
تصویر جیمز ویسمن.
مبارزات آفریقا و خاورمیانه علیه ظلم و ستم خارجی با سقوط امپراتوری های استعماری پایان نیافته است. در عوض ، آن را به اشکال جدیدی از نئوکلونیالیسم ، کودتای تحت حمایت خارجی ، بهره برداری اقتصادی و مداخلات نظامی تبدیل کرد. وعده خودمختاری پس از استقلال توسط سیستمی تضعیف شد که در آن قدرتهای خارجی-به ویژه ایالات متحده ، اروپا و بازیگران منطقه ای-برای شکل دادن به سرنوشت سیاسی و اقتصادی ملل حاکم بودند. از ترور رهبران آفریقایی گرفته تا سرنگونی دولتهای منتخب دموکراتیک در خاورمیانه ، این مناطق در زیر سایه امپراتوری به دام می افتند.
سرنگونی رهبران پان آفریقایی و مستقل
یکی از واضح ترین نمونه های نئوکلونیالیسم در آفریقا ، حذف سیستماتیک رهبران ناسیونالیستی و پان آفریقایی است که مخالف سلطه اقتصادی غربی بودند. بسیاری از رهبران آفریقایی که به دنبال ترسیم یک مسیر مستقل برای ملل خود بودند ، یا از طریق کودتای تحت حمایت خارجی ترور شدند یا حذف شدند.
پاتریس لومبا (کنگو ، 1961)
شاید غم انگیزترین مورد دخالت نئوکولونیایی در آفریقا ، پاتریس لومومبا ، نخست وزیر نخست وزیر جمهوری دموکراتیک کنگو باشد. جنایت لومومبا در نگاه قدرتهای غربی اصرار وی بر استقلال واقعی کنگو ، به ویژه تلاش های وی برای ملی کردن ثروت وسیع معدنی کشور بود. وی به دنبال کمک اتحاد جماهیر شوروی برای مقابله با استثمار اقتصادی غربی بود که منجر به سقوط وی شد. اطلاعات سیا و بلژیک با رقبای محلی توطئه کردند تا در سال 1961 او را سرنگون و ترور کنند. قتل وی تضمین می کند که کنگو همچنان یک عروسک از منافع معدن غربی است و چندین دهه بی ثباتی را متحمل می شود.
توماس سانکارا (Burkina Faso ، 1987)
یکی دیگر از قربانیان نئوکلونیالیسم توماس سانکارا ، رهبر انقلابی بورکینا فاسو بود. سانکارا به اعتماد به نفس ، رد کمک های خارجی و ترویج اصلاحات کشاورزی ، حقوق زنان و ضد امپریالیسم اختصاص یافته بود. با این حال ، امتناع وی از رعایت منافع اقتصادی فرانسه ، وی را به هدف تبدیل کرد. در سال 1987 ، وی در کودتایی به رهبری متحد نزدیک خود ، بلیز کامپوره ، که پشتوانه فرانسه بود ، ترور شد. Burkina Faso متعاقباً به یک مدل اقتصادی طرفدار فرانسوی بازگردانده شد.
معما قذافی (لیبی ، 2011)
سقوط قذافی یکی از بارزترین نمونه های مداخله نظامی خارجی بود که به عنوان یک مأموریت بشردوستانه مبدل شد. لیبی در سال 2011 توسط نیروهای ناتو بمباران شد و منجر به سرنگونی و ترور قذافی شد. جرم واقعی وی دیکتاتوری نبود – بسیاری از رژیم های اقتدارگرا در خاورمیانه توسط غرب حمایت می شوند – اما تلاش های وی برای به چالش کشیدن تسلط اقتصادی غربی در آفریقا. قذافی به دنبال این بود:
یک ارز آفریقایی تحت حمایت طلا ، که باعث کاهش وابستگی به موسسات مالی غربی می شود.
یک ارتش یکپارچه آفریقا ، برای کاهش اعتماد به مداخله خارجی.
یک سیستم ماهواره ای مستقل آفریقایی ، برای کاهش اعتماد به نفس به شبکه های ارتباطات اروپا.
حذف وی لیبی را از یکی از توسعه یافته ترین کشورهای آفریقا به یک کشور ناکام تبدیل کرد ، که اکنون توسط شبه نظامیان جنگنده و پناهگاهی برای قاچاق انسان و افراط گرایی اداره می شود.
کودتای تحت حمایت خارجی و نابودی دموکراسی
مداخله غربی در آفریقا و خاورمیانه محدود به ترورها و مداخلات نظامی نبوده است. دستکاری فرآیندهای دموکراتیک نیز ابزاری برای حفظ کنترل بوده است.
کودتای نیجریه در سال 1966 و کشته شدن Tafawa Balewa و Ahmadu Bello
در نیجریه ، اولین کودتای نظامی سال 1966 منجر به ترور نخست وزیر ابوباکار تافاوا بیلوا و نخست وزیر احمدو بلو شد. اگرچه این کودتا در درجه اول ناشی از تنش های قومی و سیاسی داخلی بود ، اما پیامدهای آن به نفع منافع غربی بود.
Tafawa Balewa نیجریه را به سمت ناسیونالیسم اقتصادی سوق می داد ، که می توانست کنترل اقتصادی غربی را کاهش دهد.
احمدو بلو دخالت بیش از حد خارجی در امور نیجریه ، به ویژه از انگلیس را رد کرد.
