در عصر تیراندازی و شکایت ، خبرهای آرام مبنی بر اینکه صادرات پاکستان به افغانستان 64.48 درصد در 9 ماه اول سال مالی 2024-25 به عنوان یک ناهنجاری خوش آمدید شد. به گفته بانک دولتی پاکستان ، این افزایش چشمگیر در تجارت نشانگر یک چرخش مثبت نادر در رابطه غیرقانونی بین دو همسایه ناخوشایند است که به جغرافیا ، تاریخ و خون محدود می شود.
برای چندین دهه ، روابط پاکستان و آفریقایی به یک دفترچه تاریک از بی اعتمادی کاهش یافته است: ظهور تهریک-تالیبان پاکستان (TTP) ، اتهامات پاکستان از خطوط ایمن در سراسر خط دوراند ، و ابراز نارضایتی افغانستان بر بازپرداختهای نظامی پاکستان و مرزی از بازپرداختهای نظامی پاکستان و مرزی از بازپرداختهای نظامی پاکستان و مرزی از بازپرداختهای نظامی پاکستانی با این حال ، در زیر این سطح از خصومت استراتژیک ، یک نیروی ساکت تر در حال تحریک است.
این تعداد بیش از یک تیتر اقتصادی است. آنها نمایانگر بارهای گندم ، سیمان ، منسوجات ، داروسازی و ماشین آلات کوچک از مرزهای Torkham و Chaman هستند – که معامله گران ، خانواده ها و شهرها را به هم متصل می کند. این افزایش 64.48 ٪ در صادرات فقط نشانه نشاط اقتصادی نیست. این یک درخشش از سود سهام صلح بالقوه است که به جای راحتی سیاسی در وابستگی متقابل است.
از نظر تاریخی ، تجارت اغلب در جایی که دیپلماسی شکست خورده است ، موفق شده است. این ذینفعان را در صلح ایجاد می کند. برای اقتصاد افغانستان ، هنوز هم از انزوای بین المللی و تحریم ها پس از تصاحب طالبان در سال 2021 ، پاکستان یک شریان حیاتی است. کالاهای پاکستانی برای بازارهای شکننده افغانستان مقرون به صرفه ، در دسترس و بسیار مهم هستند. برای صادرکنندگان پاکستانی ، افغانستان یک بازار طبیعی است: از نظر فرهنگی آشنا ، از نظر لجستیکی قابل دستیابی و گرسنه برای زنجیره های تأمین قابل اعتماد.
اما تجارت بیشتر از اقتصادهای خوراک است – این نگرش را نرم می کند. هر معامله موفق رای گیری برای ثبات است. هر معامله گر که برای تحویل کالا از مرز عبور می کند ، یک سفیر غیررسمی است و روایات غالب خصومت را به چالش می کشد. در صورت گسترش ، نهادینه شده و از اختلالات سیاسی محافظت می شود ، این رابطه تجاری می تواند به عنوان محوری تثبیت کننده باشد که در اطراف آن تلاش های ایجاد صلح با دوام تر می چرخد.
گفته می شود ، اقتصاد به تنهایی گره ژئوپلیتیکی را حل نمی کند. طلسم TTP همچنان بزرگ است ، مسمومیت با افکار عمومی و سوق دادن پاکستان برای انجام اقدامات مجازات مرزی. ناسازگاری طالبان در مورد این موضوع ، و اعتماد به نفس روزافزون اسلام آباد به زور و نه مذاکره ، تهدید به پرده برداری از پیشرفت های شکننده تجاری که انجام می شود.
برای شکوفایی تجارت و پیروی از صلح – هر دو طرف باید با تجارت به عنوان زیرساخت های استراتژیک رفتار کنند ، نه خسارت وثیقه. این به معنای تأمین مسیرهای تجاری از اختلالات شبه نظامی ، محافظت از بازارهای مرزی در برابر آزار و اذیت و اخاذی و ایجاد مکانیسم های دو جانبه است که باعث ایجاد همکاری اقتصادی از اختلافات سیاسی می شود.
پاکستان همچنین باید سیاست افغانستان خود را از یکی از محدوده های محدود بر امنیت به یک مورد که در آغوش ادغام اقتصادی منطقه ای است ، مجدداً ارزیابی کند. چشم انداز پاکستان به عنوان یک مرکز ژئوسونومیک نه با چین یا آسیای میانه ، بلکه با یک رابطه عملکردی ، صلح آمیز و متقابل با کابل آغاز می شود. افغانستان نیز باید تشخیص دهد که وابستگی متقابل اقتصادی کاپیتولاسیون نیست. این بقا است. چسبیدن به وفاداری های سخت در حالی که اجازه می دهد فرصت های تجارت در گذرگاه های مرزی پوسیده شود ، موضع حاکمیتی نیست-این خودآزاری اقتصادی است.
افزایش 64.48 ٪ فقط یک آمار نیست. این یک دهانه است. این نشان می دهد که علیرغم شورشیان ، یخبندان دیپلماتیک و سوء ظن های متقابل ، مردم و مشاغل هر دو کشور هنوز مایل به مشارکت در چیزی هستند که سیاستمداران غالباً رها کرده اند: همکاری.
در منطقه ای که جنگ بیش از حد زبان پیش فرض است ، تجارت هنوز ممکن است مترجم بهتر باشد.