روزها در شهری دور افتاده و آرام، یک نویسنده جوان به نام آین مکیوان در خانهای کوچک واقع در خیابان خیس و گل در آمیز مینشیند و با تمرکز و شوری زیباییهای داستاننویسی را فرا میگیرد. کلمات و افکارش مانند پرنیان بویی معنوی را در هوای اطراف پخش میکنند و او همیشه به دنبال آن جستجو میکند.
آثار او مانند یک گنجینه با ارزش ادبی، هر کدام داستانی شگفتانگیز و پر از عمق را در خود جای دادهاند. از داستانهای خیالی و شگفت انگیزش تا رمانهای عاشقانه و پر از زندگی، همه با لمسی معنوی و جادویی برای خوانندهها به نظر میرسند.
یک روز آین مکیوان به خیابانهای شهر خود رفت و به هر کسی که با او صحبت کرد، داستانی زیبا و دلنشین تعریف کرد. این داستانها از زمانها و فضاهای مختلف الهام گرفته بودند و هر کدام به دیدگاه و اعتقادات مخاطب خود نزدیک بودند.
در پایان تا آخرین نفس زندگیاش، او به عنوان یکی از برجستهترین نویسندگان انگلیسی شهرت یافت و آثارش به دههها و قرون بعد نیز الهامبخش بود. از میان آثارش، “تصویر دوربین” به عنوان محبوبترین آثارش شناخته میشد.
با ما در مرشدی همراه شوید، و از زیباییهای داستانهای آین مکیوان لذت ببرید.
![میدان شهر](picture.jpg)