برای Slatest ثبت نام کنید برای دریافت دقیق ترین تحلیل ها، انتقادات و توصیه ها که روزانه به صندوق پستی شما ارسال می شود.
یک هفته پس از اعلام آتشبس و تبادل گروگان بین اسرائیل و حماس، رئیسجمهور دونالد ترامپ، بسیاری در تعجب هستند که چرا رئیسجمهور جو بایدن، علیرغم تلاشهای پرشور خود، نتوانست همان توافق را منعقد کند. این یک سوال منصفانه است، اما این یک سوال کمتر عادلانه نیست: چرا ترامپ این توافق را چند هفته و نه ماه پس از روی کار آمدن خود انجام نداد؟
معامله ای که ترامپ جرقه زد این بود هیچ دستاورد کوچکی نیست، اما این اولین مکث مذاکره در جنگی نبود که در 7 اکتبر 2023 پس از سقوط شبه نظامیان حماس در سراسر مرز اسرائیل و کشته شدن 1200 یهودی که بیشتر آنها غیرنظامی بودند، آغاز شد.
بایدن اولین توافق را برای آتش بس به دست آورد 23 نوامبر همان سال، فقط یک ماه و نیم پس از شروع جنگ. این سازمان خواستار آتش بس چهار روزه، آزادی 50 گروگان اسرائیلی و 50 اسیر فلسطینی و آزادی 10 نفر دیگر با تمدید هر روز آتش بس شد. امید بایدن این بود که این انگیزه منجر به آزادی همه گروگان ها و صلح دائمی شود. اسلحه ها شش روز ساکت بودند. 105 گروگان و 240 فلسطینی آزاد شدند، اما پس از آن جنگ از سر گرفته شد و هر یک از طرفین مدعی شد طرف دیگر شرایط توافق را نقض کرده است.
واقعیت این بود که نه اسرائیل و نه حماس نمی خواستند جنگ پایان یابد. اسرائیل می خواست حماس را به عنوان یک نهاد سیاسی و نظامی نابود کند. حماس، در این مرحله، ممکن است غیرعملی بودن هدف نهایی خود (نابودی اسرائیل به عنوان یک کشور یهودی) را دیده باشد، اما همچنان می خواست اسرائیل از غزه عقب نشینی کند. ارتش اسراییل هنوز اهداف زیادی در غزه برای ضربه زدن داشت. حماس همچنان از حمایت مادی بسیاری از متحدان خود در منطقه برخوردار بود. هر دوی آنها فکر می کردند که ممکن است با از سرگیری جنگ به اهداف خود برسند.
مذاکرات از طریق واسطه ها – به طور عمده ایالات متحده، قطر و مصر – ادامه یافت، اما تا زمانی که منافع جنگجویان آشتی ناپذیر بود و عزم آنها برای ادامه جنگ بسیار شدید بود، محکوم به شکست بودند.
اگر قدرت های خارجی فشار خود را افزایش می دادند، ممکن بود جنگ پایان یابد. به این ترتیب تمام جنگ های اعراب و اسرائیل از سال 1948 پایان یافته است– فشار ایالات متحده بر اسرائیل، فشار شوروی بر اعراب (در دوران جنگ سرد)، فشار سازمان ملل بر هر دو، یا ترکیبی از هر سه. زمانی که اسرائیل شروع به کوبیدن غزه با نیرویی نامتناسب کرد (مثلاً تخریب مدارس، بیمارستان ها و … کل محله ها با بمب های 2000 پوندیبایدن، نخست وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو را ترغیب کرد تا آن را لغو کند – اما او هرگز فشار واقعی را اعمال نکرد، هرگز تهدید به تحریم یا قطع کامل تسلیحات نکرد، حتی اگر برخی از دستیاران ارشد بایدن به او توصیه کردند این کار را انجام دهد. در آغاز جنگ، بایدن محاسبات زیرکانه ای انجام داده بود. او علناً نتانیاهو و اسرائیل را در آغوش گرفت و در عین حال خصوصی آنها را تحت فشار قرار داد که اجازه ندهند خشم بر اقدامات آنها حاکم شود (و این استراتژی منجر به آتش بس در نوامبر شد). اما او اهداف حداکثری نتانیاهو را به طور کامل تشخیص نداد. از آنجایی که نتانیاهو متوجه شد که میتواند حملات خود را بدون جریمههای ملموس افزایش دهد، سخنرانیهای بایدن را نادیده گرفت – به شدت سری تکان داد، اما آنها را در ذهنش نادیده گرفت.
یک واقعیت پیچیده این بود که در طول سال، اسرائیل مدام مورد حمله موشکهای حزبالله در مرز شمالی خود، شورشیان حوثی در غرب و گاهی مستقیماً توسط ایران قرار میگرفت. بایدن همچنان اسرائیل را متحد اصلی خود میدانست و بنابراین احساس میکرد که نمیتواند کمکهای نظامی را در زمانی که تحت حمله مستقیم قرار دارد، قطع کند. دیگر رهبران غربی به کمک رسانی ادامه دادند.
