فبه آرمانیوس محققی تأثیرگذار در تاریخ خاورمیانه است که کار گسترده اش بر تاریخ اقلیت های مذهبی و پیوندهای بین شیوه های غذایی و فرهنگ های مذهبی متمرکز است. جدیدترین کتاب او با عنوان وزارتخانه های ماهواره ای: ظهور تلویزیون مسیحی در خاورمیانه (انتشارات دانشگاه آکسفورد، 2025)، به مسائل متعددی می پردازد که شخصاً برای من بسیار مورد علاقه است، از جمله رابطه بین دین و رسانه های الکترونیکی، تغییر سریع تعادل ادیان در خاورمیانه، و به ویژه وضعیت فعلی سنت های مسیحی در آن منطقه. علاوه بر این، موضوع بسیار کمی شناخته شده است، به جز برای متخصصان دیگر. در مجموع، به نظر من کتاب گنجینه ای است و سزاوار مخاطبان زیادی است. دکتر آرمانیوس با مهربانی موافقت کرد که یک پست وبلاگ مهمان برای این سایت بنویسد که در زیر آمده است. او یک بازدید کننده بسیار خوش آمدید!
وزارتخانه های ماهواره ای
فبه آرمانیوس
در سال 1981، یک ایستگاه تلویزیونی به نام ستاره امید شروع به پخش از جنوب لبنان تحت اشغال اسرائیل کرد. این کانال با حمایت مبلغان آمریکایی، سیاستمداران اسرائیلی و رهبران کاتولیک لبنانی، با استفاده از یک ABC که تغییر کاربری داده بود، محتوای سرگرمی و مسیحی غربی را پخش کرد. فوتبال دوشنبه شب کامیون واقع در مرز اسرائیل و لبنان. بعداً به تلویزیون خاورمیانه (METV) تغییر نام داد، برنامههای آن شامل برنامههای انجیلی آمریکایی، سریالهای صابونی سکولار، ورزش، و اخبار روزانه، همراه با تلوزیون مسیحی عربی نوآورانه بود.
ایستگاه تاثیر بسیار زیادی داشت. METV باعث رشد پخشکنندههای رقیب مسیحی شد و فضای رسانهای و مذهبی خاورمیانه را در چهل سال آینده تغییر داد. با این حال، البته بحث برانگیز بود – رویکرد خارجی، امپریالیستی و مبلغان آن کنجکاوی و حیرت را در منطقه و گهگاه در سراسر جهان ایجاد کرد.
کتاب من، وزارتخانه های ماهواره ای، تاریخچه چهل ساله تلویزیون مسیحی در منطقه را دنبال می کند. من کمتر از شانزده کانال را بررسی می کنم و نقش ابتکارات انجیلی تحت حمایت خارجی را در الهام بخشیدن به پلتفرم های متنوع برای کاتولیک های بومی، ارتدکس ها و پروتستان ها شرح می دهم. این کتاب سیر تحول این ایستگاهها را از منشأ زمینی آنها در اوایل دهه 1980 تا رونق پخش ماهوارهای در دهه 1990 و پس از آن ترسیم میکند.
این داستان ریشه در آمریکای اواسط قرن بیستم دارد، جایی که انجیلهایی مانند اورال رابرتز، رکس هامبارد، جری فالول و بعداً پت رابرتسون گسترش مسیحیت را از طریق صفحههای تلویزیونی متحول کردند. آنها فنآوریهای ارتباطی جدید را بخشی از طرح خدا برای انتشار ایدهآلهای رستگاری دوباره متولد شده، شفاهای خیرهکننده الهی و آمدن دوم عیسی میدانستند. در دهه 1970، «کلیسای الکترونیکی» آمریکا به یک نیروی قدرتمند تبدیل شده بود که نزدیک به راست مذهبی و سیاست محافظه کار بود.
البته در دهههای 1980 و 90، این رسانه با انواع رسواییهای اخلاقی و مالی دست و پنجه نرم میکرد، اما با این وجود، به عنوان یکی از عناصر اصلی مذهب آمریکایی باقی ماند. چهرههای محبوبی مانند رابرتسون، جویس مایر، پل کراچ و بنی هین همچنان از کمکهای مالی بینندگان سرمایهگذاری میکردند و امپراتوریهای رسانهای ایجاد میکردند که گسترش جهانی آنها را تامین میکرد.
تبشیر تلویزیونی تحت حمایت آمریکا با اشتیاق معاد شناختی به شام (مخصوصاً لبنان و اسرائیل-فلسطین) با میل به تسریع پیشگویی های آخرالزمان در کتاب مقدس که اعتقاد بر این بود که در «سرزمین مقدس» آشکار می شود، پیش رفت. علاوه بر این، از دهه 1970 به بعد، رهبران مذهبی غربی هدفشان مبارزه با نفوذ سیاسی شوروی در خاورمیانه و گسترش بالقوه «کمونیسم بی خدا» بود. چنین آرزوهایی با اتحادهای نزدیک (و اغلب متناقض) که بین انجیلیان ایالات متحده، سیاستمداران راستگرای اسرائیل و تعداد انگشت شماری از مسیحیان خاورمیانه شکل گرفته بود، همگرایی داشت. مشارکت آنها، که اجازه داد تلویزیون مسیحی اولیه و تبلیغی در جنوب لبنان ریشه دواند، به اتهامات مکرر امپریالیسم فرهنگی منجر شد و واکنش های خصمانه گروه های محلی یهودی، مسیحی و مسلمان و همچنین رهبران عرب و فعالان طرفدار فلسطین را برانگیخت.
