وحدت سومالی همیشه یک توهم بود. در سال 1960 ، سومالیلند سابق انگلیس با مناطق با استعمار ایتالیایی پیوست تا روی کاغذ شکل بگیرد که پس از تغییر چند نام ، به عنوان سومالی شناخته شد. با این حال ، در عمل ، این کشور از مناطقی بود که اقتدار محلی غالباً وحدت ملی را تحت الشعاع قرار می داد. دیکتاتور دوران جنگ سرد ، سیاد بار به دنبال تحمیل وحدت به زور بود ، اما سرکوب وی فقط وضعیت ضعیف سومالی را به شکست محکوم کرد و پس از سال 1991 فروپاشی کرد.
بیشتر آمریکایی ها این دوره را از طریق لنزهای “شاهین سیاه پایین” می شناسند ، اگرچه واقعیت ظریف تر است. سومالیلند – همانطور که پروتکل سابق انگلیس به نام آن خوانده می شود – استقلال خود را دوباره زنده کرد و تا حد زیادی صلح آمیز ماند. دولت سومالیلند در پایتخت شهر هارگیسا ظرفیت خود را ایجاد کرد زیرا قبیله ها و جنگ سالاران سومالی در سایر نقاط کشور یکدیگر را روشن کردند.
در سال 1993 ، کلینتون نیروهای آمریکایی را از سومالی خارج کرد و دولت شکست خورده تا حد زیادی از آگاهی دیپلماتیک و عمومی محو شد.
ایالات متحده – در ابتدا دولت جورج HW بوش و سپس بیل کلینتون – با سیل آن با کمک های بشردوستانه به خوبی در خدمت سومالی نبود. کمک به جای کمک به سومالی ها ، کمک های آنها را بدتر کرد ، زیرا جنگ سالاران به عنوان پاداش برای حمایت و انکار آن به عنوان مجازات ، مواد غذایی را به اسلحه می بردند. در سال 1993 ، کلینتون نیروهای آمریکایی را از سومالی خارج کرد و دولت شکست خورده تا حد زیادی از آگاهی دیپلماتیک و عمومی محو شد.
از قضا ، تحت بانوی اول سابق هیلاری کلینتون بود که سومالی به آگاهی آمریکایی بازگشت. کلینتون تصدی خود را به عنوان وزیر امور خارجه به عنوان گام مهمی در تلاش برای تبدیل شدن به اولین رئیس جمهور زن آمریکا می دید ، اما پس از گذشت بیش از سه سال ، وی برای نشان دادن دوره تصدی خود در وزارت امور خارجه کمی نشان داد.
در حالی که او با منتقدین روبرو شد و از اثربخشی وی سؤال کرد و به دنبال اثبات موفقیت بود ، وزیر امور خارجه هیلاری کلینتون سومالی را انتخاب کرد. به مدت 12 سال ، جامعه جهانی به دنبال بازسازی مؤسسات اساسی بود. کلینتون به طور خودسرانه ادعا کرد که این دوره انتقالی موفقیت آمیز بوده و اعتبار خود را برای افتتاح دولت فدرال سومالی ادعا کرده است ، و مشروعیت ، پیشرفت و ثبات را برای کشور کمتر بر اساس حقایق موجود در زمین و بیشتر در مورد ملاحظات سیاسی در واشنگتن توصیف می کند. در واقع ، او یک رنگ تازه از رنگ را بر روی یک ساختار خرد شده و آلوده به موریانه قرار داد و به دنبال فروش آن به عنوان کاملاً جدید بود. سومالی هنوز به چهره های منصوب متکی بود ، اما کلینتون و بعداً وزیر امور خارجه جان کری قول دادند که سومالی پس از پنج سال ، در سال 2017 ، انتخابات را برگزار کند.
