داستان: گفتوگوهای نیمهشب
در یکی از شبهای سرد زمستانی تهران، در محلهای قدیمی که هنوز بوی نان تازه و عطر گلهای یاس در کوچههایش پیچیده بود، مردی به نام "نادر" در اتاق کوچک خود نشسته بود. او نویسندهای بود که مانند نورمن میلر، همواره در جستوجوی حقیقت و معنای زندگی بود. نادر، مانند میلر، بهدنبال کشف لایههای پنهان انسانیت و تناقضات درونی آدمها بود.
نادر، در اتاقی پر از کتابهای قدیمی و دستنوشتههایش، به یاد مصاحبههای نورمن میلر افتاد. میلر، در گفتوگوهایش، همواره بر اهمیت "صداقت در نوشتن" تأکید میکرد. او معتقد بود که نویسنده باید مانند یک جنگجو، با ترسها و تاریکیهای درون خود روبرو شود. نادر نیز همین احساس را داشت. او میخواست داستانی بنویسد که نه تنها فرهنگ و تاریخ ایران را بازتاب دهد، بلکه به مسائل جهانی مانند جنگ، عشق و جستوجوی هویت بپردازد.
در آن شب، نادر شروع به نوشتن داستانی کرد درباره مردی به نام "کامران" که پس از سالها دوری از وطن، به ایران بازگشته بود. کامران، مانند شخصیتهای میلر، فردی پیچیده و پرتناقض بود. او از یک سو عاشق وطنش بود و از سوی دیگر، از خاطرات تلخ گذشته رنج میبرد. داستان نادر، مانند آثار میلر، پر از دیالوگهای عمیق و توصیفهای دقیق بود. او از تکنیکهای ادبی میلر الهام گرفته بود، مانند استفاده از راویهای چندگانه و پرداختن به موضوعات جنجالی.
در بخشی از داستان، کامران با دوست قدیمیاش، "لیلا"، گفتوگویی داشت که یادآور مصاحبههای میلر بود. لیلا از کامران پرسید: "چرا همیشه از حقیقت فرار میکنی؟" کامران پاسخ داد: "حقیقت مانند آینهای است که گاهی ترجیح میدهیم به آن نگاه نکنیم." این دیالوگ، مانند بسیاری از گفتوگوهای میلر، خواننده را به تفکر وامیداشت.
نادر، در نوشتن این داستان، از فرهنگ غنی ایران نیز الهام گرفته بود. او از اشعار حافظ و سعدی استفاده کرد و صحنههایی از زندگی روزمره مردم تهران را به تصویر کشید. او همچنین به مسائل جهانی مانند جنگ و صلح پرداخت، موضوعاتی که در آثار میلر نیز بهوفور دیده میشد.
در پایان داستان، کامران به این نتیجه رسید که حقیقت، هرچند دردناک، تنها راه رسیدن به آرامش است. این پیام، مانند بسیاری از آثار میلر، خواننده را به تأمل وامیداشت.
با ما در مرشدی همراه شوید
نورمن میلر، با آثار جسورانه و عمیق خود، همواره الهامبخش نویسندگان سراسر جهان بوده است. او با تکنیکهای ادبی نوآورانه و پرداختن به موضوعات جنجالی، مرزهای ادبیات را گسترش داد. از مشهورترین آثار او میتوان به "لخت و مرده" (The Bare and the Useless) اشاره کرد که بهعنوان یکی از برترین رمانهای جنگ در ادبیات آمریکا شناخته میشود.
تصویر بالا تزئینی است.