه گرفت که پس از 14 روز مذاکره ، نخست وزیر اسرائیل ، ایهود باراک و رهبر فلسطین ، یاسر عرفات نتوانسته اند “در حال حاضر به توافق برسند.”
اسرائیل و رسانه های ایالات متحده اسطوره ای را که عرفات پیشنهاد سخاوتمندانه ای از یک کشور فلسطین را رد کرده بود ، ادامه دادند. فلسطینی ها و سایر دیپلمات های درگیر می گویند اسرائیل هیچ نوع دیگری ارائه نمی داد.
طی چند هفته از پایان مذاکرات ، رهبر مخالفان راست اسرائیل آریل شارون از حرام الشرف ، محل مسجد اوبسا ، در اورشلیم بازدید کرد و دومین قیام انتفاضه فلسطینی را علیه اشغال اسرائیل مشتعل کرد.

در حالی که مذاکرات در تاریخ به عنوان یک شکست کاهش یافته است ، شش ماه که به دنبال آن بود به اوج رسید که بسیاری معتقدند نزدیکترین دو طرف به توافق نامه وضعیت نهایی رسیده اند.
اما با آغاز سال 2001 ، با خارج شدن از کلینتون ، انتخابات اسرائیل در حال افزایش و تشدید خشونت ، پنجره زمان سیاسی از بین رفت.
بسیاری از آنها تعجب کردند که آیا اشتباهات انجام شده در جلسه کمپ دیوید منجر به فرصتی از دست رفته شده است که می تواند منجر به توافق شود ، بنابراین روند تاریخ خاورمیانه را تغییر می دهد.
شاید ده ها سال از قسمت های خونریزی و اشغال جلوگیری شود.

با توجه به کنار گذاشتن ، آیا چیزی وجود دارد که می توان از آن دو هفته مذاکره که رهبران هر دو طرف را گرد هم آورد ، آموخت؟
مذاکرات در کمپ دیوید هشت سال پس از اولین دو توافق نامه اسلو در سال 1993 بین عرفات و نخست وزیر آن زمان اسرائیل ییتژاک رابین در کاخ سفید امضا شد.
این توافق نامه به عنوان یک معامله موقت و شروع فرآیند طراحی شده است که هدف آن تأمین توافق نامه نهایی در طی پنج سال است.
در زمان اسلو ، اسرائیل سازمان آزادسازی فلسطین را به عنوان نماینده مردم فلسطین شناخت و طرف فلسطین اسرائیل را به رسمیت شناخت.

این توافق نامه منجر به ایجاد مقامات فلسطین شد که حاکمیت محدودی بر بخش هایی از کرانه باختری و غزه داشته باشد ، که اسرائیل در سال 1967 به همراه اورشلیم شرقی ضمیمه کرده بود. عقب نشینی نظامی اسرائیل از سرزمین های فلسطینی اشغالی نیز به معنای اتفاق افتاد.
تا سال 2000 مشخص بود که روند اسلو با فلسطینی ها بسیار ناراضی از عدم پیشرفت است و اینکه اشغال اسرائیل از زمان توافق بیشتر درگیر شده است. ساختمان شهرکهای اسرائیل در سرزمین اشغالی فلسطین شتاب گرفته بود ، محدودیت علیه فلسطینی ها افزایش یافته بود و خشونت ادامه داشت.
کلینتون ، که در سال پایانی ریاست جمهوری خود بود ، مصمم بود که برای تأمین میراث خود به توافق نامه بلوک بپردازد.
از طرف دیگر ، عرفات به این دلیل که “شرایط هنوز رسیده نشده بود” به شدت مخالف مذاکرات بود ، طبق گفته های کمپ دیوید مقالات ، یک گزارش دقیق از مذاکرات آکرام هانیه ، سردبیر روزنامه العیام و مشاور نزدیک رهبر فلسطین.
هانیه نوشت: “فلسطینی ها بارها و بارها هشدار می دادند که مشکل فلسطین برای حل و فصل در یک اجلاس شتابزده تشکیل شده بسیار پیچیده است.”

باراک به میز آمد و همچنین به دنبال پیروزی بزرگ بود که باعث تقویت ائتلاف حاکم بر او شود. او به دنبال این بود که با رویکرد افزایشی اسلو کنار بیاید و به دنبال توافق نهایی باشد.
رهبران در 11 ژوئیه در کمپ دیوید ، عقب نشینی ریاست جمهوری 125 هکتار در کوه های Catoctin وارد شدند. مکان جنگلی منزوی با ممنوعیت تلفن های همراه و فقط یک خط تلفن ارائه شده برای هر نمایندگی برای جلوگیری از نشت بیشتر قطع شد.
این چیزی بود که کلینتون هنگام استقبال از عرفات و باراک قبل از مطبوعات ، شوخی کرد و گفت که وی به عنوان بخشی از خاموشی رسانه ای هیچ سؤالی نخواهد گرفت.
حتی یک لحظه سبکی وجود داشت که عرفات و باراک در یک بازی بازی ملایم قرار گرفتند ، زیرا آنها اصرار داشتند که ابتدا یکدیگر وارد الج شوند – تصویری غیرقابل تصور در آب و هوای فعلی.
اما در پشت صحنه ، کمتر شهادت و نگرانی عمیق در بین اردوگاه فلسطین در مورد چگونگی آشکار شدن این مذاکرات افزایش یافت.
موضوعات اصلی مورد بحث شامل میزان قلمرو است که در یک کشور فلسطین و موقعیت مرزهای اطراف آنها گنجانده می شود.

