اگرچه بیش از 10 هفته از جنگ 12 روزه بین اسرائیل و جمهوری اسلامی ایران گذشته است ، برای ایرانیان ، درگیری مانند یک فصل ناتمام است.
این مبارزات این مفهوم طولانی مدت را که اسرائیل و ایالات متحده به هر قیمتی از رویارویی مستقیم نظامی با تهران جلوگیری می کنند ، خرد کرد. و این کار را به طرز چشمگیر ترین این کار انجام داد: با هدف قتل های هدفمند مقامات ارشد رژیم و اعتصاب در اعماق قلمرو ایران ، از جمله در برابر سه تأسیسات هسته ای اصلی. خاورمیانه اکنون در حالی که در انتظار مرحله بعدی جنگ است ، روی لبه چاقو قرار دارد.
اما این چهره همچنین وضع موجود در ایران را لرزاند و به بسیاری از مردم تحت نظارت جمهوری اسلامی ، نگاهی اجمالی به آینده ای متفاوت می داد. و رژیم آن را می داند. در هفته های پس از حملات ، دولت به دنبال این بود که با افزایش سرکوب خود به ایرانیان در داخل و خارج از کشور ، مخالفت های خود را از بین ببرد.
در طول جنگ ، اسرائیل و ایالات متحده فقط به دارایی های نظامی حمله نکردند. آنها همچنین به نمادهای کنترل رژیم ، از جمله امکانات مرتبط با سپاه گارد انقلابی اسلامی (IRGC) ، رسانه های تبلیغاتی مانند تلویزیون دولتی و زیرساخت های نظارتی مخفی برخورد کردند. بسیاری از مقامات ایرانی که کشته شده بودند ، مدتهاست که درگیر سرکوب در خانه ، خرد کردن مخالفان ، محدود کردن اینترنت یا افزایش ثروت ملی در جاه طلبی های هسته ای رژیم بودند. اعتصابات اسرائیل نشان داد که فرماندهانی که ایرانیان را به فقر سوق می دادند در خانه های کاخ زندگی می کردند.
یک ساکن 41 ساله تهران ، که از ترس از مجازات دولت به من گفت ، گفت: “احتمالاً ما تنها ملت در دنیای امروز هستیم که در چنین تضادی زندگی می کنیم.” “هر روز ، ما منتظر هستیم تا یک کشور خارجی به وطن خود حمله کند تا به ما در زندگی کمک کند. امروز ، ایرانیان می دانند که تنها شخصی که ممکن است آنها را از این زندگی فقر و تحقیر نجات دهد نتانیاهو است.”
ایرانیان معمولی اکنون در یک لحظه معلق زندگی می کنند – آگاه که جنگ صرفاً مکث کرده است ، به پایان نرسیده است ، زیرا برنامه هسته ای رژیم همچنان به تهدید ثبات منطقه ای ادامه می دهد. ارزیابی آسیب های جنگ ایالات متحده پیدا کردن این که اعتصابات ژوئن – از جمله کسانی که در فوردو ، ناتنز و اصفهان بودند – به عقب برگردند ، اما از بین نرفتند ، اما نابودی ، قابلیت های هسته ای ایران را نابود کردند. به نظر می رسد مقادیر قابل توجهی از تجهیزات غنی شده اورانیوم و سانتریفیوژ از قبل محافظت یا جابجایی شده است.
ماه گذشته ، انگلستان ، فرانسه و آلمان محرک مکانیسم فوری سازمان ملل متحد ، خواستار این شد که تهران مذاکرات هسته ای را از سر بگیرد ، به بازرسان اعطا می کند و به سایتهای هسته ای خود دسترسی گسترده تری می کند و انبار اورانیوم آن را به خود اختصاص می دهد. طبق قطعنامه 2231 سازمان ملل متحد ، تحریم ها پس از 30 روز به طور خودکار بازگردانده می شوند ، مگر اینکه شورای امنیت در غیر این صورت رای دهد.
تحریم های تجدید شده تهدید می کنند مشکلات اقتصادی را که ایرانیان قبلاً با دست رژیم با آن روبرو هستند ، ایجاد می کند. نرخ تورم سالانه ایران برخاست 41.2 درصد در ماه ژوئیه ، براساس مرکز آماری این کشور ، بالاترین سطح خود را در دو سال نشان می دهد. و زیرساخت های بحرانی انرژی در ایران از درگیری با اسرائیل ، که شاهد اعتصاب در پالایشگاه های گاز و پتروشیمی بود ، فرار نکرد.
