این هفته رعد و برق جنگهای اسرائیل بیش از دوحه بیش از یک عملیات نظامی بود ، این یک لحظه خردکننده برای منطقه بود. موشک هایی با هدف محله های مسکونی در پایتخت قطر ، به عنوان تلاش برای ترور رهبران حماس ، یک موج شوک را در سراسر خلیج فارس فرستادند. ایالات متحده ، که بین اتحاد خود با اسرائیل و تعهدات دفاعی آن به قطر و سایر کشورهای خلیج فارس گرفتار شد ، به مانور پناه برد و در حالی که به طور ضمنی آن را قادر می کرد ، از اعتصاب فاصله گرفت. برای امنیت ملی عرب ، به ویژه در خلیج فارس ، پیامدهای آن ترسناک است.
پارادوکس درخشان است ، قطر ، میزبان پایگاه هوایی وسیع الدید ، دفتر مرکزی پیش رو آمریکا در منطقه است و برای دفاع از آن به سیستم های نظامی ایالات متحده وابسته است ، خود را در معرض دید قرار می دهد. اعتصاب تأکید کرد که بسیاری از تحلیلگران عرب از مدتها هشدار داده اند ، وفاداری استراتژیک واشنگتن کاملاً مربوط به اسرائیل است ، در حالی که متحدین عرب به عنوان شرکای هزینه ای دیده می شوند.
این حمله ، اولین نوع از نوع خود در خاک قطر ، بعید است آخرین منطقه در منطقه باشد. در حالی که به عنوان بخشی از مبارزات انتخاباتی اسرائیل علیه حماس قاب بندی شده است ، اهمیت آن بسیار فراتر از غزه است.
سالهاست که قطر میزبان مذاکرات غیرمستقیم بین حماس و اسرائیل بوده و خود را به عنوان یک کارگزار دیپلماتیک ارائه می دهد. اما اسرائیل ، اکنون به نظر می رسد ، از آن مذاکرات به عنوان پوشش استفاده کرده و ضمن دنبال کردن اهداف بدون تغییر ، فتح غزه ، برچیدن حماس و جابجایی جمعیت آن ، زمان خرید را انجام می دهد. همانطور که اسرائیل فشار خود را به شهر غزه تشدید کرد ، همزمان نمایندگی حماس در دوحه را هدف قرار داد ، سیگنال غیرقابل توصیف مبنی بر اینکه دیپلماسی هرگز بازی نهایی واقعی نبود.
این عملیات منعکس کننده یک استراتژی گسترده تر اسرائیل ، گسترش تسلط نظامی گام به گام ، اعتصاب فراتر از مرزها و پاک کردن خطوط قرمز است که زمانی دسترسی آن را محدود می کرد.
رابطه خود قطر با اسرائیل همیشه تعادل ظریف بوده است. از افتتاح یک دفتر تجارت اسرائیل در دوحه در سال 1996 ، تا جلسات اطلاعاتی که در سالهای اخیر به میزبانی شده است ، تا شرکت در تمرینات هوایی مشترک در یونان ، این دو کشور روابط محدود و در عین حال کاربردی را حفظ کرده اند. با این وجود ، تصمیم اسرائیل مبنی بر اعتصاب در داخل قطر به پیام به کل خلیج فارس ، هیچ کشوری مصون نیست و محدودیت فقط باعث تخلفات بیشتر خواهد شد.
بخوانید: نخست وزیر قطر می گوید کشورش نقش دیپلماتیک خود را برای صلح ادامه خواهد داد
این واقعیت فراتر از سوال فلسطین است. جاه طلبی های اسرائیل دیگر محدود به مسدود کردن دولت بودن فلسطین نیست. دولت نتانیاهو ، که تحت تأثیر سخت ترین ائتلاف در تاریخ اسرائیل قرار گرفته است ، قصد خود را لخت کرده است ، و نقشه منطقه ای را از طریق زور و نه دیپلماسی مجدداً بازسازی می کند. اهداف گسترش آن در منطقه ، ارتش ارتش با حمایت از برتری هسته ای ، شبکه های اطلاعاتی بی نظیر و حمایت بی بدیل ایالات متحده ، آن را به عنوان یک تهدید امنیتی بزرگ برای کشورهای منطقه ای پشتیبانی می کند. از ترورها در ایران گرفته تا عملیات در لبنان ، سوریه ، یامان ، عراق و اکنون قطر ، اسرائیل با مصونیت از مجازات عمل می کند. به نظر می رسد که این خلیج فارس دیگر از حملات و جاه طلبی های آن فاصله ندارد.