در هر صورت، رهبران عرب سنی هیچ علاقه ای به حماس نداشتند. برخی از آنها – سعودی ها، مصری ها و امارات خلیج فارس – می خواستند روابط خود را با اسرائیل تعمیق بخشند، تا حدی به دلیل تهدید مشترکی که از جانب ایران و شبه نظامیان شیعه آن با آن مواجه بودند. آنها قدرت فشار بر حماس را داشتند. اما تا زمانی که اسرائیل بدون هیچ محدودیتی فلسطینیان غزه را بمباران میکرد، آنها نمیتوانستند این کار را انجام دهند – از ترس بیگانگی مردم خود.
بنابراین، جنگ ادامه یافت و ویرانی غزه تشدید شد، حتی با ادامه گفتگوها برای صلح، تا اینکه در 15 ژانویه 2025، درست چند روز مانده به پایان دوره بایدن و آغاز دوره ترامپ، قطر به نمایندگی از حماس با یک توافق موافقت کرد. آتش بس 42 روزه که شامل آزادی گروگان ها و زندانیان بیشتری نیز می شود.
چندین رویداد در این میان رخ داده بود که به شدت اهرم اسرائیل را تقویت کرد و اهرم حماس را به شدت کاهش داد. یحیی سنوار رئیس حماس کشته شد در جنوب غزه حزب الله در یک برنامه ریزی پیچیده نابود شد حمله خرابکارانه اسرائیلو رهبر آن حسن نصرالله در حمله هوایی اسرائیل کشته شد. اسرائیل در تلافی حمله موشکی ایران، سامانه پدافند هوایی ایران را منهدم کرد، بنابراین در صورت حمله مجدد، دارایی های حیاتی ایرانیان را آسیب پذیر می کند. بشار اسد پس از سقوط ارتشش در اثر حمله شورشیان از سوریه گریخت.
سرانجام، استیو ویتکاف، دوست ترامپ و همکار سرمایه دار املاک و مستغلات که قرار بود فرستاده او در خاورمیانه شود، قاطعانه به نتانیاهو گفت که رئیس جمهور آینده– که نسبت به بایدن از روابط بسیار گرمتری با نخستوزیر اسرائیل برخوردار بود، برای شروع دوره ریاستجمهوری خود به آتشبس نیاز داشت. نتانیاهو، در معرض خطر سیاسی، موافقت کرد. ویتکاف با همکاری برت مک گورک، فرستاده ارشد بایدن، قطعات نهایی را در جای خود قرار داد.
گفته میشود که آتشبس، تبادل گروگانها و ارائه کمکهای بشردوستانه – که به مدت شش هفته برقرار بود – اولین مرحله از یک توافق چند مرحلهای را نشان میدهد. مرحله دوم شامل خروج بیشتر نیروهای اسرائیلی و آزادی تمامی گروگان های باقی مانده توسط حماس بود. اما بعد، نتانیاهو شرایط خروج اسرائیل را تغییر داد. حماس قبل از این عقب نشینی از آزادی همه گروگان ها خودداری کرد. معامله به هم خورد. درگیری از سر گرفته شد.
این در اواسط مارس بود. ترامپ میتوانست نتانیاهو را برای پایبندی به برنامه خروج تحت فشار بگذارد. اگر او این کار را می کرد، قطر، مصر و دیگران ممکن بود حماس را برای ادامه آزادی گروگان ها تحت فشار قرار دهند. ممکن بود درگیری برای همیشه متوقف شود. اما ترامپ به نتانیاهو میگفت “تمام” جنگ، به هر وسیله ای که لازم باشد. ترامپ هم می چرخید فانتزی ها اخراج همه فلسطینیهای غزه به سرزمین موعود دور و تبدیل این نوار به یک ریویرا خاورمیانه. سفیر او در اسرائیل، مایک هاکبی، وجود “سرزمین های اشغالی” را انکار کرد و گفت که اسرائیل حق غزه و کرانه باختری را دارد. نتانیاهو احساس می کرد که چراغ سبز دارد تا غزه را تا آنجا که می خواهد بمباران کند.
طی چند ماه آینده هیچ چیز تغییر نکرد، تا زمانی که نتانیاهو یک گام خیلی دور رفت. او سعی کرد مذاکره کنندگان ارشد حماس را با انداختن بمب در محل اقامت آنها در قطر بکشد – یعنی بمب هایی را در خاک قطر انداخت. قطری ها خشمگین شدند. و در کمال تعجب نتانیاهو، ترامپ نیز خشمگین شد.
