مادرم از جنگ ویتنام گریخت. این واقعیت که به من فرصتی داده شد تا به خانواده ها کمک کنم تا در ایالات متحده اسکان دهم ، درست همانطور که کسی به مادرم کمک کرده بود ، بسیار آمریکایی است.
“چه اتفاقی برای خانواده من خواهد افتاد؟” از پناهندگان افغانستان می پرسد
زوج پناهنده از افغانستان برای پناهندگی ، که در ایندیانا ازدواج کرده بود ، تأیید کردند ، در اینجا 2 دختر داشتند که اکنون در مورد آینده در ایالات متحده نامشخص است
من لیستی از سؤالات مصاحبه را در دست داشتم و زنان افغان در اطرافم نشسته بودند و با دقت گوش می دادند. همه آنها حجاب پوشیده بودند و سن آنها متفاوت بود. اتاق از گروه های دیگر که مصاحبه های شغلی را مسخره می کردند بلند بود.
یک زن تکیه داد و بعد از سوال سؤال کرد. به دنبال وضوح رانده شده برای بهبود خیلی برای او در معرض خطر بود و امید و اضطراب در چشمان او قلبم را لمس کرد. او دو هفته در آمریکا بوده است و این مصاحبه شغلی تمرین می تواند به معنای تفاوت بین اشتغال و بیکاری ، بین پیدا کردن ایمنی در یک کشور جدید یا ادامه زندگی در یک مکان ترس و عدم اطمینان باشد.
مصاحبه مسخره اولین تکلیف من در حالی بود که داوطلبانه این تابستان برای شورای توسعه جامعه اتیوپی (ECDC) در آرلینگتون ، ویرجینیا. این سازمان چهار دهه پیش برای حمایت از مهاجران اتیوپی در واشنگتن دی سی تأسیس شد و اکنون تمرکز دارد در مورد پناهندگان از افغانستان و اوکراینبشر
در ماه های منتهی به این کارآموزی ، من مستندهای را تماشا کردم ، به پادکست ها گوش کردم ، یک پروژه مدرسه را انجام دادم و مقالاتی را در مورد بحران پناهندگان و تاریخ افغانستان خواندم. با این حال ، هنگامی که من وارد شدم ، مشخص شد که این تجربه مربوط به تحقیق یا تاریخ نیست.
این در مورد بشریت مشترک بود.
کمک به پناهندگان چیزی بیش از تهیه پناهگاه است
چند روز بعد ، زنان یک نمایش مد برای نمایش مهارت های خیاطی که به عنوان بخشی از آموزش شغلی یاد گرفته اند ، به نمایش می گذارند. من بچه ها را تماشا می کردم تا مادران فقط بتوانند از خود لذت ببرند ، و همانطور که با عروسک ها بازی می کردم ، عکس می گرفتم ، بچه ها را تعقیب می کردم و آنها را در این شرکت نگه می داشتم ، من از این که چگونه این بچه ها دقیقاً مانند بچه ها در همه جا بودند ، تحت تأثیر قرار گرفتم. در حالی که بزرگسالان در حال فهمیدن مسکن و امور مالی خانواده های خود بودند و با فرهنگ جدید سازگار می شدند ، بچه ها دوست می شدند ، سرگرم می شدند و به اندازه کافی احساس امنیت می کردند تا تصور کنند و بازی کنند.
یکی از موارد مورد علاقه من در مورد ECDC این است که آژانس اسکان مجدد نه تنها به پناهندگان در نیاز خود به امنیت کمک می کند ، بلکه به ایجاد شادی و ارتباط عاطفی نیز کمک می کند. هر یک از این موارد به اندازه دیگری مهم است. آموزش شغلی و کمک به مسکن امنیت را فراهم می کند ، اما این خنده فرزندان است که به خانواده ها حس واقعی خانه و جامعه می بخشد.
چیزی که باب الستون ، یکی از کارمندان ECDC ، گفت با من گیر کرده است: “کمک به خانواده های فردی – دیدن پیشرفت آنها – دلیلی است که ما به کار می رسیم. موفقیت آنها به موفقیت مشترک ما تبدیل می شود.”
این ایده با من ماندگار شد ، اما من واقعاً آن را یک هفته از کارآموزی خود احساس کردم وقتی که همان زن را از مصاحبه های مسخره در یک رویداد متفاوت دیدم. او به سمت من رفت ، از من برای کمک به او تشکر کرد و مرا در آغوش گرفت. من می توانستم قدردانی او را از طریق آغوش احساس کنم و در آن لحظه فکر کردم ممکن است گریه کنم.
من دختر پناهنده از جنگ ویتنام هستم
من با اتصال به گذشته خودم احساس ارتباط با آینده او کردم زیرا من دختر یک پناهنده هستم. مادرم از جنگ ویتنام گریخت و زندگی جدیدی را برای خودش در آمریکا آغاز کرد و از زمین صفر شروع کرد.
صادقانه بگویم ، من مادرم را در چهره همه زنانی که در ECDC با آنها صحبت کردم دیدم ، هرکدام پس از فرار از مکانی از هرج و مرج سعی در ایجاد زندگی جدید در یک مکان جدید داشتند. این واقعیت که به من فرصتی داده شد تا به خانواده ها کمک کنم تا در آمریکا اسکان دهم ، درست همانطور که کسی به مادرم کمک کرده بود ، چنین نمونه ای زیبا از دلسوزی در حلقه کامل بود.
در یک مقطع در دوران کارآموزی ، من به خودم خندیدم زیرا من دختر یک پناهنده ویتنامی ، هنگام کار برای آنها ناهار با یک خانواده سودانی ناهار می خوردم شورای توسعه جامعه اتیوپی، که به پناهندگان افغان کمک می کند. خنده دار و دلخراش بود ، اما آنچه بیشتر از آن لحظه به یاد می آورم این بود که نمی توانستم جلوی فکر کردن در مورد چقدر آمریکایی را بگیرم.
این نکته معمول است که خاطرنشان کنیم که آمریکا یک گلدان ذوب است. من بیش از این صحبت می کنم من در مورد شخصیت آمریکایی صحبت می کنم ، آن انگیزه بنیادی که خود را در تمایل به کمک نشان می دهد ، برای دیدن فراتر از سطوح و ارائه دستی به کسانی که در آستانه ایستاده اند.
من همیشه به دلیل داستان مادرم ، حقیقت آن انگیزه را می دانم ، اما بعد از زمان من با آژانس اسکان مجدد پناهندگان ، فراتر از یقین می دانم که با گسترش یک دست ، امید خودمان را افزایش می دهیم.
مادلین نگوین کین یک ارشد دبیرستانی در حال افزایش در دانشکده هنر و علوم Crossroads در سانتا مونیکا ، کالیفرنیا است. او به عنوان سردبیر Crossfire خدمت می کند ، در تیم واریس تنیس رقابت می کندبا و بنیانگذار و رئیس جمهور فصل صلیب سرخ مدرسه وی است.