Close Menu
    Facebook X (Twitter) Instagram
    Trending
    • افغانستان حکم ICC را در مورد دستگیری رهبران ارشد طالبان رد می کند
    • قمیشی رفت خواستگاری سحر انداختنش بیرون 🤪😎 کلیپ جدید فارسی فرندز
    • بیشتر اورانیوم غنی شده ایران دست نخورده باقی مانده است
    • 🍿Hustler Movie | فیلم سینمایی تیغ زن با بازی علی صادقی و رضا عطاران
    • Sufia – Chemistry (Official Audio)
    • ماکرون در سخنرانی در پارلمان تاریخی می گوید: انگلیس و فرانسه باید بار ایمن نگه داشتن اروپا را بر عهده بگیرند
    • شهاب حسینی، بهرام رادان، مهتاب کرامتی در فیلم رستگاری در هشت و بیست دقیقه
    • Shuhra Wakili – Yusufi Man ( Official Music Video )
    Facebook X (Twitter) Instagram Pinterest Vimeo
    MORSHEDI
    • خانه
      • English
      • Español
      • Svenska
    • اخبار
    • ایرانیان
    • داستان سرا
    • گردشگری
    • شاعران
    • شهرها
    • موزیک
    • فیلم
    • نمایش
    • بیشتر
      • آیا می‌دانستید که
      • نامداران
      • زبان
      • جشن ها
      • دانشگاه
      • فرش ایرانی
      • کتاب
      • معنوی
      • قوم‌ها
      • غذاها
      • تاریخ
      • مد
      • عجایب
      • مختلط
    MORSHEDI
    Home » آرش کمانگیر | سیاوش کسرایی
    معنوی

    آرش کمانگیر | سیاوش کسرایی

    morshediBy morshediجولای 8, 2025بدون دیدگاه5 Mins Read
    Share Facebook Twitter Pinterest LinkedIn Tumblr Reddit Telegram Email
    آرش کمانگیر | سیاوش کسرایی
    Share
    Facebook Twitter LinkedIn Pinterest Email



