اخیرا انجام شده است عملیات هدفمند توسط ارتش پاکستان علیه تحریک طالبان، مخفیگاه های پاکستان در داخل افغانستان، تنش های در حال جوش بین پاکستان و افغانستان در امتداد خط دیورند را در کانون توجه قرار داده است.
از زمانی که طالبان افغانستان در کابل به قدرت بازگشتند 2021، وضعیت شکننده در مرکز پشتون ها در مرز اف-پاک شاهد وخامت قابل توجهی بوده است. افزایش شدید در حملات تروریستی و تلفات غیرنظامیان. با این حال، تشدید خشونت در مناطق پشتون نشین یک رویداد زودگذر نیست، بلکه تداوم تضادی است که پاکستان را از بدو تولدش آغشته کرده است.
ایده پاکستان به عنوان “وطن مسلمانان” در سال 1947 با اولین آزمایش خود از سوی یک ملت اسلامی روبرو شد. افغانستان به عضویت پاکستان در سازمان ملل رای منفی دادبا این استدلال که پاکستان نباید قبل از حل مسئله «پشتونستان» به رسمیت شناخته شود. ثابت شده است که این یک رویداد مهم است زیرا جهت گیری سیاست آینده پاکستان در افغانستان را شکل داده است که ناشی از ناامنی های یک ملی گرایی قومی پشتون قاطع و تلاش برای غلبه بر آن از طریق اسلام است، که از آن زمان تا کنون سرزمین های مرزی پشتون ها را فرا گرفته است.
دوقلوهای به هم چسبیده
مناطق اکثریت پشتون نشین دربازی عالی بین بریتانیایی ها و روس ها در قرن نوزدهم به دلیل موقعیت استراتژیک آنها در مرز شبه قاره هند و حومه آسیای مرکزی روسیه تزاری. بریتانیایی ها برای محافظت از جواهر تاج استعماری خود، هند، در برابر هرگونه تجاوز احتمالی روسیه، یک استراتژی چند لایه را در مناطق پشتون نشین اتخاذ کردند تا اطمینان حاصل کنند که سرزمین مرزی به جای «مرز تماس» «مرز جدایی» باقی بماند. پاکستان که در مناطق پشتون نشین به عنوان کشور جانشین بریتانیا مدعی مشروعیت است، رویکرد امپریالیستی مدیریت پشتون ها را از طریق ابزارهای قانونی ظالمانه و یک سیاست “سبک” امنیتی شده ادامه داده است.
با این حال، وضعیت مخمصه پاکستان در برابر پشتون ها به دلیل ادعاهای غیرقانونی افغانستان در مورد مناطق پشتون نشین پاکستان به دلیل عدم به رسمیت شناختن آن ها، ماهیت منحصر به فردی داشت. خط دیورندکه افغانستان را از هند بریتانیایی جدا می کند. علاوه بر این، در آستانه پارتیشن، تقاضای پشتونستان توسط بچه خانکه از نظر ایدئولوژیک به کنگره ملی هند تمایل داشت، پارانویای دولتی پاکستان را در مورد ناسیونالیسم قومی سکولار پشتون ها تقویت کرد.
نیروهای ترکیبی هویت و انحراف گرایی مسیر روابط افغانستان و پاکستان را در دهه های ابتدایی تعیین کرده بودند، و حاکمان افغان مانند داوود خان با کارت های قومی بازی می کردند. حمایت از ملی گرایان بلوچ، با توجه به ریتم های ژئوپلیتیک منطقه.
محاکمه با آتش
را تهاجم شوروی به افغانستان در سال 1979 برای پشتون ها تبدیل به نقطه عطفی شد، زیرا این فرصت را به دستگاه دولتی پاکستان داد تا هویت پشتون را از یک گروه قومی اقلیت در پاکستان به یک جنگجوی اسلامی که با کمونیست های بی خدا می جنگد، شکل دهد. با حمایت مادی آمریکایی ها و سعودی هامناطق پشتون نشین پاکستان به مرکز آموزش و تلقین ایدئولوژیکی افغان ها تبدیل شد. تشکیلات پاکستانی که از از دست دادن پاکستان شرقی آسیب دیده بود، دکترین خود را عملیاتی کرد.عمق استراتژیک،با هدف ادعایی استفاده از خاک افغانستان برای سازماندهی مجدد و جمع بندی مجدد در صورت تجاوز هند. با این حال، در مفهوم «عمق استراتژیک» در سرکوب ناسیونالیسم پشتون و استقرار یک رژیم مطلوب ایدئولوژیک در کابل که خط مشاجره دیورند را به رسمیت میشناسد، یک زیربنای سیاسی ضمنی وجود داشت.
این امر با به رسمیت شناختن تنها احزاب اسلامگرای سنی متشکل از حکمتیار، حزب اسلامی، جمعیت و اتحاد اسلامی از سوی پاکستان به عنوان نمایندگان افغانها و دوری جستن فعالانه از احزاب ملی گرای پشتون مانند افغان ملت مشهود بود. به طرز متناقضی، استراتژی استفاده از مرز پشتون ها به عنوان سکوی پرشی برای جنگ افغانستان، مناطق پشتون نشین پاکستان را به مرکزی برای جهاد جهانی تبدیل کرده بود، زیرا جهاد افغانستان عرب ها و رادیکال های اسلامی آسیای مرکزی از جمله اسامه بن لادن و مربی ایدئولوژیک او را جذب کرده بود. شیخ عبدالله عزام. این پروژه تبدیل ناسیونالیسم پشتون به اسلام گرایی پشتون، همانطور که معرفی کرده بود، تأثیر عمیقی داشت تکفیری – سلفی گری به طور سنتی جامعه پشتون دیوبندی.