قطر، یک امارت کوچک نفت خیز، نقش دوگانه غیرمعمولی را در منطقه به عنوان تامین کننده و واسطه برای حماس ایفا می کند.نقشی که چندین سال پیش توسط آمریکا و اسرائیل تشویق شد) و همچنین متحد اصلی ایالات متحده – عمدتاً به عنوان میزبان بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در خاورمیانه. امیر قطر نیز با ترامپ بسیار دوست است و به او یک هدیه داده است هواپیمای 400 میلیون دلاری برای استفاده به عنوان ایر فورس وان بعدی.
ترامپ نتانیاهو را ساخت تلفن نخست وزیر قطر و عذرخواهی برای بمباران – و موافقت با احیای آتش بس و توافق مبادله گروگان. ترامپ سپس این توافق را به رهبران عرب ارائه کرد و به آنها اطمینان داد که تعهد نتانیاهو برای امضای آن را دارد. او نیز به آنها گفت که او هرگز اجازه نمی دهد نتانیاهو کرانه باختری را ضمیمه کندو او رویای پیپ ریویرا را خفه کرد و گفت که فلسطینی ها می توانند در غزه بمانند و اگر بروند می توانند بازگردند. هنگامی که این توافق دوشنبه گذشته آماده امضا شد، همه قدرت های منطقه – از جمله مصر و ترکیه – حضور داشتند. برخی به ترامپ تبریک گفتند، اگرچه او جایزه صلح نوبل را نگرفت (این جایزه درست پیش از این به ماریا کورینا ماچادو، رهبر مخالفان ونزوئلا اعطا شد)، باید سال آینده این جایزه را کسب کند.
هیچ کس نباید اهمیت توافق را دست کم بگیرد. جنگ متوقف شده است. غزه ها به خانه های خود بازگشته اند (اگر خانه ها هنوز پابرجا باشند). اسراییل به سازمان ملل اجازه می دهد تا کمک های بیشتری نسبت به گذشته دریافت کند. مهمتر از همه، حماس همه گروگانهای باقیمانده را قبل از خروج کامل اسرائیل از غزه آزاد کرد – چیزی که قبلا غیرممکن به نظر میرسید.
با این حال، برخی از دیدگاه ها ضروری است. اقدامات انجام شده در هفته گذشته اساساً اقداماتی است که قرار بود در فاز 2 معامله انجام شود که در پایان مذاکرات انجام شد. بایدن این دوره با کمک تیم ترامپ و با حمایت ترامپ. به عبارت دیگر، ترامپ موقعیت خوبی داشت و باید انگیزه داشت تا آن را در ماه مارس گذشته اجرا کند – اما این کار را نکرد.
مراحل – باز هم به خودی خود قابل توجه است – فقط چند مقاله از آن را شامل می شود آکورد 20 پلانک که ترامپ با کمک دامادش جرد کوشنر و تونی بلر نخست وزیر سابق بریتانیا روی میز گذاشت. تخته های دیگر از حماس می خواهند تا خلع سلاح و تمام قدرت سیاسی در غزه را رها کند. آنها همچنین خواهان تشکیل یک گروه چند ملیتی برای تامین امنیت و بازسازی غزه و همچنین اصلاح تشکیلات خودگردان فلسطین (یا چیزی شبیه به آن) هستند تا بتواند غزه را اداره کند. علاوه بر این، اسرائیل در نهایت مجبور خواهد شد نیروهای خود را از غزه خارج کند، به جز یک لایه حائل نازک در امتداد مرز، و مذاکرات برای ایجاد یک کشور فلسطینی را از سر بگیرد.
در حال حاضر اسرائیل و حماس با هیچ یک از این طرح ها موافقت نکرده اند. سخنگوی حماس گفته است گروه خلع سلاح نخواهد شد. ترامپ گفته است، “ما آنها را خلع سلاح خواهیم کرد” اگر آنها به تنهایی این کار را انجام ندهند، اگرچه او نگفت که چگونه یا “ما” را شناسایی کند. نتانیاهو بارها گفته است که هرگز اجازه تشکیل کشور فلسطین را نخواهد داد. چه کسی نهادی را که غزه را بازسازی می کند، تشکیلات خودگردان فلسطین را اصلاح می کند و مرزهای هر دو طرف را تامین می کند، سازماندهی و تامین مالی خواهد کرد – هیچ یک از اینها هنوز مشخص نیست.
این یک شاهکار نادر است که بسیاری از بازیکنان در منطقه با آن موافقت کرده اند در اصل برای انجام کارهایی که قدرت های خارجی باید انجام دهند. اما ذکر این نکته مهم است که انجام عملی آن – یا حتی ارائه طرح کلی مبهم از نحوه انجام آن – بسیار سخت تر از هر کاری است که این کشورها تاکنون با آن موافقت کرده اند.
ترامپ سزاوار اعتبار است که همه چیز را تا جایی که پیش بردند، پیش برد. اما کمتر از یک هفته پس از آتش بس، هنوز زود است که به طور قطعی بگوییم که او چیست. انجام شد.