روسای جمهور رژیم ایران مدتهاست که به جای حل مسئله ، با مجمع عمومی سازمان ملل به عنوان بستری برای استقرار رفتار می کنند و ایرانیان معمولی را با هزینه های بالاتر و وعده های خالی ترک نمی کنند.
هر ماه سپتامبر ، هنگامی که رهبران جهان در نیویورک برای مجمع عمومی سازمان ملل متحد جمع می شوند ، رئیس جمهور رژیم ایران با همراهان بزرگی وارد می شود. به طور رسمی ، این سفرها به عنوان فرصت های دیپلماتیک صورتحساب می شوند. در واقعیت ، آنها آمده اند که نمادی از آیین سالانه گران قیمت هستند که سود کمی برای مردم ایران ایجاد می کند.
این بازدیدها به جای پیشبرد روابط خارجی کشور یا پرداختن به مبارزات داخلی آن ، اغلب به سخنرانی های تمرین شده ، ضیافت های تشریفاتی و جلسات با گروه های لابی کاهش می یابد. هزینه های سنگین فقط این درک را عمیق تر می کند که مرحله سازمان ملل کمتر از دیپلماسی و بیشتر در مورد تئاتر است.
از “گفتگوی” خاتامی گرفته تا رویارویی احمدی نژاد
روسای جمهور رژیم ایران لحن های مختلفی را در سازمان ملل متحد امتحان کرده اند ، اما نتایج به طرز چشمگیری مشابه بوده است. در اواخر دهه 1990 ، محمد خاتامی تلاش کرد تا از طریق “گفتگوی تمدن ها” خود را به عنوان یک صدای اصلاح طلب معرفی کند. سازمان ملل حتی سال 2001 را به عنوان سال رسمی آن ابتکار عمل معرفی کرد. با این حال ، این ایده به سرعت در پی حملات 11 سپتامبر فرو ریخت و نشانگر قطع ارتباط بین شعارهای بلند و واقعیت های سیاسی بود.
محمود احمدی نژاد در جهت مخالف رفت. به مدت هشت سال متوالی ، سخنان وی انکار هولوکاست را با پیش بینی های آخرالزمانی از کاهش غربی و حملات مکرر به اسرائیل ترکیب کرد. این اجراها باعث شد تا دیپلمات ها در سراسر جهان راهپیمایی کنند و ایران را جدا کند.
لبخندهای روحانی ، نمادهای کشوری ، اولین پشکیان
حسن روحانی به قول “تعامل سازنده” رسید. قابل توجه ترین دستاورد وی یک تماس تلفنی کوتاه با رئیس جمهور ایالات متحده باراک اوباما بود که بخشی از روایت پیرامون مذاکرات هسته ای شد. فراتر از آن ، سفرهای روحانی تحت سلطه لبخندهای مودبانه و فرصت های عکس بود ، در حالی که تحریم ها و بحران های داخلی بدتر می شدند.
ابراهیم ریزی ، که فقط دو بار در آن شرکت می کرد ، به جز نمایش تصویری از Qassem Soleimani در طی یکی از سخنان خود ، تأثیر کمی به جا گذاشت. مسعود پشکیان ، جدیدترین شرکت کننده ، با فراخواندن اسرائیل به خلع سلاح ، لفاظی آشنا را تکرار کرد. این بیانیه نه در خارج از کشور به دست آورد و نه انتقاد از هاردلین ها در خانه فرار کرد.
یک الگوی بدون تغییر
در طی چند دهه ، مضامین به سختی تغییر کرده اند: دفاع از شبه نظامیان پروکسی ، محکوم کردن ملل خارجی برای مقابله با رژیم ، به تصویر کشیدن خود به عنوان یک قربانی و خواستار رهایی از تحریم ها. هیچ یک از این سخنان اقدامات عملی برای حل فروپاشی اقتصادی ایران یا ناآرامی های اجتماعی ارائه نکرده است.
نتیجه چرخه ای از اجراهای پرهزینه است که به جای حل آنها ، تضادها را برجسته می کند. ایرانی های معمولی ، که تحت تورم و سرکوب هستند ، هیچ چیزی به دست نیاوردند. در همین حال ، رژیم از این سفرها به عنوان ترکیبی از دیدنی و امتیاز شخصی استفاده می کند: روزهایی که در هتل های لوکس ، مصاحبه های رسانه ای و جلسات لابیست سپری می شود-قبل از بازگشت به خانه خالی.
آینه ای از سیاست ایران
از اوایل سالهای پس از انقلاب تا به امروز ، تریبون سازمان ملل متحد همان واقعیت را منعکس کرده است: روسای جمهور ایران ، صرف نظر از لفاظی آنها ، به سیستمی که تمایلی به تغییر ندارد ، محدود می شوند. مرحله بین المللی به جای پنهان کردن آنها ، این تضادها را در معرض دید قرار می دهد.
برای مردم ایران ، میراث این بازدیدهای سالانه بهبود دیپلماسی یا رهایی از تحریم ها نیست ، بلکه ادامه بار منابع هدر رفته و تعمیق انزوا است.
ظواهر سازمان ملل روسای جمهور ایران کمتر از دیپلماسی نسبت به طرح ریزی – گران ، تکراری و بی ثمر است.