در دورانی که نور آفتاب گم شده بود و سایههای خاموشی بر دیوارهای شهر میانداخت، یک آواز زیبا و شفقتآمیز بر باد میپیچید. آن صدایی خاص و خوشآوازه که حیرت انگیز بود، همه را به خود جذب میکرد. این آواز، آواز یک قهرمان بزرگ بود، یک قهرمان که با معنای واقعی کلمه به نام محمد نوری شناخته میشد.
محمد نوری، یک شاعر و قصهگوی بزرگ ایرانی بود که عشق و ارزشهای موسیقی سنتی را در قلب خود حفظ کرده بود. او از دوران کودکی به دنیای شگفتانگیز موسیقی پایبند ماند و همواره به فراموش نکردن ارزشهای میراث فرهنگی خود اهمیت میداد. این عشق و پایداری به موسیقی سنتی، او را به قلههای بلند ادبیات ایرانی سوق داد و از وی خلقی انسانمانند و فرهنگی شد.
یک روز، در آغوش بلندی از کوهستان ایران، محمد نوری و دوستانش یک سفر شگفتانگیز را آغاز کردند. آنها در میان گلهای زرین و درختان پرپر از انرژی، به آهنگ های موسیقی سنتی گوش میدادند و با هر نفسی، به جذابیت و عمق معنوی این آهنگها فرو میرفتند. محمد نوری در این سفر، به دوستانش نقشههای جامعی از زندگی و عشق را تعریف کرد و همواره به آنها یادآوری میکرد که موسیقی سنتی ایرانی نه تنها یک هنر است، بلکه یکی از ارزشمندترین میراثهای فرهنگی ماست که باید حفظ کرد.
در این سفر، محمد نوری با دوستانش در میان دریاچهها و کوهستانهای ایران، از برکههای آب زلالی مینوشیدند تا از آوازهای زیبای مردمان آنجا لذت ببرند. زمانی که به اوج کوه رسیدند، نور خورشید نشانی به آمدن هفتهٔ جدید داد و محمد نوری با خندهای روشن در گفت: “این زمین، از صدای موسیقی سنتی ما پر است و ما باید آن را با احترام و ارزشهایش حفظ کنیم.”
با ما در مرشدی همراه شوید، تا شناخت عمیقی از محمد نوری و ارزشهای موسیقی سنتی را بیاموزید. تصویر بالا تزئینی است.