کشته شدن آنها منجر به یک سری رژیم های نظامی شد که بسیاری از آنها با منافع اقتصادی غربی ، به ویژه در بخش نفت مطابقت داشتند. در طول جنگ Biafran (1970-1970) ، شرکت های بریتانیا و نفتی غربی نقش مهمی در اطمینان از اینکه ذخایر وسیع نفت نیجریه تحت کنترل آنها باقی مانده است ، ایفا کردند.
محمد مورسی (مصر ، 2013)
اولین رئیس جمهور منتخب دموکراتیک مصر ، محمد مورزی ، در سال 2013 در یک کودتای نظامی به رهبری ژنرال عبدال فتح السیسی سرنگون شد. در حالی که ریاست جمهوری وی با مخالفت داخلی روبرو شد ، حذف وی به شدت مورد حمایت ایالات متحده ، اسرائیل قرار گرفت و کشورهای خلیج فارس (عربستان عربستان و عربستان و عربستان). این قدرتهای خارجی به دلیل تلاشهای وی ، مرسی را تهدیدی می دانستند:
با بهبود روابط با ترکیه و ایران ، وابستگی مصر به متفقین غربی را کاهش دهید.
حمایت از مقاومت فلسطین در غزه ، که کنترل منطقه ای اسرائیل را تهدید می کرد.
قدرت نخبگان نظامی را که مدتها با غرب متحد بودند ، به چالش بکشید.
پس از حذف وی ، مصر به سرپرستی SISI ، که روابط نزدیکی با پادشاهان ایالات متحده و خلیج فارس را احیا کرد ، بازگشت. میلیاردها کمک خارجی تضمین می کردند که مصر تحت تأثیر غربی باقی بماند.
زنجیرهای اقتصادی نئوکلونیالیسم
حتی وقتی مداخلات نظامی غایب باشد ، آفریقا و خاورمیانه با منافع اقتصادی قدرتهای خارجی گره خورده اند. نئوکلونیالیسم از طریق وابستگی بدهی ، کنترل منابع طبیعی و سیاست های تجاری که به نفع اقتصادهای غربی است ، عمل می کند.
سیستم CFA FRANC
نمونه ای آشکار از نئوکلونیالیسم اقتصادی ، فرانک CFA است که توسط 14 کشور آفریقایی مورد استفاده قرار می گیرد اما توسط خزانه فرانسه کنترل می شود. این ارز تضمین می کند که فرانسه تأثیر خود را بر اقتصاد مستعمرات سابق ، دیکته سیاست های پولی و کنترل ذخایر حفظ می کند. رهبرانی مانند Assimi Gota Mali و Junta نظامی نیجر به تازگی شروع به چالش کشیدن این سیستم کرده اند ، اما تلاش برای از بین بردن آن با مقاومت پاریس انجام می شود.
کنترل خارجی منابع
بسیاری از کشورهای آفریقایی و خاورمیانه ثروت طبیعی وسیعی دارند اما به دلیل کنترل خارجی فقیر هستند. نیجر ، تأمین کننده اصلی اورانیوم ، فرانسه انرژی را تأمین می کند در حالی که افراد خود فاقد برق هستند. به همین ترتیب ، ثروت نفتی نیجریه از نظر تاریخی بیش از شهروندان خود از شرکتهای چند ملیتی بهره مند شده است ، با سوء مدیریت درآمد توسط نخبگان سیاسی تحت حمایت غربی تسهیل می شود.
سایه امپریالیسم در خاورمیانه
خاورمیانه سرنوشت مشابهی را متحمل شده است و مداخلات خارجی سیاست ، اقتصاد و درگیری های خود را شکل می دهد.
سرنگونی ماسادغ (ایران ، 1953)
در سال 1953 ، CIA و MI6 نخست وزیر ایران ، محمد موساج را پس از آنكه صنعت نفت ایران را كه تحت كنترل انگلیسی ها بود ، سرنگون كرد. این کودتای شاه محمد رضا پهلوی را نصب کرد ، که تا زمان انقلاب ایران در سال 1979 به عنوان یک پادشاه طرفدار غربی اداره می کرد. این رویداد نشان داد که هرگونه تلاش برای به چالش کشیدن تسلط اقتصادی غربی با تغییر رژیم روبرو خواهد شد.
حمله به عراق (2003) و سقوط صدام حسین
در حالی که صدام حسین دیکتاتور بود ، حذف وی مربوط به دموکراسی نبود بلکه کنترل ذخایر وسیع نفت عراق بود. حمله به رهبری ایالات متحده در سال 2003 عراق را ویران کرد و منجر به یک کشور شکست خورده ، خشونت فرقه ای و ظهور داعش شد. شرکت های آمریکایی کنترل خود را بر روی نفت عراق به دست آوردند و هدف واقعی جنگ را انجام دادند.
نتیجه گیری: یک مبارزه مداوم برای استقلال واقعی
از ترور پاتریس لومومبا گرفته تا نابودی تحت حمایت ناتو در لیبی ، آفریقا و خاورمیانه تحت سلطه خارجی باقی مانده است. چه از طریق مداخلات نظامی ، دستکاری اقتصادی یا دخالت سیاسی ، سایه های امپراتوری همچنان ادامه دارد. استقلال واقعی نه تنها حاکمیت سیاسی بلکه خودکفایی اقتصادی ، وحدت و رد رهبری تحمیل شده خارجی را نیاز دارد.
اگر آفریقا و خاورمیانه از سایه های امپراتوری فرار کنند ، باید کنترل منابع خود را پس بگیرند ، در برابر استثمار خارجی متحد شوند و در برابر اشکال مدرن امپریالیسم که همچنان به دیکته آینده خود ادامه می دهند ، مقاومت کنند.