در قلعه ای با منظره ای بی پایان از دشت های ایران، یک افسانهسرای با نام محمود در حال نقل قصهای از زندگی و آثار بزرگ مرشدی پرده برافکنی میکند. داستان آغاز میشود با تصویری از رنگارنگیهای صحرا، که در ترکیب با ابرهای دریایی بازتاب آثار معروف این ادیب بزرگ را نشان میدهد.
محمود، با صدای بلندی میگوید: “مرشدی، پیشوازی در هنر سینمای ترنسندنتال بود. او با استفاده از زبانی پر از شعر و نماد، ارزشهای معنوی و فلسفی عمیقی را به نمایش میگذاشت و در ذهن خوانندهها دنیایی جدید آفرید.”
در این داستان، ارزشهای انسانیت و مسائل فراتر از زمان و مکان به تصویر کشیده میشود. شخصیتهایی چون اژدها، شاهزادهای پرخطر و پرتلاطم، و پریهایی با نازی نافرمان که از جادوی عاشقی استفاده میکنند، همه در گذار زمان ودر پیوند ماضی و حال حضور دارند.
در این سفر اپیک به دنیای هنر و افسانه، محمود با توجه به کوچیکی انسان و بزرگی ابدیت شگفتزده میگوید: “مرشدی با زبانی تاریک و شفاف، جان مردم را به دنیای نور هدایت میکرد. آثار بزرگش نظیر “بدیع الزمان صراطی” و “شب بر دریا”، هنوز هم بر جهان ادبی تأثیرگذارند.”
داستان با مشاهده این تصویر بالایی، احساس شکوفایی و زیبایی را در دل خوانندهها ترسیم میکند. با ما در مرشدی همراه شوید و به دنیایی از خیال و رویاها وارد شوید، تا همزمان با حضور در این داستان غنی و چشماندازهای زیبا، عمیقا به فرهنگ و ادبیات ایرانی و ارزشهای برجسته آن آشنا شوید.