موج اخیر تحریم های بین المللی علیه رژیم ایران ، یک بحران داخلی شدید را نادیده گرفته و جناح های حاکم را به سمت آنچه که فقط می توان به عنوان یک خفگی هسته ای توصیف کرد ، سوق داد. در یک تقلا ناامید و هرج و مرج ، مقامات رژیم اکنون به دلیل تلاش های ناکام برای مذاکره با ایالات متحده ، به طور علنی به یکدیگر حمله می کنند و سطح ضعف و دوگانگی را نشان می دهند که نشان دهنده عدم موفقیت سیاست های رهبر عالی علی خامنه است. اظهارات متناقض رژیم و انکارهای وحشت زده ، تصویری واضح از یک سیستم در آشفتگی را ترسیم می کند و به عنوان فشار خارجی به خودی خود می لرزد.
مخالفت عمومی خامنه ای در مقابل سخنان مخفی دولت وی برای مذاکرات
استراتژی اصلی رژیم این است که تصویری از ناهمواری بی نظیر به پایگاه داخلی خود را ارائه دهد در حالی که مخفیانه التماس برای مذاکرات می شود. این سیاست دو چهره به یک تماشای عمومی تحقیرآمیز فرو ریخته است.
در 7 اکتبر ، نماینده رژیم قاسم راوانباخش با اشاره به حكم اخیر دولت كامنی یادآوری كرد: “كمتر از یك ماه پیش ، امام خامنه ای در مورد مذاكرات با آمریكا گفت كه مذاکره با آمریکا هیچ فایده ای ندارد و هیچ آسیبی از ما دفع نمی کند ، بلکه ضررهای زیادی برای کشور دارد و نباید انجام شود.” ” Ravanbakhsh سپس به رئیس جمهور رژیم مسعود پشکیان به دلیل نقض این دستور حمله کرد و با اشاره به پذیرش آن در تلاش برای ایجاد جلسهای با ایالات متحده
این پذیرش از طرف سخنگوی خود دولت ، فاطمه موهجرانی بود. در تاریخ 30 سپتامبر ، وی فاش كرد كه ایران “آمادگی خود را برای ملاقات با حضور سه كشور اروپایی ، آژانس بین المللی انرژی هسته ای و آقای ویتكوف اعلام كرده است ، اما در هر صورت ، این مورد توسط آنها پذیرفته نشده است ، یا آنها در جلسات شرکت نمی كنند.” این ادعای ناامیدانه برای مذاکرات ، که توسط طرف آمریکایی رد شد ، توسط دور روزنامه ، انتشاراتی که به مشاور برتر خامنه ای ، علی اکبر ولایاتی مرتبط است. در 6 اکتبر ، این نوشت که با وجود تمایل ایران برای دیدار ، “این استیو ویتکوف بود که از حضور در جلسه هماهنگ در نیویورک خودداری کرد.”
یک دولت در هرج و مرج: وحشت ، انکار و تناقضات
از آنجا که تحقیر اینکه توسط ایالات متحده توسط ایالات متحده غرق می شود ، به ابزاری برای حملات داخلی تبدیل شد ، مقامات رژیم به وحشت رسیدند. در 4 اکتبر ، وزیر امور خارجه عباس آراگچی با صراحت اعتراف کرد ، “در ماه های اخیر ، ما فقط با آمریکایی ها در مورد مسئله هسته ای مذاکره کرده ایم … البته مذاکرات غیرمستقیم … البته پیام های مستقیم و غیرمستقیم ، با یا بدون واسطه ، بین ما و طرف آمریکا رد و بدل شده است.”
با این حال ، تنها سه روز بعد ، در 7 اکتبر ، با واکنش شدید شدید از هاردلینرها ، آراگچی وارونه کامل کرد. خبرگزاری Tasnim ، وابسته به تروریست IRGC Quds Power ، گزارش داد: “وزیر امور خارجه خبر روزنامه کویت را در مورد تماس با وی و ویتکوف ، نماینده آمریکا در مذاکرات رد کرد و گفت: هیچ ارتباطی برقرار نشده است.” این انکار وحشت زده یک پاسخ مستقیم به چهره هایی مانند رهبر جمعه دعای جمعه کاراج ، حسین حمدنی بود ، که در تاریخ 2 اکتبر هشدار داد ، “من در اخبار دیدم ، که امیدوارم اشتباه باشد ، که آنها قصد داشتند مذاکرات مستقیم داشته باشند و طرف مقابل آن را نمی پذیرفت.
ریاکاری نهایی: دلالت بر “خلیفه درمانده” در شکست
دولت پشکیان با اتهامات نافرمانی خیانتکار ، دفاع نهایی و ناامید خود را مستقر کرد: دلالت بر خود رهبر عالی. در تاریخ 16 سپتامبر ، سخنگوی دولت ، محارانی به منتقدین اخراج شد و این مسئله را روشن كرد كه تلاش برای مذاکره یك عملیات سرکش نیست. وی اظهار داشت ، “همه ما موظفیم در پشت خامنه ای بایستیم. من سه خط را تحت این کلمه موظف ترسیم می کنم. این یک مسئله استراتژیک برای سیستم است و ما نباید یک کلمه بالاتر از کلام رهبر داشته باشیم.”
این پذیرش خیره کننده به دو هدف خدمت می کند. اول ، این امر فرومایه کامل رئیس جمهور به اصطلاح “معتدل” را به اقتدار خامنه ای تأیید می کند. دوم ، و مهمتر از همه ، آن را به طور مستقیم خمنی را با شکست دیپلماتیک تحقیرآمیز پیوند می دهد. رهبری که به طور علنی مذاکرات با ایالات متحده را ممنوع می کند ، در واقع کسی بود که تلاش های ناامید و در نهایت بی ثمر دولت خود را برای تأمین امنیت آنها مجاز می کند.
این ذوب عمومی نشانه بحث سیاسی نیست بلکه رژیم در نقطه شکستن آن است. درگیری ، تناقضات و تلاش های ناخوشایند برای تغییر سرزنش ، یک حکم را که از نظر استراتژیک ورشکسته و از آینده خود وحشت زده است ، در معرض نمایش قرار می دهد ، به خصوص که جمعیت بی قرار و جنبش مقاومت سازمان یافته آنها عزم خود را برای سرنگونی رژیمی که قانون استبداد مدتها قبل منقضی شده است ، اثبات کرده است.