انتخاب هابسون
سیاست پاکستان برای مدیریت مسئله پشتون ها پس از حملات 11 سپتامبر در ایالات متحده، بار دیگر از طریق یک انحراف کننده مطرح شد. انتخاب پاکستان به بی طرف ماندن و دعوت به خشم آمریکا یا حمایت از کمپین آمریکایی در افغانستان و مواجهه با خشم اسلام گرایان داخلی محدود بود.
تصمیم پرویز مشرف برای حمایت از جنگ جورج بوش علیه تروریسم باعث ایجاد شکاف دائمی بین تشکیلات نظامی پاکستان و اسلام گرایان رادیکال مرکز پشتون ها شده است. مناطق پشتون نشین سابق فتا (مناطق قبیله ای تحت اداره فدرال)، مانند وزیرستان شمالی و جنوبی و کرم، که قبلاً یک شبکه مدرسه قوی در طول جهاد افغانستان و روابط قبیله ای مرزی ایجاد شده بود، به عنوان پناهگاهی برای ستیزه جویان فراری از بمباران آمریکایی ها پدید آمدند و به مرور زمان منجر به ظهور تحریک طالبان پاکستان و گروه های انشعابی متعدد آن.
گرفتار آتش متقابل
ظهور مناطق مرزی آف پاک به عنوان کانون جهادگرایی، پشتون های مشترک را در میانه جنگ بین ارتش پاکستان قرار داده بود که می کوشید در مناطق مرزی، و سازمان های افراطی مانند تحریک طالبان پاکستان که بر اجرای نسخه خود از اسلام سرسخت بودند، قدرت خود را تثبیت کنند.
نیروهای پاکستانی دست کم به راه انداخته اند هفت عملیات بزرگ از سال 2001 در مناطق مرزی پشتون نشین، که باعث جابجایی گسترده داخلی و گسستگی بافت اجتماعی منطقه شده بود. ظهور اقتصاد جنگی و گسترش شبکه های مدارس در کمربند پشتون ها زمینه مساعدی را برای رشد سازمان های فراملی مانند دولت اسلامی استان خراسان، با تفسیر افراطی سلفی جهادی آنها از اسلام کاملاً با ماهیت سخاوتمندانه سنتی بیگانه است پشتونوالی کد
چقدر زیاد است
از منظر پاکستان، تصمیم برای راه اندازی عملیات نظامی در داخل افغانستان یک شمشیر دولبه است، زیرا انفعال خطر از دست دادن مشروعیت در سرزمین اصلی پاکستان را به همراه دارد و اقدامات سختگیرانه ممکن است باعث بیگانگی پشتون های بومی شود. دهه ها درگیری مشروعیت و کارایی نهادهای قبیله ای مانند جرگه ها را برای ایفای نقش میانجی بین ستیزه جویان و دولت از بین برده بود.
علاوه بر این، رویکرد تشکیلات نظامی برای نگریستن به مسئله قومی از دریچه جداییطلبانه منجر به اقدامات وحشیانه شده است. سرکوب جنبش های غیر خشونت آمیز مانند PTM (جنبش پشتون تهافذ. حتی صداهای جریان اصلی مانند عمران خان، که مخالف استفاده از عملیات نظامی است برای مقابله با این وضعیت، توسط تشکیلات فعلی پاکستان به حاشیه رانده شده اند. این خلاء سیاسی بسیار زیرکانه توسط TTP پر شده است تغییر نام داد خود به عنوان مدافع آرمان پشتون.
طالبان افغانستان از سوی خود، به دلیل روابط قبیله ای و لنگرگاه های ایدئولوژیکی مشابه، تمایلی به مهار تحریک طالبان پاکستان ندارند و انتظار پاکستان برای به رسمیت شناختن خط دیورند از افغانستان را ناکام گذاشتند. در نتیجه، سرزمین سرحدی پشتونها در یک راهبرد استراتژیک مهندسی شده توسط دههها اشتباه محاسباتی و هویتهای قومی پایدار گرفتار شده است.
راه پیش رو
مناطق اکثریت پشتون در پاکستان، به ویژه مناطق سابق فتا، هستند در میان فقیرترین مناطق پاکستان را بیست و پنجمین متمم قانون اساسیکه به طور رسمی مقررات مربوط به جنایات مرزی دوران استعمار (FCR) را لغو کرد و FATA را با خیبر پختونخوا ادغام کرد، قرار بود عصر یکپارچگی اجتماعی-سیاسی معنادار برای ساکنان منطقه را آغاز کند. با این حال، هفت سال پس از تصویب، به دلیل رویکرد بیرویه نخبگان حاکم نتوانسته بود به هدف خود دست یابد. تنها یک تلاش واقعی برای آشتی با صداهای مردمی مانند منظور پشتین، همراه با واگذاری قدرت و رفع نارضایتی های قومی پشتون ها، می تواند منطقه را به حالت عادی تبدیل کند و پشتون ها را از باتلاق هویت و واژه های ناموسی خالقیت گرایی بیرون بکشد. چه پنهان و چه آشکار یکی هستند.