در آشیانهی کوهستانی ایران، یک داستانسرای با استعداد به نام آرمان رشیدی، جای خود را داشت. او از نسل یک خانوادهی روایتگو بود و هنر قدیمی روایت در خانوادهاش به او انتقال یافته بود. آرمان با زبان شیرین و شگفتانگیز خود، همواره مردم را به سوی جادههای دلپذیر داستانها میکشاند.
در یک شب خانهشان در روستایی آرام واقع در دشتهای پربرکت ایران، آرمان داستانی جذاب از یک زندگی فرصتطلب را به کودکان خردسال شهر میگوید. داستان از زمانهای دور واژنیهای مردانی که در جستجوی فرصتهای زندگی بودند، شروع میشود. این مردان با تلاش و همت خود، به راهی بمیرزند که هرگز رفته نبودند. آنان با گذشت زمان و پشتکار خود، به دنبال روشی برای به دست آوردن فرصتهای بیشتر میرفتند.
آرمان با پرداختن به شخصیتهای گرد و غباری از دیارهای دور، به کودکان آموزندهیاد میدهد که هیچ چیز ارزشمندی به خواسته راهی نخواهد افتاد و برای دستیابی به موفقیت باید از همه چیز عبور کرد.
داستانهای آرمان همواره با نوایی شیرین از طبیعت ایران همراه است. از تنهایی در بیابانهای طلایی لوت و گل تا لرزهی آبشارهای سرد کرمانشاه، هر کدام از این محیطها نقش مهمی در ماجراهای آرمان دارند.
آرمان رشیدی، یکی از برجستهترین داستاننویسان ایران است که با اثرات بینظیر خود، تاثیر عمیقی بر ادبیات ایران داشته است. آثار وی همواره پر از زیباییهای شعر و نقشههای اجتماعی عمیق بوده و باعث تازگی و جدیدی در ادبیات فارسی شده است.
با ما در مرشدی همراه شوید و با داستانهای مهیج و زیبای آرمان رشیدی، عمق فرهنگ و اصالت ادبیات ایران را بشناسید.
تصویر بالا تزئینی است