در دورههای مختلف تاریخ نقاشی، از رونق و افول هنر، سخن به میان میآید. از آن زمان که انسان به دنیا آمد، هنر نقاشی همواره بخش مهمی از فرهنگ و تمدن انسانی بوده است. ابتدا با شکلدهی به دیوارههای برجواق، نقوش و طراحیهای خود را به تصویر کشیده تا به شکل آثار هنری جاودانه روزگار شد. اما در دورههای بعدی، با گذر زمان و تغییرات فرهنگی و اجتماعی، هنر نقاشی نیز دچار تغییرات و تحولاتی شد که گاهی شاهد رونق و گاهی افول آن بودیم.
به جای نقاشیهای دیواری اولیه، هنرمندان به تخته و برگ و بر روی پانلهای چوبی نقشها و آثار خود را به تصویر میکشاند. از نقاشیهای مذهبی و تاریخی گرفته تا مناظر طبیعی و پرترهها، هنرمندان با استفاده از رنگهای دست ساز و فنون گوناگون، جهان خود را رنگارنگ کرده و دستاوردهای خود را به نمایش میگذاشتند.
اما همواره در طول تاریخ، این هنر زیبا با چالشها و مخاطراتی نیز روبهرو بود. استقبال مردم و پشتیبانی حاکمان از هنر نقاشی بر آن بود که این هنر به رونق خود ادامه دهد یا در سایه تهدیدهای دوران خاموش شود. اما هنرمندان همواره با ایستادگی و اصرار خود، تلاش میکردند تا اثرات زیبا و بینظیر خود را به نگارههای روزگار منتقل کنند.
یکی از هنرمندان بزرگ نقاشی، لئوناردو داوینچی، میگفت: “نقاشی نه تنها زبان خاموشی میباشد، بلکه زبانی است بیکلام که توانایی انتقال احساسات و افکار فراتر از کلمات را دارد.” این نگاه زیبا و غنی از دیدگاه هنری، نشان از عمق و ارزش هنر نقاشی در تمام دورههای تاریخ دارد.
با ما در مرشدی همراه شوید و به سفری زمانی در دنیای جذاب و خیرهکننده هنر نقاشی برویم. تصویر بالا تزئینی است.