همچنین وضعیت و آینده شهرک های اسرائیل وجود داشت و حق بازگشت پناهندگان فلسطینی هنگام تأسیس اسرائیل در سال 1948 آواره شد.
آنچه ثابت شد که بحث برانگیزترین مسئله است ، و کسی که ایالات متحده برای آن کمترین آمادگی را داشت ، وضعیت بیت المقدس و به ویژه حاکمیت در سایت های مقدس آن بود.
فلسطینی ها می خواهند اورشلیم شرقی پایتخت دولت آینده خود با حاکمیت کامل بر حرام الشرف-سومین مکان مقدس در اسلام باشد. این سایت که به عنوان کوه معبد توسط اسرائیلی ها شناخته می شود ، توسط یهودیان نیز مورد احترام قرار می گیرد.
از آنجا که هیچ چیز به صورت کتبی ارائه نشده است و هیچ پیش نویس کار در مورد مذاکرات وجود ندارد ، نسخه های مختلفی از دقیقاً همان چیزی که اسرائیلی ها پیشنهاد کرده اند وجود دارد.
اسرائیلی ادعا می کند که باراک 90 درصد از کرانه باختری را به همراه غزه به فلسطینی ها ارائه داده است ، معلوم شد که هنگام استفاده از نقشه ها بسیار کمتر است. اسرائیل همچنین می خواست کنترل امنیتی بر کرانه باختری را حفظ کند.
اسرائیل 9 درصد از کرانه باختری ، از جمله مهمترین شهرک های خود را در ازای 1 درصد از سرزمین اسرائیل ضمیمه می کند.
اسرائیل بیشتر بیت المقدس شرقی را نگه می دارد و فقط نوعی سرپرستی را بر سر حرام الشریف ، که هیچ جا در نزدیکی فلسطینی ها خواسته نمی شود ، ارائه می دهد. و هیچ ماده ای برای بازگشت پناهندگان وجود نداشت.
در حالی که تفسیرهای رسانه ای ایالات متحده از مذاکرات غالباً ادعا می کردند که دو طرف نزدیک به توافق هستند ، حساب هانیه شکاف های بزرگی بین مواضع خود را در نقاط اصلی بحث توصیف می کند.
هانیه با احساس پیشگویی از آنچه در آینده آمده بود ، نوشت: “آمریکایی ها بلافاصله موضع اسرائیل را در مورد حرام به تصویب رساندند ، به نظر می رسد از این واقعیت که آنها با مواد منفجره ای که می تواند خاورمیانه و جهان اسلام را مشتعل کند ، غافل است.”
این واقعیت که این پیشنهادات فقط به صورت کلامی از طریق مقامات آمریکایی ارائه می شد ، به این معنی بود که هیچ چیز به طور رسمی به فلسطینی ها ارائه نشده است.
رویکرد باراک به این معنی بود که “هیچ وقت پیشنهاد اسرائیلی وجود نداشت” ، رابرت ماللی ، عضو تیم مذاکره کننده ایالات متحده ، در مقاله ای که یک سال بعد نوشت ، گفت:
رویکرد و ناکامی های رهبر اسرائیل در اجرای اسلو باعث شد که عرفات متقاعد شود که اسرائیل تله ای را برای فریب دادن او در موافقت با امتیازات مهم قرار داده است.
فلسطینی ها نیز به طور فزاینده ای احساس تعصب ایالات متحده نسبت به موقعیت اسرائیل را احساس می کردند و تمام فشار به عرفات اعمال می شد. این امر ایالات متحده را به عنوان یک کارگزار صادقانه تضعیف کرد.
رامزی باروود ، سردبیر فلسطینی-آمریکایی از فلسطین Chronicle ، به عربی نیوز گفت: “با حمایت ایالات متحده ، اسرائیل با ایمان بد مذاکره کرد ، و فلسطینی ها را غیرممکن ساخت که این گفتگوها را پایه و اساس صلح عادلانه بدانند.” “این مذاکرات اساساً به منظور ایجاد نتایج به نفع اسرائیل طراحی شده است.”
دلیل دیگر این شکست ، عدم کار زمینی قبل از شروع کار بود.
یوسی مکلبرگ ، همکار برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا در خانه چتام ، به Arab Information گفت: “این به خوبی آماده نبود.” “آنها به آنجا رفتند که قبلاً از قبل توافق نشده بود ، که برای یک اجلاس بسیار مهم است.”
میزبان ایالات متحده نیز حتی توسط اعضای تیم های مذاکره کننده خود نیز مورد انتقاد شدید قرار گرفته است.
هارون دیوید میلر ، یکی دیگر از مذاکرات ارشد ارشد ، 20 سال بعد نوشت: “اجلاس کمپ دیوید-بد تصور و بدخلقی-احتمالاً هرگز نباید اتفاق بیفتد.” وی “اشتباهات بیشمار” و عملکرد ضعیف تیم ایالات متحده را برجسته کرد که می توانست به توافق برسد ، حتی اگر دو طرف در مکانی برای رسیدن به یک نفر بودند.

