AJ Nolte ، دانشگاه ریجنت استاد و مدیر آن مؤسسه مطالعات اسرائیل، با پادکست انجمن 30 ژوئن خاورمیانه صحبت کرد (ویدئو). موارد زیر نظرات وی را خلاصه می کند:
انجیلیسم جنبش متقاطع در درون مسیحیت پروتستان است. آن را به شدت بر کتاب مقدس و بشارت تأکید می کند و “تمایل به (الف) رابطه شخصی با خدا” را بیان می کند. با این وجود 25 درصد از جمعیت ایالات متحده ، انجیلی ها عمدتاً در بین مسیحیان سفیدپوست در ایالات متحده یافت می شوند ، با این حال ، یک بخش فزاینده در جامعه لاتین اسپانیایی و همچنین در جوامع آسیایی و آفریقایی-آمریکایی وجود دارد.
انجیلی ها همدستان خود را در جنوب جهانی می بینند که مستقیماً تحت تأثیر گسترش “افراط گرایی جهانی اسلامی” در آن مناطق قرار گرفته اند.
در سراسر جهان ، تعداد مسیحیان انجیلی ، “به ویژه کسانی که دارای پیشینه کاریزماتیک” هستند که “به حضور هدایای معنوی معجزه آسا در امروز اعتقاد دارند” ، طی نیم قرن گذشته با سرعت سریع در جنوب جهانی رشد کرده اند. تغییر جمعیتی یک انتقال از “یک مرکز اروپایی و آمریکایی به مرکزی است که در آمریکای لاتین ، کشورهای جنوب صحرای آفریقا و بخش هایی از آسیا” است. این انتقال برای انجیلی که می بینند همکار خود را در جنوب جهانی می بینند که مستقیماً تحت تأثیر گسترش “افراط گرایی جهانی اسلامی” در آن مناطق قرار دارند.
از نظر تاریخی ، “نقاط فلش کلامی” بین انجیلی و اسلام دهه ها قبل از 11 سپتامبر پدیدار شد. تأکید انجیلی بر کتاب مقدس به عنوان “یک اصل سازماندهی اصلی” و عمل آن برای پیگیری درگیری با اسلام ، خود یک دین متعارف است که تبدیل به سایر ایمان ها را به یک جرم سرمایه تبدیل می کند. نقطه فلش دیگر حمایت سنتی انجیلی از ایالت اسرائیل است – یکی از ویژگی های اصلی ایمان بر این عقیده که “ترمیم قوم یهود به سرزمین اسرائیل بخشی از کار رستگاری خدا در تاریخ است.” اسلام گرایان مخالف این الهیات سعی می کنند با ایجاد “استدلال اسلام-مسیحی” برای به حداقل رساندن “DNA از کتاب مقدس عبری یهودی در مسیحیت” به حداقل برسد و ادعا کنند که هم مسیحیت و هم اسلام خدا را علی رغم اختلافات کلامی مشخص بین مفهوم مسیحی و اسلامی از یک خدای یک خدای.
حمایت انجیلی از اسرائیل ، و همچنین آزار و اذیت مسیحیان تحت حاکمیت مسلمانان ، منجر به روابط “شجاعانه” شده است که انجیلی ها “درجه بالایی از دلهره و خصومت” را نسبت به افراط گرایی اسلامی نشان می دهند.
اگرچه “DNA اصلی” انجیلی ها آنها را در برابر تجدید نظر گرایی اسلامی تلقی می کند ، برخی از نهادهای انجیلی آمریکایی وجود دارند که از روند سکولار تئوری انتقادی که بسیاری از دانشگاه ها را فرا گرفته اند ، مصون نبوده اند. کسانی که تحت تأثیر روند “بیدار” قرار گرفته اند ، در نتیجه “درک متفاوتی از افراط گرایی اسلامی” را اتخاذ کرده اند.
انجیلی های مستعد در برابر چپ بی دفاع هستند زیرا خودشان درک کافی از تاریخ خودشان ندارند ، بسیار کمتر از اسلام.
