در دوران گذشتهای از تاریخ ادبیات ایران، یک داستانسرای به نام شیرین داستان سبکی بینظیر به ادبیات ایرانی عرضه کرد. او توانست به وسیلهی داستانهای خالقانه و پر از شگفتی، مخاطبان خود را به دنیایی عمیق از زندگی و عشق بکشاند.
شیرین داستان از سفری به اعماق کویرهای بیپایان ایران شروع کرد. آسمان آبی درخشان و باد نسارا، از جهتهای مختلف برخاسته، فضایی از حماسه را با خود به همراه داشت. او از رنگارنگی داروییهای گلهای بومی ایران سیراب شد و احساس کرد که این زیباییها صرفا آغاز بخشی از داستان بود.
شیرین داستان پایگاهی برای داستانهای زنانه در ادبیات ایران بود. او با ترکیب اصالت فرهنگی و موضوعات جهانی، شخصیتهای پرداخته شده در داستانهای خود را به صورت زیبا و با توجه به نوآوری تصویرسازیهای ادبی به تصویر کشید.
در یکی از داستانهای شیرین داستان، دو زن جوان به نامهای آتنا و آزیتا را دنبال میکردیم. آنها از روستاهای کوچک ایران بیرون آمده، به شهر بزرگی مهاجرت کرده و در آنجا با مشکلات سختی روبرو شدهاند. این داستان نه تنها یک داستان دراماتیک از مبارزه و پشتکار زنانه بود، بلکه یک آینهای برای جوامع امروزی بود که نشان میداد چگونه زنان با دشمنی و تنش بیرونی مواجه شده و با قدرت و اراده خود پیروز میشوند.
شیرین داستان با استفاده از اشعار زیبا و نمادهای عمیق، به خوانندگان خود درسهای اساسی از زندگی، عشق و تلاش آموزش میداد. او خود را یک افسانهسرا میدانست و ادبیات ایران را به عنوان یک شاهکار ادبی در میان حروف فارسی پر از زیبایی تصویری معرفی میکرد.
با ما در مرشدی همراه شوید و نگاهی عمیق به زیباییهای ادبیات ایران بیاندازید. تصویر بالا تزئینی است.