آیا ممتنع هند از قطعنامه اخیر مجمع عمومی سازمان ملل در مورد بخشی از روند مزاحم رژیم های خشونت آمیز و افراطی که بی سر و صدا مشروعیت جهانی را بدست می آورند؟
تصمیم دهلی نو فقط چند روز پس از آن صورت گرفت كه مسكو به طور رسمی امارات اسلامی افغانستان را در 3 ژوئیه تشخیص داد ، و روسیه را به عنوان اولین كشور به رسمیت شناختن دیپلماتیک کامل طالبان از زمان بازگشت به قدرت در سال 2021 اعطا كرد.
این به دنبال حرکت آوریل روسیه برای برطرف کردن ممنوعیت دو دهه خود در مورد طالبان به عنوان یک سازمان تروریستی است.
وضوح UNGA ، که از کابل خواست تا به “قبر ، بدتر شدن ، گسترده و ظلم سیستماتیک“از زنان ، کودکان و اقلیت ها و اقدامات قاطع علیه تروریسم ، به عنوان پیش نویس با 116 رای به نفع ، دو برابر (ایالات متحده و اسرائیل) و 12 رای ممتنع از جمله هند ، روسیه و چین به تصویب رسید.
نماینده دائمی هند در Un Parvathaneni Harish توضیح داد: “رویکردی که فقط به اقدامات تنبیهی متمرکز شده است ، از نظر ما بعید است که موفق شود.”
در حالی که روسیه مدتی روابط دیپلماتیک و اطلاعاتی با طالبان را حفظ کرده بود ، این تأیید کامل هرگونه تظاهر به تردید را از بین می برد.
کرملین می گوید که این موضوع عمل گرایی است: طالبان در حال کنترل هستند ، در حال جنگ با داعش-K هستند و نظم را حفظ می کنند.
اما آنچه مسکو به طالبان تحویل داده است بسیار بیشتر از یک معامله تجاری یا دست زدن به دیپلماتیک است. این تنها چیزی است که این گروه هوس کرده و فاقد آن است: مشروعیت بین المللی. که دسترسی به امور مالی جهانی ، توافق نامه های دو جانبه و در نهایت ، کرسی در مجامع اصلی بین المللی را اعطا می کند.
Giuliano Bifolchi ، تحلیلگر اطلاعات ایتالیا و بنیانگذار Specileurasia می گوید: “به لطف این شناخت رسمی ، روسیه در حال تقویت روابط اقتصادی خود با افغانستان است و هدف آن تبدیل شدن به یک تأمین کننده و شریک اصلی است.”
بنا بر گزارش ها ، روسیه به دنبال گسترش تجارت نفت ، گاز و گندم و همکاری با طالبان در زمینه انرژی ، زیرساخت ها و کشاورزی است. وی می افزاید: این می تواند مسکو را در رقابت مستقیم با چین قرار دهد ، که در ازای دسترسی به ثروت معدنی افغانستان ، یارانه ای از طالبان را یارانه داده است.
البته ، منافع ژئوپلیتیکی همیشه حقوق بشر را تحت الشعاع قرار داده است. اما زمانی یک خط قرمز وجود داشت: یک گروه تروریستی تعیین شده که قدرت را از طریق خشونت به دست آورد ، به رسمیت شناختن رسمی اعطا نشد. آن خط در حال تار شدن ، سریع است.
در مارس 2025 ، ایالات متحده بی سر و صدا سه رهبر ارشد شبکه حقانی را از برنامه “پاداش برای عدالت” خود – از جمله سیراج الدین حقانی ، که اکنون وزیر امور خارجه رژیم طالبان است ، حذف کرد. شبکه حقانی ، یکی از وحشیانه ترین جناح های موجود در طالبان ، مسئولیت حملات بی شماری به غیرنظامیان و دیپلمات ها را بر عهده دارد ، از جمله دو بمب گذاری مرگبار که سفارت هند را در سال 2008 و 2009 هدف قرار داده است. حمله ژوئیه 2008 باعث کشته شدن 59 نفر از جمله چهار مقام هندی شد. امروز ، حقانی ها بخشی از رژیم در کابل هستند.
