هفته گذشته که رئیس جمهور آمریكا دونالد ترامپ ، رئیس جمهور آمریكا ، مذاکرات پرخاشگرانه بین واشنگتن و طالبان در معرض دید عموم قرار گرفت اعلام شده این آمریکا “در تلاش بود” برای به دست آوردن کنترل پایگاه هوایی باگرام در افغانستان.
باگرام در هفته های منتهی به عقب نشینی هرج و مرج ایالات متحده از افغانستان در سال 2021 در حالی که طالبان به کابل رفتند ، بی سر و صدا رها شد.
ترامپ این پایگاه را نه تنها به عنوان یک دارایی نظامی گمشده بلکه به عنوان یک نقطه برتری استراتژیک برای نظارت بر چین توصیف کرد و تأکید کرد که چگونه جاه طلبی های ایالات متحده در افغانستان با رقابت های گسترده تر ژئوپلیتیکی گره خورده است.
ترامپ در یک کنفرانس مطبوعاتی مشترک با نخست وزیر انگلیس Keir Starmer به خبرنگاران گفت: “یکی از بزرگترین آبشارهای هوایی در جهان ، ما آن را به هیچ وجه به آنها ندادیم. ما سعی می کنیم آن را پس بگیریم. وی تقاضا را مستقیماً با پکن پیوند داد و گفت: “یكی از دلایلی كه ما می خواهیم پایگاه آن باشد ، یك ساعت از جایی است كه چین سلاح های هسته ای خود را می سازد.” وی به طالبان هشدار داد: “اگر افغانستان باگرام را به كسانی كه آن را ساخته اند ، ایالات متحده آمریكا بازگرداند ، اتفاقات بد اتفاق می افتد.”
باگرام در کمتر از 50 مایل با کابل ، مدتهاست که در کمپین های خارجی در افغانستان مهم بوده است. ساخته شده توسط اتحاد جماهیر شوروی در دهه 1950 ، به عنوان قطب اصلی آنها در طول جنگ شوروی و افغانستان خدمت می کرد. پس از سال 2001 ، این بزرگترین نصب ایالات متحده در کشور شد – قادر به میزبانی هزاران سرباز ، هواپیماهای سنگین و بازداشتگاه ها. مکان آن ، در نزدیکی بزرگراه های کلیدی و به آسیای میانه منتقل می شود ، آن را به ارزش استراتژیک بی نظیر می بخشد. برای طالبان ، تصرف آن پس از عقب نشینی ایالات متحده در اوت 2021 هم یک بادگیر نظامی بود و هم یک پیروزی نمادین.

اظهارات ترامپ سؤالی را ایجاد می کند که فراتر از نوستالژی برای پیش بینی قدرت آمریکا است: آیا واشنگتن واقعاً می تواند دسترسی به باگرام را بازیابی کند؟
سابقه در غیر این صورت نشان می دهد. در توافق نامه دوحه 2020، تحت تأثیر ترامپ ، قول عقب نشینی ایالات متحده را در ازای تعهدات طالبان بر تروریسم داد. این چیزی در مورد دسترسی آینده به پایگاه هایی مانند Bagram نگفت. هنگامی که سربازان آمریکایی در سال 2021 در زمان دولت بایدن ترک کردند ، آنها میلیارد ها تجهیزات را رها کردند که برخی از آنها بعداً طالبان از خود پایگاه نمایش دادند.
از آن زمان ، طالبان صریح بوده اند: هیچ سرباز خارجی. سخنگوی زابیه الله مجاهد از واشنگتن خواسته است كه “رئالیسم و عقلانیت” را اتخاذ كند ، با استناد به تعهد توافق دوحه مبنی بر اینکه ایالات متحده یکپارچگی ارضی افغانستان را تهدید نمی کند. مقامات دفاع طالبان ، مانند رئیس ستاد Fasihuddin Fitrat ، به صراحت از تسلیم شدن در قلمرو رد شده و باگرام را “از این سوال” خوانده است.
برای طالبان ، نگه داشتن باگرام اثبات پیروزی است ، در حالی که برای واشنگتن ، بازپس گیری آن به امتیازات یا خطرات بسیار بیشتری از آنچه خود پایه ارزش دارد نیاز دارد.
اعتماد به نفس طالبان هم منعکس کننده کنترل نظامی و مشارکت های بین المللی جدید آنها است. روسیه نزدیکتر شده است ، اعطای مشروعیت گروه با استقبال از دیپلمات آنهابشر چین مشارکت اقتصادی ، امضای انرژی و معاملات معدن و چشم انداز پروژه های زیرساختی را در نزدیکی منطقه باگرام عمیق تر کرده است. با این پیوندها ، طالبان انگیزه کمی برای تجارت حاکمیت به نفع ما ندارند.
برای واشنگتن ، منطق استراتژیک پایگاه مشخص است. از باگرام ، ایالات متحده می تواند بر عملیات ضد تروریسم نظارت داشته باشد ، شبه نظامیان منطقه ای را پیگیری کند و فعالیت چینی و روسی را تحت نظر داشته باشد. اما امکان سنجی عملیاتی بازگشت باریک است. توقیف نظامی باگرام به معنای حمله مجدد است ، با تمام استقرار نیروها ، تدارکات و هزینه هایی که قبلاً سه امپراطوری را سرنگون می کرد. از نظر دیپلماتیک ، قیمت بالا خواهد بود: شناخت حاکمیت طالبان ، برداشتن تحریم ها یا کمک های گسترده-امتیازاتی که در واشنگتن به طور بالقوه سمی هستند.
تاریخ همچنین نسبت به خوش بینی هشدار می دهد. از عقب نشینی های انگلیس قرن نوزدهم تا شکست شوروی در دهه 1980 و خروج ایالات متحده در سال 2021 ، قدرتهای خارجی همان درس را آموخته اند: افغانستان بدون رضایت محلی نمی تواند برگزار شود.
اهمیت استراتژیک باگرام غیرقابل انکار است ، اما در سیاست افغانستان ، نمادها به اندازه باند ها اهمیت دارند. برای طالبان ، واگذاری پایگاه یک تحقیر خواهد بود و حاکمیتی را که برای بازپس گیری آنها جنگیدند ، تضعیف می کند.
تماس ترامپ ، بنابراین ، لفاظی تر از عملی به نظر می رسد. این نشانگر تمایل به تأیید مجدد نفوذ ایالات متحده در منطقه ای است که به طور فزاینده ای با تعامل چینی و روسی شکل می گیرد. این همچنین ممکن است راهی برای ترغیب بیشتر سوابق دولت بایدن باشد. اما رد طالبان ، همراه با پشتوانه بین المللی آنها ، بازگشت مذاکره بسیار بعید است. جایگزین – نیروی نظامی – بسیار پر هزینه و سیاسی غیرقابل تحمل خواهد بود.
در پایان ، باگرام نشان دهنده تنش بین میل استراتژیک آمریکا و واقعیت سیاسی افغانستان است. این زمین ارزشمند است ، اما دیگر زمین ما نیست. برای طالبان ، نگه داشتن آن اثبات پیروزی است. برای واشنگتن ، پس گرفتن آن به امتیازات یا خطرات بسیار بیشتر از خود پایه نیاز دارد. اظهارات صریح ترامپ ، جذابیت ماندگار افغانستان را به عنوان یک جایزه ژئوپلیتیکی نشان می دهد – بلکه حقیقت سرسختانه ای است که تاریخ ، جغرافیا و مقاومت افغانستان هنوز هم قدرتمندترین بازیگران خارجی را محدود می کند.