یک فرض اساسی از ایدئولوژی “بیدار” این است که مسیحیان سفید پوست هستند و بنابراین ستمگران “به همان روشی که آنها را تصدیق می کنند که یهودیان سفید پوست هستند و یهودیان ظالم هستند.” اگرچه ایدئولوژی بیدار شده “از تاریخ مسیحیت” نادان و ناسازگار است ، اما ایدئولوژی “بسیار یوروسنتیک است. با تمرکز آن بر” مسیحیان اروپای سفید “بسیار متمرکز بر پارادایم ها و تجربیات آمریکایی است. انجیلی های مستعد در برابر چپ بی دفاع هستند زیرا خودشان درک کافی از تاریخ خودشان ندارند ، بسیار کمتر از اسلام. پرداختن به فشارهای معنوی از جوامع سکولار غربی و چرخش اسلام گرایانه ، “انجیلی های بیشتری که کاملاً در درک عینی از اسلام آموزش دیده اند” نیاز دارد ، که به دلیل حضور بیشتر برنامه های مطالعات خاورمیانه امروزه دشوار است.
اسلامگرایان به طور موقت اسلام را به عنوان “دین ضد استعماری” به تصویر می کشند تا انجیلی که از اسرائیل حمایت می کنند و از جوامع مسیحی حمایت می کنند و با قاب بندی حمایت انجیلی از هر دو دلیل به عنوان “استعمارگر” ، دفاعی را بر روی دفاعی قرار می دهند. این ادعا مبنی بر اینکه اسلام یک دین ضد استعماری است و مسیحیت یک دین استعماری در دو مورد نادرست است. اول ، از نظر تاریخی ، بسیاری از مبلغان انجیلی نسبت به سیاست های دولت استعماری که از جمعیت بومی سوءاستفاده می کردند و ممنوع می شدند ، بسیار مهم بودند. دوم ، این که آیا اتهامات استعمار معتبر است به تاریخ شروع استعمار بستگی دارد. در بیشتر تاریخ مسیحی در خاورمیانه ، مسیحیان به عنوان موضوعات “تحت امپراتوری های اسلامی” زندگی می کردند. این امپراتوری ها قبلاً سرزمین های مسیحی را استعمار می کردند و سرنوشت افراد غیرمسلمان خود را با سودمندی و تسلیم نهایی به حکومت مسلمانان تعیین می کردند.
“پویایی پیچیده” در درگیری های مسیحی-مسلمان در سطح جهان در آن معدود مکتب انجیلی که در معرض فشار فرهنگی قرار گرفته اند ، بازی می کنند و در اصل تاریخ خود را پاک می کنند. “این همچنین اسلام را در موقعیتی منحصر به فرد در مقابل این باینری قرار می دهد که ما اغلب از نظریه انتقادی دین مظلوم دیده ایم.” مدارسی که به این فشار طعمه می زنند یا خنثی می شوند یا به طور کلی از موضوع خودداری می کنند. با این حال ، در بیشتر موارد ، انجیلی ها در برابر تلاش های اسلامی برای “قرار دادن انجیلی ها بر روی پای عقب” مقاوم هستند.
در بیشتر موارد ، انجیلی ها در برابر تلاش های اسلامی برای “قرار دادن انجیلی ها بر روی پای عقب” مقاوم هستند.
نتیجه کلی تغییر جغرافیایی انجیلیسم از ایالات متحده به جنوب جهانی ، انجیلی های آمریکایی را در “شمال جهانی” به عدم آزادی مذهبی برای همدستان خود در کشورهای اکثریت مسلمان حساس می کند. علاوه بر این ، عدم دانش در بین انجیلی های ایالات متحده در مورد قدرت نگرش “کتاب مقدس قوی” کلیساهای جنوبی جهانی نسبت به حمایت از اسرائیل وجود دارد. جنوب جنوبی ، “بسیار محافظه کار تر از نظر کلامی” از اکثر آمریکایی های انجیلی سفید ، کاملاً مخالف تغییر آموزه های سنتی کلیساها در مورد ازدواج ، تمایلات جنسی و خانواده است.
پیش بینی تأثیر تغییر جغرافیایی طی یک دهه یا دو دهه آینده ، “رشد جنبش های کاریزماتیک انجیلی انجیلی” در آمریکای لاتین ، زیر صحرای آفریقا ، (و) بخش هایی از آسیا “می خواهد که دولت های آنها ارزش خود را منعکس کند.