این خیال بود ؛ در حالی که جامعه بین المللی میلیاردها دلار برای انتخابات سومالی هزینه کرده است ، این کشور هنوز یک نظرسنجی یک نفره و یک رأی را برگزار نکرده است. رئیس جمهور سومالی حسن شیخ محمود ، که کلینتون در سال 2012 نصب کرده بود و پس از 5 سال Interregnum در سال 2022 به ریاست جمهوری بازگشت ، احتمالاً کمتر از 20 درصد از کشور را کنترل می کند و با الشباب در حومه سومالی می تواند مردی باشد که کشور را از دست می دهد.
به جای یادگیری دروس سومالی ، ایالات متحده ، اروپا و سازمان ملل متحد اکنون آنها را در سوریه تکرار می کنند. شناخت را در نظر بگیرید ، واقع در واقع یا رسمی تر ، که جامعه بین الملل رئیس جمهور خود اعلام شده احمد الشرا ، رئیس حیات تحریر الشام ، وابسته سابق القاعده را به دست می آورد. مسافران اخیر به سوریه مانند فصلنامه خاورمیانه ویرایشگر جاناتان اسپیر خاطرنشان می کند که نیروهای شراا بیش از 100 مایل در یک بزرگراه اصلی در صحرای سوریه هیچ پاسگاه ای را تحت فشار قرار ندادند. بیشتر تحلیلگران بر این باورند که وقتی الشارا دمشق را به دست گرفت ، او بیش از 45000 مرد را کنترل نمی کرد ، یک تعداد کمرنگ برای کنترل یک کشور و کمی کمتر از نیروهای دموکراتیک سوریه شاگرد تر و عمدتاً کرد. با وجود کردگان سوریه که مسئولیت شمال شرقی را بر عهده دارد ، نیروهای ترکیه هنوز در این کشور ، رهبران قبیله جنوبی کنترل جنوب و علویها در غرب را کنترل می کنند ، الشرا هیچی بیشتر از سوریه کنترل نمی کند تا حسن شیخ محمد کنترل سومالی را کنترل کند.
مشکل این است که چگونه پذیرش توهم پیشرفت می تواند امنیت را تضعیف کرده و ترور را ترغیب کند.
مشکل نه هرج و مرج و خلاء است. این واقعیتی است که سیاست گذاران می توانند با آن سر و کار داشته باشند. در عوض ، مشکل این است که چگونه پذیرش توهم پیشرفت می تواند امنیت را تضعیف کرده و ترور را ترغیب کند. ده ها میلیارد دلار اهدا شده به سومالی یا برای ایجاد مشروعیت حسن شیخ محمود در موگادیشو ، فساد را كمتر از كاتالیز ، تحت تأثیر چین و تقویت الشباب انجام داد.
در سوریه ، جامعه جهانی هم اکنون هم کنترل الشرارا و هم تعهد وی به اصلاحات را اغراق می کند. این ایده که الشارا علاقه ای به دموکراسی یا سکویی دارد که با القاعده مطابقت ندارد ، با اخراج انتخابات به مدت پنج سال ، مانند سومالی ، و برای انتصاب کابینه ای که شامل یک اقلیت قومی یا مذهبی نیست ، اعتقاد دارد. ارتقاء او از اسامه اللیفای داشتن شخصیت مذهبی برتر سوریه نیز برای صلح و تحمل ضعیف است.
امنیت ملی وقتی واشنگتن و جامعه بین المللی آن را به واقعیت کالیبره می کنند ، قوی ترین است. سومالی و سوریه تکه های پیچیده ای از قبیله ها و قبایل و علایق هستند. کاغذ زدن به این پیچیدگی برای ریختن پول در یک توهم هرگز صلح یا ثبات را به همراه نخواهد داشت. دیپلمات ها ممکن است امیدوار باشند که الشارا بتواند ثبات را به ارمغان بیاورد ، اما اگر اعتقاد داشته باشند که مشروعیت زودرس در الشرا را به دست می آورند ، کاری غیر از اینکه گذشته سومالی را به آینده سوریه تبدیل کند ، خود را انجام می دهند.