اگرچه تبلیغ تلویزیونی وارداتی خارجی مخل بود، اما در درجه اول از طریق مشارکت و خلاقیت فزاینده مسیحیان خاورمیانه به مقداری موفقیت دست یافت. در لبنان، ویرانی و هرج و مرج جنگ داخلی طولانی (1975-1991) فرصت هایی را برای انجیلی های خارجی ایجاد کرد تا با مسیحیان کاتولیک و مارونی، از جمله رهبران شبه نظامی که تلویزیون را ابزاری برای اهداف سیاسی خود می دانستند، شریک شوند. اما چنین مشارکتهایی الهامبخش سایر مسیحیان محلی در لبنان و بعداً در جاهای دیگر شد تا ایستگاههای خود را راهاندازی کنند، ایستگاههایی که با دقت بیشتری عقاید، آداب و رسوم و معنویت سنتی آنها را منعکس کنند. در سالهای بعد و در مکانهایی مانند مصر، ظهور تجدید حیات اسلامی که در سیاست و فرهنگ عامه فراگیر شد، مسیحیان را برانگیخت تا رسانههای ماهوارهای بسازند که برای اولین بار به آنها اجازه داد تا هویت مذهبی خود را کاملاً جسورانه و علنی بیان کنند.
کانال های تحلیل شده در وزارتخانه های ماهواره ای به سه دسته اصلی تقسیم می شوند: رسانه های محافظه کار مورد حمایت غرب با دیدگاهی کاریزماتیک و آخرالزمانی. کانال های میانی که به دنبال متعادل کردن انتظارات اهداکنندگان بین المللی خود با منافع محلی بودند. و ابتکارات مردمی که ریشه در سنت های کلیساهای باستانی، به ویژه کاتولیک و ارتدکس دارد. تاریخچهها و استراتژیهای برنامهنویسی کانالهای مسیحی عمدتاً عربی، بلکه ترکی و فارسی، نشان میدهد که چگونه تولیدکنندگان رسانهها اتحادهای غیرمنتظرهای ایجاد کردند، اهداف فرقهای را دنبال کردند و تأثیرات مختلف فراملی را دنبال کردند.
وزارتخانه های ماهواره ای بررسی می کند که چگونه تبلیغ تلویزیونی به سبک غربی مسیحیان محلی خاورمیانه (و نوکیشان بالقوه) را به یک جنبش نوسازی کاریزماتیک مرتبط کرد که دیدگاه های محافظه کارانه در مورد خانواده، جنسیت و تمایلات جنسی را ترویج می کرد. پخشکنندگان اغلب بر برنامههای «ارزشهای خانوادگی» تأکید میکردند که روابط سنتی ازدواج را ترویج میکرد و آزادی جنسی، همجنسگرایی و سقط جنین را محکوم میکرد. آنها با انعکاس جنبش اکثریت اخلاقی آمریکا، یک روحیه قوی مسیحی را در مخالفت با فرهنگ سکولار مطرح کردند.
اما با گذشت زمان، مسیحیان بومی نیز به همراه همتایان دیاسپوریک خود، کنترل برخی از روایت های رسانه ای آنها را به دست گرفتند. آنها خود را به عنوان صداهای معتبر در اعتقادات، کتاب مقدس و عمل تثبیت کردند و سلطه دولت، ادیان اکثریتی و حتی سلسله مراتب کلیسایی خود را به چالش کشیدند. این رسانه از طریق برنامههایی که دعای پرشور و هیجانانگیز یا استفاده از صفحههای تلویزیونی برای شفای معجزهآسا را تبلیغ میکردند، در بیان هویتهای دینی شخصی و زندگیشده نیز نقش مهمی پیدا کرد.
آنچه من به دنبال نشان دادن آن هستم این است که چگونه مسیحیت در عصر ارتباطات جهانی که در آن بسیاری از آنها قدرت، آرامش و اجتماع را از طریق فناوری های رسانه ای در یک جو منطقه ای نامطمئن یافته اند، به کار گرفته می شود و به چالش کشیده می شود.
فیبه آرمانیوس استاد تاریخ فیلیپ باتل و سارا فرانسیس کاولز استوارت در کالج میدلبری است. کتاب های او شامل مسیحیت قبطی در مصر عثمانی (انتشارات دانشگاه آکسفورد، 2011) و او با Boğaç Ergene، نویسنده مشترک غذای حلال: یک تاریخ (انتشارات دانشگاه آکسفورد، 2018).