با وجود این ، هند – یک پشتیبان قوی از یک افغانستان دموکراتیک – بوده است نوشابه به سمت تعامل بازتر با طالبان.
افغانستان از نخستین کسانی بود که پاکستان را به دلیل حمله تروریستی اخیر در Pahalgam محکوم کرد ، و هند پیش از این به یک نماینده با تحصیلات با طالبان ، هند اجازه داد که رئیس کنسولگری افغانستان در بمبئی باشد. این سیگنال ها ، هرچند محتاطانه ، از تعمیق روابط هستند که در نهایت ممکن است راه را برای شناخت رسمی هموار کند.
اما این دیگر فقط مربوط به افغانستان یا روسیه نیست. در سطح جهان ، رژیم هایی که توسط شبه نظامیان یا تروریست های تعیین شده اداره می شوند ، به آرامی براق عادی را بدست می آورند.
بشار اسد سوریه ، زمانی که یک پاریا جهانی بود ، در لیگ عرب مجدداً پذیرفته شده است. ایالات متحده و دولت های اروپایی مخالفت خود را با گروه هایی مانند Hay’at Tahrir Al-Sham (HTS) ، که یک شرکت Al Qaeda است که اکنون در شمال غربی سوریه وارد آن شده است ، شماره گیری کرده اند.
آنچه در حال ظهور است ، یک کتاب بازی جدید برای قدرت است: اگر می توانید قلمرو را به دست آورید ، یک ظاهر نظم را حفظ کنید و ارزش ژئوپلیتیکی را به ویژه در ضد تروریسم یا تجارت ارائه دهید ، گذشته شما را می توان از آن استفاده کرد. شناخت به یک سوال از زمان تبدیل می شود ، نه رفتار.
این یک سابقه فاجعه بار است. اگر طالبان – که قانون با سرکوب ، آپارتاید جنسیتی و از بین بردن آزادی های مدنی مشخص می شود – می تواند به رسمیت شناخته شود ، چه چیزی برای جلوگیری از سایر گروه های مسلح از اعتقاد آنها می تواند همین کار را انجام دهد؟ چرا وقتی قدرت را می توان با زور گرفت و در نهایت پاداش گرفت ، مذاکره یا درگیر گفتگو شود؟
همچنین کسانی که تحت این رژیم ها رنج می برند ، رها می شود. زنان افغان از زندگی عمومی پاک شده اند. روزنامه نگاران به زندان می روند ، اعتراضات خرد می شود. شناخت طالبان بدون خواستار تغییر قابل اندازه گیری ، خیانت وحشیانه میلیون ها افغانی است که زمانی معتقد بودند جهان با آنها ایستاده است.
هیچ یک از اینها برای انزوا استدلال نمی کند. افغانستان در سقوط انسان دوستانه است. میلیون ها نفر به کمک نیاز دارند. نامزدی ضروری است اما خطی بین تحویل غذا و دارو و واگذاری قدرت و مشروعیت به رژیمی وجود دارد که چیزی جز تحقیر حقوق بشر نشان نداده است.
خطر واقعی همان چیزی است که در آینده اتفاق می افتد. هنگامی که مشروعیت از روند دموکراتیک و کرامت اساسی انسانی جدا می شود و به جای آن به راحتی استراتژیک متصل می شود ، سیگنال واضح است: خشونت کار می کند. فقط به اندازه کافی طولانی نگه دارید و کسی تماس خواهد گرفت.
ما قبلاً دیده ایم که این منطق در بخش هایی از آفریقا ، سوریه و اکنون در افغانستان قرار دارد. این رژیم های غیرقابل ارزیابی را پرورش می دهد و امیدهایی را برای مدیریت بازتر و نماینده خاموش می کند.
شناخت روسیه از طالبان ممکن است در یک منطقه پیچیده پاورقی به نظر برسد. نیست این یک نشانگر دنیایی است که ما در آن سوار می شویم: جایی که مشروعیت توقیف می شود ، به دست نمی آید.