با بازگشت و تحریم های جناح و تحریم ها ، رژیم روحانی به اعدام ها متکی است تا شکستهای آن را نقاب کند و حاوی ناآرامی های اجتماعی باشد.
بازپرداخت تحریم های سازمان ملل و اتحادیه اروپا بر روی تهران مانند یک ضربه مضاعف رژیم را به خود جلب کرده است و زخم هایی را وارد می کند که تا به امروز عمیق تر می شوند. آنچه روزگاری به عنوان رقابت های پنهان در نخبگان حاکم ظاهر شد ، اکنون به یک مبارزه قدرت باز و جبران ناپذیر تبدیل شده است. حتی خودی های رژیم تصدیق می کنند که درگیری به جایی رسیده است که بقای سیستم در معرض خطر است.
هر دو جناح اصلی در مؤسسه حاکم به بیرون ادعا می کنند که به دنبال ثبات هستند ، اما در عمل آنها فقط بحران های یکدیگر را تشدید می کنند و رژیم را بیشتر به سمت آشفتگی سوق می دهند.
اعدام به عنوان حیات رژیم
در میان این مبارزه قدرت پر سر و صدا ، قوه قضاییه رژیم همچنان نقش دیرینه خود را به عنوان ستون فقرات سرکوب: اعدام ها ایفا می کند. از زمان پایان جنگ 12 روزه اخیر ، اعدام ها به طرز چشمگیری افزایش یافته و به یکی از مهمترین بحران های حقوق بشر امروز در ایران تبدیل شده است.
این رژیم که قادر به مقابله با تأثیر ویرانگر جنگ بر جایگاه داخلی و بین المللی خود نیست ، به انتقام جویی علیه زندانیان متوسل شده است. بار دیگر ، از خونریزی به عنوان قیمت بقای سیاسی استفاده می شود.
زمان بندی قابل توجه است. از آنجا که جناح های رقیب بر سر قدرت و ثروت می جنگند ، ایرانیان معمولی وزن غیرقابل تحمل سختی های اقتصادی و ناامنی را به خود می گیرند. هیچ رقابت جناحی برای رنج مردم تسکین نمی دهد. در عوض ، هرچه شکاف داخلی رژیم عمیق تر باشد ، سیاست رسمی سرکوب و اعدام ها سخت تر می شود.
پوشش نزاع های جناحی با گال ها
حتی رسانه های دولتی نیز شدت شکاف داخلی را تأیید می کنند. با این حال ، برای رژیم ، این درگیری ها به هدف دیگری خدمت می کنند: توجه به دور از موج اعدام ها و اعتراضات روزانه در سراسر کشور.
اعدام ها ، به ویژه در شرایط شکننده پس از جنگ ، هم به عنوان سلاح روانی علیه جامعه و هم به عنوان یک دودی برای بحران های ضرب رژیم خدمت می کنند.
میزان این واقعیت توسط خود روزنامه های وابسته به رژیم تأیید شده است. در 29 سپتامبر ، ژامبون پذیرفته شده: “این کشور در آستانه یک بحران فوق العاده وحشتناک قرار دارد.” در همان روز ، jahan-e sanat اذعان کرد که هاردلین ها در رژیم “بازگشت تحریم ها را جشن می گیرند.”
این پذیرش ها یک استراتژی عمدی را نشان می دهد: برای دفن فروپاشی اقتصادی ، ناآرامی نیروی کار و انزوای بین المللی در زیر سایه گالوها و تماشای رقابت های جناحی.
یک رژیم در حال انفجار است
تأسیس حاکم ایران امروز با همگرایی شتاب دهنده بحران ها روبرو است:
- تأثیر جنگ 12 روزه ، که آسیب پذیری رژیم را در داخل و خارج از کشور در معرض دید قرار داد.
- تحریم های فوری ، که باعث فروپاشی اقتصادی و انزوای بین المللی شده است.
- یک کمپین اعدام ، که به دنبال ترور جامعه به سکوت است.
- جنگ جناحی ، که سیستم را از درون تخلیه می کند.
- در حال ناآرامی های اجتماعی ، به عنوان کارگران ، بازنشستگان و فقرا به خیابان ها می روند.
با هم ، این پویایی ها به عنوان شتاب دهنده عمل می کنند و فرسایش بنیادهای در حال حاضر شکننده رژیم را تسریع می کنند. حتی روزنامه ها و مقامات خود نیز مجبور می شوند آنچه را که به طور فزاینده ای غیرقابل انکار است بپذیرند: رژیم در آستانه انفجاری که ممکن است زنده نماند ، ایستاده است.