بحران هسته ای ایران همچنان یک چالش جهانی است و خواستار یک رویکرد مجدداً است که دیپلماسی را در اولویت قرار می دهد بیش از تحریم های تنبیهی. تقویت روابط بین اتحادیه اروپا و ایران-به جای تعمیق انزوا تهران-مسیری مناسب تر به سمت ثبات بلند مدت را طی می کند. انگلستان با استفاده از تجربه دیپلماتیک خود ، فرصتی بی نظیر برای ایفای نقش اساسی در این تلاش دارد.
اعتماد به نفس در مورد تحریم ها به جای مهار جاه طلبی های هسته ای آن ، باعث ایجاد مقاومت در برابر تهران می شود. محدودیت های اقتصادی غالباً هاردینرهای ایرانی را که در برابر تعامل با غرب ، به ویژه ایالات متحده مقاومت می کنند ، جسارت می کنند. این پویا می تواند ایران را به سمت تجدید نظر در دکترین هسته ای خود سوق دهد و باعث افزایش ظرافت توسعه هسته ای نظامی شود.
به جای اینکه ایران را از تشدید هسته ای منصرف کند ، ادامه فشار اقتصادی ممکن است تماس های درون کشور را برای عقب نشینی از پیمان منع گسترش سلاح های تک گسترش (NPT) تقویت کند ، و این مسیر کره شمالی را منعکس می کند. تحریم ها همچنین تأثیر جدی در روابط اتحادیه اروپا و ایران داشته و باعث کاهش اهرم دیپلماتیک اروپا و محدود کردن توانایی آن در واسطه ای می شود. در حالی که به عنوان یک عامل بازدارنده در نظر گرفته می شود ، چنین اقدامات تنبیهی اغلب مشکلات اقتصادی و بی اعتمادی سوخت را عمیق تر می کند و گفتگوی سازنده را به طور فزاینده ای گریزان می کند.
در معامله هسته ای ایران 2015 یک دستاورد برجسته در دیپلماسی هسته ای بود و نشان دهنده تمایل ایران برای مذاکره و ایجاد امتیاز بود. با این حال ، خروج ایالات متحده از این توافق نامه در سال 2018 اعتماد شکننده ای را که زیربنای توافق نامه بود ، خرد کرد و فرصتی مهم برای حل و فصل صلح آمیز را تضعیف کرد.
علیرغم این بازپرداخت ، اتحادیه اروپا در تلاش بود تا از طریق ابتکاراتی مانند ابزاری برای حمایت از صرافی های تجاری (Instex) ، این توافق را نجات دهد ، که برای تسهیل تجارت با ایران در حالی که تحریم های ایالات متحده را تسهیل می کند ، طراحی شده است. این تلاش ها تأکید بر تعهد اروپا به دیپلماسی و شناخت نقش ایران به عنوان یک بازیگر مهم منطقه ای. با این حال ، ترس از فشار و مشاغل اروپایی از تحریم های ثانویه در نهایت این تلاش ها را به خود اختصاص داده و محدودیت مکانیسم های اقتصادی را که پشتوانه کامل سیاسی وجود ندارد ، نشان می دهد.
یک رویکرد مؤثرتر برای بحران هسته ای ایران نیاز به تغییر از اجبار به تعامل دارد. ملل غربی باید در اولویت های بازگشایی کانال های دیپلماتیک ، محوریت بحث در مورد منافع متقابل و نگرانی های امنیتی مشترک قرار بگیرند. تصدیق اضطراب امنیتی ایران بسیار مهم است-وضعیت هسته ای آن با تهدیدهای منطقه ای شکل می گیرد ، از جمله برنامه سلاح های هسته ای مستند اسرائیل.
غرب به جای دو برابر شدن در اقدامات تنبیهی ، باید در ازای پایبندی پایدار ایران به حفاظت های بین المللی ، مشوق های اقتصادی و دیپلماتیک ملموس را ارائه دهد. انگلستان ، به عنوان بخشی از E3 (فرانسه ، آلمان و انگلیس) ، در معرض مذاکرات پیش رو قرار دارد. پس از Brexit ، انگلیس می تواند از انعطاف پذیری دیپلماتیک جدید خود برای ایجاد شکاف بین اروپا ، ایالات متحده و تهران سرمایه گذاری کند و به عنوان مجرای گفتگوهای تجدید شده خدمت می کند.
پرداختن به چشم انداز امنیتی منطقه ای گسترده نیز ضروری است. یک راه حل پایدار نیاز به گفتگو بین بازیگران کلیدی خاورمیانه-به ویژه ایران و عربستان سعودی-برای کاهش تنش ها و ایجاد مکانیسم های اعتماد به نفس دارد. یک چارچوب گسترده تر و فراگیر برای امنیت منطقه ای ضمانت های قوی تری را برای همه طرفین درگیر ارائه می دهد و خطرات تکثیر هسته ای را کاهش می دهد.
برای اینکه تلاشهای غیرقانونی معتبر شود ، قدرتهای غربی باید با استانداردهای مضاعف روبرو شوند که غالباً مشروعیت آنها را زیر پا می گذارد. بسیاری از کشورهایی که خواستار محدودیت هسته ای ایران هستند ، خودشان زرادخانه هسته ای را حفظ می کنند. اسرائیل ، خود یک قدرت هسته ای است ، به سیاست ابهام استراتژیک پایبند است و محاسبات منطقه ای را بیشتر پیچیده می کند. این ناسازگاری روایت های ایرانی را نشان می دهد که بازدارندگی هسته ای یک ضرورت است نه یک گزینه.
پس زمینه ژئوپلیتیکی در حال تحول به همان اندازه قابل توجه است. حمایت نظامی ایران از روسیه در درگیری اوکراین باعث تحریم های تازه اتحادیه اروپا شده است و باعث افزایش تنش های دیپلماتیک می شود. با این حال ، چنین واکنشی به جای تقویت دهانه برای مذاکره ، باعث ایجاد خصومت می شود. شناخت تقاطع پویایی قدرت منطقه ای و جهانی برای تهیه یک استراتژی دیپلماتیک با دوام ضروری است.
پیام به سیاست گذاران غربی واضح است: استراتژی حداکثر فشار مملو از عواقب ناخواسته است. یک رویکرد ظریف تر – که ریشه در گفتگو ، احترام متقابل و تصدیق نگرانی های امنیتی دارد – شانس موفقیت بسیار بیشتری را به وجود می آورد. تقویت روابط اتحادیه اروپا و ایران ، با انگلیس به عنوان واسطه کلیدی ، فرصتی بی نظیر برای شکستن بن بست است.
دیپلماسی بارها و بارها پتانسیل خود را برای ارائه راه حل های نوآورانه اثبات کرده است ، همانطور که با تلاش هایی مانند Instex نشان داده شده است. زمان آن فرا رسیده است که فراتر از اجبار باشد و یک استراتژی مبتنی بر تعامل و عمل گرایی را در آغوش بگیرد. غرب با انتخاب گفتگو در مورد تقابل ، اعتماد به ظن و همکاری بر انزوا ، می تواند یک بحران در حال رشد را به پایه ای برای تحمل صلح و ثبات تبدیل کند – نه فقط در خاورمیانه بلکه در مرحله جهانی.
اگر علاقه مند به نوشتن برای خط مشی بین المللی هستید – لطفاً از طریق ایمیل برای ما ارسال کنید ارسال هاintpolicydigest.org