موقعیت سرپرستان آمریکایی حمله اسرائیل به قطر یک مسئله مهم مهم را نشان داد. قرار بود مشارکت قطر با واشنگتن تضمین های نظامی و امنیتی را ارائه دهد. این دو کشور در سال 1992 توافق نامه همکاری دفاعی را امضا کردند ، در سال 2013 تجدید شد و قطر در سال 2022 یک متحد بزرگ غیر ناتو تعیین شد. میلیاردها دلار در الدودید سرمایه گذاری شده اند که اکنون برای عملیات ایالات متحده در سراسر منطقه و آسیای میانه مرکزی است. با این حال ، هنگامی که اسرائیل حاکمیت قطر را نقض کرد ، پاسخ ایالات متحده حقیقت سخت را نشان داد ، ضمانت های استراتژیک برای کشورهای عربی لحظه برخورد با منافع اسرائیل را فرو می برد.
برای قطر و برای هر کشور عربی که به سیستم های نظامی ایالات متحده تکیه می کند ، این درس کاملاً واضح است. وابستگی به واشنگتن در هنگام اهمیت بیش از همه ، هیچ سپر را ارائه نمی دهد.
بسیاری از کشورهای عربی ، به ویژه در خلیج فارس ، دفاع ملی خود را تقریباً کاملاً بر روی سیستم های نظامی و امنیتی غربی ساخته اند. علاوه بر قطر ، عربستان سعودی به شدت به ما جت های جنگنده F15 و سیستم های دفاع موشکی میهن پرستانه متکی است ، امارات متحده عربی میلیاردها دلار در هواپیماهای پیشرفته آمریکایی و فرانسوی سرمایه گذاری کرده است ، و همچنین سپر موشک تاج ، بهرین میزبان ناوگان پنجم ایالات متحده است ، و کویت به پشتیبانی لجستیکی و اطلاعاتی آمریكا وابسته است. این مثالها نشان دهنده یک واقعیت گسترده تر منطقه ای است ، مبانی امنیت عرب با زنجیره های تأمین غربی ، آموزش و ساختار تصمیم گیری گره خورده است. با این حال ، اعتصاب اسرائیل به قطر خطر این وابستگی را لخت کرد. هنگامی که منافع واشنگتن و تل آویو همگرا می شوند ، همانطور که اغلب اوقات انجام می دهند ، امنیت متفقین عرب ثانویه می شود. جاه طلبی های اعلام شده اسرائیل برای پروژه قدرت فراتر از فلسطین ، همراه با شیب نامشخص ایالات متحده به سمت اسرائیل ، به این معنی است که اکنون کل معماری امنیت ملی عرب در زمین های نامشخص قرار دارد.
اکنون سکوت خطرناک خواهد بود. اگر دولت های عرب اجازه دهند این اعتصاب به دوحه بدون پاسخ دهند ، اسرائیل آن را به عنوان یک چراغ سبز در نظر می گیرد تا دسترسی خود را حتی بیشتر کند. لحظه ای بیشتر از اظهارات نگرانی است. این امر نیاز به یک حساب کاربری عرب جمعی دارد ، نه تنها با پرخاشگری بدون بررسی اسرائیل ، بلکه با این توهم مبنی بر اینکه چتر امنیتی ایالات متحده از محافظت قابل اعتماد برخوردار است.
سؤال ساده است ، اگر ناراحت کننده باشد ، آیا سرانجام کشورهای عربی از تجربه یاد می گیرند ، یا آیا آنها همچنان امنیت خود را بر روی پایه هایی که هنگام آزمایش فرو می روند ، ادامه می دهند؟
نظر: اهداف اسرائیل و سناریو برای تضعیف
نظرات بیان شده در این مقاله متعلق به نویسنده است و لزوماً منعکس کننده سیاست تحریریه مانیتور خاورمیانه نیست.