    برف می بارد
    برف می بارد به روی خار و خاراسنگ
    كوهها خاموش
    دره ها دلتنگ
    راه ها چشم انتظار كاروانی با صدای زنگ
    بر نمی شد گر ز بام كلبه ها،دودی
    یا كه سوسوی چراغی گر پیامی مان نمی آورد
    رد پا ها گر نمی افتاد روی جاده ها،لغزان
    ما چه می كردیم در كولاك دل آشفته دمسرد؟
    آنك آنك كلبه‌ای روشن
    روی تپه، روبروی من
    در گشودندم
    مهربانی ها نمودندم
    زود دانستم كه دور از داستان خشم برف و سوز
    در كنار شعله آتش
    قصه می گوید برای بچه های خود عمو نوروز
    گفته بودم زندگی زیباست
    گفته و ناگفته ای بس نكته ها كاینجاست
    آسمانِ باز
    آفتابِ زر
    باغهای گل
    دشت های بی در و پیكر
    سر برون آوردن گل از درون برف
    تاب نرم رقص ماهی در بلور آب
    بوی خاك عطر باران خورده در كهسار
    خواب گندمزارها در چشمه مهتاب
    آمدن،رفتن، دویدن
    عشق ورزیدن
    در غم انسان نشستن
    پا به پای شادمانی های مردم پای كوبیدن
    كار كردن، كار كردن
    آرمیدن
    چشم انداز بیابان‌های خشك و تشنه را دیدن
    جرعه‌هایی از سبوی تازه آب پاك نوشیدن
    گوسفندان را سحرگاهان به سوی كوه راندن
    هم‌نفس با بلبلان كوهی آواره خواندن
    در تله افتاده آهوبچگان را شیر دادن
    نیمروز خستگی را در پناه دره ماندن
    گاه گاهی
    زیر سقف این سفالین بام‌های مه گرفته
    قصه‌های در هم غم را ز نم‌نم‌های باران شنیدن
    بی‌تكان گهواره رنگین كمان را
    در كنار بام دیدن
    یا شب برفی
    پیش آتش‌ها نشستن
    دل به رویاهای دامن‌گیر و گرم شعله بستن
    آری آری زندگی زیباست
    زندگی آتشگهی دیرنده پا برجاست
    گر بیفروزیش، رقص شعله‌اش در هر كران پیداست
    ورنه خاموش است و خاموشی گناه ماست
    پیر مرد آرام و با لبخند
    كنده‌ای در كوره افسرده‌جان افكند
    چشم‌هایش در سیاهی‌های كومه جست‌و‌جو می‌كرد
    زیر لب آهسته با خود گفتگو می‌كرد
    زندگی را شعله باید، برفروزنده
    شعله‌ها را هیمه سوزنده
    جنگلی هستی تو ای انسان
    جنگل ای روییده آزاده
    بی‌دریغ افكنده روی كوه‌ها دامن
    آشیان‌ها بر سرانگشتان تو جاوید
    چشمه‌ها در سایبان‌های تو جوشنده
    آفتاب و باد و باران بر سرت افشان
    جان تو خدمتگر آتش
    سر بلند و سبز باش ای جنگل انسان
    زندگانی شعله می‌خواهد، صدا سر داد عمو نوروز
    شعله‌ها را هیمه باید روشنی افروز
    كودكانم داستان ما ز آرش بود
    او به جان خدمت‌گزار باغ آتش بود
    روزگاری بود
    روزگار تلخ و تاری بود
    بخت ما چون روی بدخواهان ما تیره
    دشمنان بر جان ما چیره
    شهر سیلی خورده هذیان داشت
    بر زبان بس داستان‌های پریشان داشت
    زندگی سرد و سیه چون سنگ
    روز بدنامی
    روزگار ننگ
    غیرت اندر بندهای بندگی پیچان
    عشق در بیماری دلمردگی بیجان
    فصل‌ها فصل زمستان شد
    صحنه گلگشت‌ها گم شد، نشستن در شبستان شد
    در شبستان‎های خاموشی
    می‎تراوید از گل اندیشه‎ها عطر فراموشی
    ترس بود و بالهای مرگ
    كس نمی‎جنبید چون بر شاخه برگ از برگ
    سنگر آزادگان خاموش
    خیمه‎گاه دشمنان پر جوش
    مرزهای ملك
    همچو سر حدات دامن‎گستر اندیشه بی سامان
    برج‎های شهر
    همچو باروهای دل بشكسته و ویران
    دشمنان بگذشته از سر حد و از بارو
    هیچ سینه كینه‌ای در بر نمی‎اندوخت
    هیچ دل مهری نمی‎ورزید
    هیچ كس دستی به سوی كس نمی‎آورد
    هیچ كس در روی دیگر كس نمی‎خندید
    باغ‌های آرزو بی برگ
    آسمان اشك‌ها پر بار
    گرمرو آزادگان دربند
    روسپی نامردمان در كار
    انجمن‌ها كرد دشمن
    رایزن‌ها گرد هم آورد دشمن
    تا به تدبیری كه در ناپاك دل دارند
    هم به دست ما شكست ما بر اندیشند
    نازك اندیشانشان بی‌شرم
    كه مباداشان دگر روزبهی در چشم
    یافتند آخر فسونی را كه می‌جستند
    چشم‌ها با وحشتی در چشم‌خانه
    هر طرف را جست و جو می كرد
    وین خبر را هر دهانی زیر گوشی بازگو می‌كرد
    آخرین فرمان، آخرین تحقیر
    مرز را پرواز تیری می‌دهد سامان
    گر به نزدیكی فرود آید
    خانه‌هامان تنگ
    آرزومان كور
    ور بپرد دور
    تا كجا؟ تا چند؟
    آه كو بازوی پولادین و كو سر پنجه ایمان؟
    هر دهانی این خبر را بازگو می‌كرد
    چشم‌ها بی‌گفت‌و‌گویی، هر طرف را جست‌و جو‌می‌كرد
    پیرمرد اندوهگین دستی به دیگر دست می‌سایید
    از میان دره‌های دور گرگی خسته می‌نالید
    برف روی برف می‌بارید
    باد بالش را به پشت شیشه می‌مالید
    صبح می‌آمد، پیر مرد آرام كرد آغاز
    پیش روی لشكر دشمن، سپاه دوست، دشت نه دریایی از سرباز
    آسمان الماس اخترهای خود را داده بود از دست
    بی‌نفس می‌شد سیاهی دردهان صبح
    باد پر می‌ریخت روی دشت باز دامن البرز
    لشكر ایرانیان در اضطرابی سخت درد آور
    دو دو و سه سه به پچ پچ گرد یكدیگر
    كودكان بر بام
    دختران بنشسته بر روزن
    مادران غمگین كنار در
    كم كمك در اوج آمد پچ‌پچ خفته
    خلق چون بحری برآشفته
    به جوش آمد
    خروشان شد
    به موج افتاد
    برش بگرفت و مردی چون صدف
    از سینه بیرون داد
    منم آرش
    چنین آغاز كرد آن مرد با دشمن
    منم آرش، سپاهی مردی آزاده
    به تنها تیر تركش، آزمون تلختان را
    اینك آماده
    مجوییدم نسب
    فرزند رنج و كار
    گریزان چون شهاب از شب
    چو صبح آماده دیدار
    مبارك باد آن جامه، كه اندر رزم پوشندش
    گوارا باد آن باده، كه اندر فتح نوشندش
    شما را باده و جامه
    گوارا و مبارك باد
    دلم را در میان دست می‌گیرم
    و می‌افشارمش در چنگ
    دل این جام پر از كین پر از خون را
    دل این بی تاب خشم آهنگ
    كه تا نوشم به نام فتحتان در بزم
    كه تا كوبم به جام قلبتان در رزم
    كه جام كینه از سنگ است
    به بزم ما و رزم ما سبو و سنگ را جنگ است
    … شعر ادامه دارد….

