در دوران افسانهای، روزگاری که اساطیر و قهرمانان بر روی دیوارهای تاریخ نقشبرانه ایفا میکردند، یک داستان از خالق شاهنامه، ابوالقاسم فردوسی، به گوشهای جوانانی شنیده میشد. او که با نابغهای بیدغدغه و قدرت خلاقیت زیبا، شعرهایی را نوشت که هنوز هم از نوروز تا عید و تا به امروز هر روز به گوش ما میرسد.
همچون قلعههای سنگی در دشتهای زیبای ایران، شاهنامهی فردوسی نیز از داستانهای پرجاذبه و شورانگیز است. این اپیک حماسهای که تلاشها و جنگهای شایسته انسان را روایت میکند، شامل شخصیتهای زیبا و پرمعنایی است که به مردم یادآوری میکند که ارزش و اصالتِ فردی در مقابل ظلم و بیعدالتی ابداع آوازه زیبایی دارد.
روایتی که تحت تاثیر اشعار شاعر بزرگ ایرانی، ابوالقاسم فردوسی، بنوشته شد، تصویری واقعبینانه از طبیعت فراوان ایران، از کوهستانهای پربرف تا باغهای خرم، از دشتهای فراوان تا دریاهای بیدادگر، ارایه میکند. این داستانات متشکل از شعری زیبا و نثری باریک، همواره با مثل و استعاره میپیچانند تا امواج احساسات خواننده را به محرابی عالی برسانند.
شخصیتهای فردوسی، چه شاهان سرافراز و چه قهرمانان شجاع، با ویژگیهای متفاوتی از غرور تا فداکاری، از تجسمات شخصیتهای زمانه و اخلاق نیکوی ایران بازتابی دارند. این داستانات به مفاهیم اخلاقی و فلسفی اساسی ایشان در این قرنها و دههها، به دلیل هنرمندی و نبوغ او، همچون بعثتی شعلهور و پرندهایروحانی، همچون چینی دستی قهوهای قدیمی، در درون ما زنده ماندهاند.
اما حکایتی دیگر از قلم ابوالقاسم فردوسی، در مورد زندگانی و آثارش، سرگذشت ویرانهی او، هم آفریده ای از جادوی فراگیرِ قلم و تاریخشناس و بر امروزیهای نپایان یافتهی ایران، یک وجه شادکام و پرامید، است. با مطالعهی این داستان، هرچه روزگار با اشعار شاهکار فردوسی میرقصد، تمایل به خواندن آثار او، آزادهی وسع میشود. به همین منظور ما فراخوان میکنیم: با ما در مرشدی همراه شوید، به دنیای افسانهای شاهنامه و ایران زیبا سفر کنید.
تصویر بالا تزئینی است