از آنجا که ایالات متحده از توافق هسته ای 2015 خارج شد ، تهران نه به سمت بمب حرکت کرده و نه به انطباق کامل بازگشت و وضعیت تعلیق استراتژیک را حفظ کرد که به بهترین وجه ممکن است به عنوان قاعده در آستانه توصیف شود.
رشد و رشد – حداقل در ضرورت ، عدم تحرک با زمان به یک دکترین حاکم سخت شده است: نوعی قدرت که در برنامه ریزی منسجم کمتر از غرایز بقای سیاسی ریشه دارد.
حاکمان ایران آموخته اند که به عنوان اهرم ابهام داشته باشند و قدرت را از عمل بلکه احتمال آن به دست می آورند. به همین دلیل آنها غنی سازی را ضروری می دانند.
حفظ غنی سازی سطح سلاح های نزدیک بدون سلاح های واقعی-شرایط آستانه-عدم اطمینان کافی را ایجاد می کند تا قدرتهای غربی نسبت به حرکت بعدی تهران محتاط باشد. این درجه ای از بازدارندگی را بدون تشدید ایجاد می کند.
اما به نظر می رسد این اثر در حال از بین رفتن است.
در سطح بین المللی ، آستانه تحمل برای چنین مانور محدود شده است. در داخل کشور ، عدم اطمینان بی پایان مشروعیت حاکمان را تحت تأثیر قرار داده و تاب آوری عمومی را تخلیه کرده است – که تعداد رو به رشد را به بی تفاوتی یا اعتراض سوق می دهد.
غنی سازی: تعلیق به عنوان قدرت
مقامات ایرانی بارها و بارها با استناد به یک حکم مذهبی رهبر عالی علی خمنه ، که در سال 2010 از آنها جلوگیری کرده است ، بارها و بارها قصد ساخت سلاح های هسته ای را رد کرده اند.
با این حال ، پس از خروج ایالات متحده از توافق هسته ای در سال 2018 ، ایران غنی سازی را از سر گرفت و اکنون بیش از 274 کیلوگرم اورانیوم غنی شده به 60 درصد است.
بازرسان همچنین تأیید کرده اند که ایران دارای زیرساخت های فنی برای دستیابی به ظرفیت درجه سلاح است.
کارشناسان هسته ای سالهاست که در مورد “زمان شکستن” ایران بحث می کنند. اما وضعیت آستانه ممکن است از مرحله انتقالی کمتر از یک وضعیت انتخابی باشد: بدون تحریک بازدارید.
بدون آزمایش بمب ، تهران تعادل نظامی منطقه ای ، به ویژه با اسرائیل را تغییر داده است. ابهام قدرت های جهانی را در مورد هشدار نگه داشته است و محاسبه می کند که با ایران همکاری کنید یا شامل آن شوید.
در خانه ، این وضعیت سرمایه نمادی را به دست می آورد: پیشرفت علمی ، دفاع و عزت. غنی سازی در روایت اصلی جمهوری اسلامی قرار گرفته است.
همانطور که مذاکرات غیرمستقیم با رزومه ایالات متحده ، موقعیت آستانه ستون استراتژی تهران است. اما این بار ، پاسخ بین المللی واضح تر است.
خواستار بازرسی های دائمی ، پیشنهاد نقل و انتقالات موجود در خارج از کشور و اصرار واشنگتن برای “غنی سازی صفر” ممکن است نشان دهد که دوره ابهام از جاده خارج شده است.
تحریم ها: طولانی شدن تعلیق
تحریم ها منطق آستانه را تقویت کرده است. آنها به اقتصاد ایران آسیب رسانده اند اما آن را فرو ریخته اند. آنها کشور را در حاشیه ترک کرده اند – در حالت طولانی عدم اطمینان که در آن همه چیز ممکن به نظر می رسد ، اما هیچ چیز تضمین نمی شود.
فعالیت حداکثر فشار رئیس جمهور ترامپ تحریم ها را متحول کرده است: از تحریم های گسترده گرفته تا اعتصابات جراحی ، هدف قرار دادن بخش های مهم ایران-سر و صدا ، هواپیماهای بدون سرنشین ، پتروشیمی ، فن آوری های دوتایی-فشار را در جایی که بیشتر صدمه می زند.
به نظر می رسد که هدف فقط مجازات نیست ، بلکه محدود کردن شریان های استراتژیک جمهوری اسلامی است. با این حال ، تحریم های هدفمند مجبور به عقب نشینی نشده اند. حتی وقتی اقتصاد آن خونریزی می کند و متحدین منطقه ای آن از بین می روند ، لفاظی این رژیم تیز می شود.
لحن فزاینده تهاجمی ایران علیه انگلیس ، فرانسه و آلمان-که می تواند تحریم های سازمان ملل متحد را که تحت توافق 2015 متوقف شده است ، بازگرداند-ممکن است نشانه اعتماد به نفس یا اضطراب عمیق باشد.
تحریم ها به وضوح رفتار تهران را شکل داده است. اما آنها منطق آن را شکسته اند.
حاکمان ایران همچنان ابهام هسته ای را آخرین حفاظت از تعادل استراتژیک خود می دانند ، یک تراشه چانه زنی مهم که آنها قادر به از دست دادن آنها نیستند.
تعلیق: فرسایش ملت
در حال حاضر ، ایران بعید است که به سمت سلاح سازی عجله کند. اما به همان اندازه تمایلی به از بین بردن توانایی هسته ای آن ندارد.
مخالفان ایران ، فاقد ابزارهای بهتر ، همچنان به تحریم ها و اولتیماتوم های مبهم متکی هستند. در واقع ، هر دو طرف وضعیت آستانه جمهوری اسلامی را حفظ می کنند.
اما منطق در حال تحریک است.
به نظر می رسد ایالات متحده و اروپا با تهران صبر از دست داده اند. فراخوان واشنگتن برای غنی سازی صفر و هشدارهای اروپا در مورد بازگشت تحریم های سازمان ملل ممکن است نشانگر آرزوی خارج شدن از ابهام ، اراده ای برای پایان دادن به تعلیق مزمن باشد.
در داخل کشور نیز هزینه این وضعیت در حال افزایش است.
جامعه ای که مدت ها در حالت تعلیق قرار داشت ، اکنون با خستگی ، ناامیدی و کاهش اعتماد روبرو است. آنچه که یک بار مقاومت در برابر مقاومت نشان داده شده است ، نشان دهنده Gridlock است. “عزت” به بن بست تبدیل شده است.
رهبری در تهران ممکن است در این حالت معلق ادامه یابد ، اما قدرت آن برای دیکته شرایط عدم اطمینان ، تضعیف می شود. “ابهام محاسبه شده” بیشتر شبیه یک ترفند آشکار شده است.
آنچه که زمانی جمهوری اسلامی را محافظت می کرد ، اکنون فرسایش آن را تسریع می کند. این یا مسیر را تغییر می دهد یا با واقعیت ، در داخل و خارج از کشور برخورد می کند.