هنگامی که عرفات محکم نگه داشت و از غار فشار برای پذیرش پیشنهادات اسرائیل خودداری کرد ، این اجلاس با کمترین میزان به نتیجه رسید تا به توافق وضعیت نهایی نشان دهد.
در بیانیه نهایی آمده است: “در حالی که آنها قادر به ایجاد شکاف ها و دستیابی به توافق نبودند ، مذاکرات آنها در دامنه و جزئیات بی سابقه بود.”
نظرات مختلفی در مورد اینکه آیا این مذاکرات از ابتدا محکوم به شکست بوده است یا اینکه آیا می توان آنها را به عنوان فرصتی از دست رفته که می تواند صلح را به منطقه منتقل کند و از دهه های خونریزی که پس از آن جلوگیری می کرد ، دید.
دیدگاه دوم به همان اندازه از تلاش های دیپلماتیک در ماه های پس از کمپ دیوید ناشی می شود.
در برابر پس زمینه تشدید خشونت و در ماه های پایانی کلینتون ، تمرکز به مجموعه ای از پارامترها برای مذاکرات بیشتر وضعیت نهایی منتقل شد. هر دو طرف در اواخر ماه دسامبر با برنامه برجسته موافقت کردند اما با رزرو.
حرکت به اجلاس تابا در مصر سه هفته بعد انجام شد اما انتخابات قریب الوقوع اسرائیل به این معنی بود که آنها از زمان خارج شدند. در بیانیه پایانی ، طرفین اعلام كردند كه آنها هرگز به دستیابی به توافق نزدیك نبودند.
با ورود رئیس جمهور جورج دبلیو بوش به دفتر و شارون با شکست باراک در انتخابات اسرائیل ، حمایت سیاسی از این روند تبخیر شد و انتفاضه برای چهار سال دیگر دست به دست هم داد.
مکلبرگ درباره کمپ دیوید گفت: “این یک فرصت از دست رفته بود.” “یک فرصت عالی در آنجا وجود داشت و اگر موفق شود ، ما این همه فاجعه وحشتناک را که دیده ایم ، نخواهیم داشت.”
روشی که عرفات به دلیل این شکست مقصر شناخته شد ، غذای تلخ و تلخ برای فلسطینی ها به وجود آورد.
باروود گفت: “عجیب ترین تظاهرات اسرائیل و ایمان بد ایالات متحده تصمیم آنها برای مقصر بودن سقوط مذاکرات نه به امتناع اسرائیل از رعایت قوانین بین المللی ، بلکه در مورد سرسختی و بی علاقه یاسر عرفات در صلح بود.”
او گفت: این مذاکرات “به طور واضح محکوم به شکست” بود ، زیرا آنها به این فرض دروغ گفتند که توافق نامه اسلو همیشه راهی واقعی برای صلح بوده است.
“رشد نمایی شهرک های غیرقانونی ، عدم مداوم در رسیدگی به موضوعات اصلی ، تشدید خشونت اسرائیل و بی اعتنایی مستمر به اصول بین المللی در مورد حقوق فلسطین که همه در سقوط کمپ دیوید نقش داشتند.”
وی گفت: اگر افراد در تلاش برای مذاکره برای پایان دادن به جنگ اسرائیل علیه غزه و اجرای توافق نامه صلح گسترده تر درس بگیرند ، این خواهد بود که “نه به اسرائیل و نه ایالات متحده نمی توانند مسیری را برای صلح بدون چارچوب محکم ریشه در قوانین بین المللی و بشردوستانه ترسیم کنند.”
در روزهای آینده ، عربستان سعودی و فرانسه کنفرانسی را در سازمان ملل متحد در مورد راه حل دو کشور درگیری ، که به دنبال ترسیم یک مسیر به سمت یک کشور فلسطین است ، برگزار می کنند. شاید این بتواند به ساخت چارچوب بین المللی پایدار که در ژوئیه 2000 فاقد آن بود ، کمک کند.