در آغاز داستان، نقشههای زیبای ایران با کوهستانهای آن، رودخانهها و باغهای پراکنده در سراسر سرزمین، به تصویر کشیده میشود. آفتاب طلوع کرده و نور خورشید بر برگهای ارغوانی درختان میتابد. در یکی از روستاهای آنجا، یک داستانسرا در حال گفتن قصههایی از عطار نیشابوری است.
داستانسرا با زیباییهای شعر و نقشههای آثار عطار، همه را به شگفتی میاندازد. او با شور و هیجان، اشک سحر عطار را به تصویر میکشد و معنویت آثار او را مورد بررسی قرار میدهد. در هر سرگذشتی که گوشههای نهانی از زندگی عطار را نشان میدهد، ارزشهای اخلاقی و فلسفی آثار او به وضوح درخشیده میشود.
به طول قصه، شخصیتهای برجسته از مثنوی معنوی تا اشک سحر پدیدار میشوند. زندگی زیبای عطار، از آغاز تا پایان، با تمام جزییات و لبخندهایش به تصویر کشیده میشود. دیالوگهای شخصیتها با دقت نگاه شدن و پرس و جو، ابعاد فرهنگی و اجتماعی جامعه ایران را نشان میدهد.
در پایان داستان، داستانسرا با شوق و اشتیاق بیان میکند که چگونه میراث عطار نیشابوری در ادبیات جهانی برجسته است و چگونه زندگی و آثار او همچنان در قلوب مردم ایران جاودانه مانده است. او با زیبایی و عمق داستان، تعالی نقد و بررسی آثار عطار را به اتمام میرساند.
با ما در مرشدی همراه شوید و از زیباییهای ادبیات ایران غرق شوید.
تصویر بالا تزئینی است