    ===================================

    source

    Share. Facebook Twitter Pinterest LinkedIn Tumblr Email
    Previous Articleدو عضو طالبان در حمله به مجموعه اطلاعات کشته شدند.
    Next Article باشگاه قایق آزادی با راه اندازی حق بیمه دبی به خاورمیانه گسترش می یابد
    morshedi
    • Website

    Related Posts

    معنوی

    Shahnameh Ferdowsi #34 – تفسیر شاهنامه فردوسی – رفتن ایرج به قتلگاه

    جولای 8, 2025
    معنوی

    معرفی حرکات ابتدایی یوگا برای تازه‌کاران

    جولای 8, 2025
    معنوی

    (Quantum and Soul: A Scientific Perspective on Spirituality)

    جولای 8, 2025
    Add A Comment
    Leave A Reply Cancel Reply

    Top Posts

    فدراسیون روسیه حکومت طالبان را در افغانستان به رسمیت می شناسد – تایمز مدرن توکیو

    جولای 5, 20254 Views

    ایران دو برابر می شود که ایالات متحده اسرائیل می تواند در مذاکرات هسته ای اعتصاب کند | خبر

    ژوئن 12, 20252 Views

    افغانستان حکم ICC را در مورد دستگیری رهبران ارشد طالبان رد می کند

    جولای 8, 20250 Views

    قمیشی رفت خواستگاری سحر انداختنش بیرون 🤪😎 کلیپ جدید فارسی فرندز

    جولای 8, 20250 Views

    بیشتر اورانیوم غنی شده ایران دست نخورده باقی مانده است

    جولای 8, 20250 Views
    دسته‌ها
    • آیا می‌دانستید که
    • اخبار
    • ایرانیان
    • تاریخ
    • جشن ها
    • داستان سرا
    • دانشگاه
    • زبان
    • شاعران
    • شهرها
    • عجایب
    • غذاها
    • فیلم
    • قوم‌ها
    • کتاب
    • گردشگری
    • مختلط
    • معنوی
    • موزیک
    • نامداران
    • نمایش
    Most Popular

    فدراسیون روسیه حکومت طالبان را در افغانستان به رسمیت می شناسد – تایمز مدرن توکیو

    جولای 5, 20254 Views

    ایران دو برابر می شود که ایالات متحده اسرائیل می تواند در مذاکرات هسته ای اعتصاب کند | خبر

    ژوئن 12, 20252 Views

    افغانستان حکم ICC را در مورد دستگیری رهبران ارشد طالبان رد می کند

    جولای 8, 20250 Views
    Our Picks

    افغانستان حکم ICC را در مورد دستگیری رهبران ارشد طالبان رد می کند

    جولای 8, 2025

    قمیشی رفت خواستگاری سحر انداختنش بیرون 🤪😎 کلیپ جدید فارسی فرندز

    جولای 8, 2025

    بیشتر اورانیوم غنی شده ایران دست نخورده باقی مانده است

    جولای 8, 2025
    دسته‌ها
    • آیا می‌دانستید که
    • اخبار
    • ایرانیان
    • تاریخ
    • جشن ها
    • داستان سرا
    • دانشگاه
    • زبان
    • شاعران
    • شهرها
    • عجایب
    • غذاها
    • فیلم
    • قوم‌ها
    • کتاب
    • گردشگری
    • مختلط
    • معنوی
    • موزیک
    • نامداران
    • نمایش
    Facebook X (Twitter) Instagram Pinterest
    • Privacy Policy
    • Disclaimer
    • Terms & Conditions
    • About us
    • Contact us
    Copyright © 2024 morshedi.se All Rights Reserved.

    Type above and press Enter to search. Press Esc to cancel.