بسیاری از ایرانیان وضعیت اقتصادی ناخوشایند خود را بر کنترل دولت بر بخش های کلیدی اقتصادی مقصر می دانند. این ساکن تهران ، که در یک شرکت بیمه خصوصی کار می کند ، گفت: “هر کجا که کار می کنید ، یا برای IRGC کار می کنید یا با آنها کار می کنید. آنها همه چیز را دارند.” “آنها همه چیز را به گونه ای ساختار دادند كه (فشار اقتصادی) (از) اعتصاب اسرائیل علیه اهداف رژیم بر روی مردم قرار می گیرد. تورم زیاد است ، و دولت می گوید مالیات ها افزایش می یابد. با این وجود ، ما آماده هستیم ، زیرا راه دیگری وجود ندارد.”
در طول جنگ کوتاه مدت ، رهبر عالی علی خمنی و مقامات دولتی به دنبال تغییر مسیر نارضایتی مردمی در داخل کشور به مهاجمان خارجی خود بودند.
این رژیم عهد کرد که ضمن محدود کردن دسترسی به اینترنت برای کنترل جریان اطلاعات ، “انتقام سخت” را علیه اسرائیل و ایالات متحده تصویب کند. در یک تغییر ناگهانی ، مقامات ارشد شروع به صحبت با زبان ناسیونالیسم کردند نه اسلام گرایی – آهنگ های میهنی ، ایجاد آگهی ها و مجسمه های قهرمانان فارسی و حتی کاهش محدودیت در کدهای لباس زنان برای سهولت در فشارهای اجتماعی. آنها از تأکید معمول خود بر “امت اسلامی” ، آنها شروع به مراجعه به مردم به عنوان “ملت ایران” کردند.
اما تحلیلگران هشدار دادند كه تجدید نظر رژیم از غرور ناسیونالیستی یك موقت موقت است و آنها درست بودند: به محض آتش بس ، نیروهای امنیتی سرکوب های شهری ، جستجوی خودروها و تلفن های شهروندان در تهران و سایر شهرها را از سر گرفتند و شهروندان را به اتهام خجالت زدن به اسرائیل برای اسرائیل به القاء ترس در میان مردم ایران در بین بردند. گروه های حقوق بشر گزارش می دهند که در اوت 2025 تنها ، حداقل 140 زندانی – بسیاری از آنها به اتهامات سیاسی – بودند اعدام شدهبشر
چندین مرد به قاچاق “تجهیزات ترور” ، از جمله هواپیماهای بدون سرنشین مورد استفاده برای عملیات اسرائیل و کمک به عملیات خرابکاری که زیرساخت های ایران را هدف قرار داده بودند ، متهم شدند. گروه های حقوق بشر موجی از صدها بازداشت را محکوم کرده و هشدار داده اند که دولت است با استفاده از درگیری ژوئن بهانه ای برای تشدید سرکوب. گروه های حقوق همچنین نگرانی های مربوط به اعترافات اجباری را ذکر کرده اند. اخبار رسانه ای با همسو در ایران گزارش شده در ماه ژوئن که بیش از 700 نفر ، که به عنوان “مزدوران اسرائیلی” توصیف شده اند ، در طی درگیری دستگیر شدند.
“مبارزات تازه ای از سرکوب جمهوری اسلامی ، موقعیت خطرناک آن را هم در خانه و هم در منطقه تأکید می کند. برای سالها ، اعتصاب نظامی به خاک ایران یک خط قرمز دست نخورده محسوب می شد. این تابو اکنون از بین رفته است.”
جمهوری اسلامی می داند که از نظر مالی شکسته ، از نظر نظامی تضعیف شده و در خانه و خارج از کشور منزوی شده است. یک مرد 35 ساله ، که خود را به عنوان فارشاد معرفی می کرد ، گفت: “هر وقت ما به قیمت سوخت یا هزینه نان اعتراض می کردیم ، رژیم با گلوله پاسخ می داد.” “امروز ، ترامپ و نتانیاهو متفقین مردم ایران علیه خامنه هستند و این یک فرصت تاریخی است. IRGC بهتر از هر کسی می داند که در این جنگ ، ما در پشت رژیم ایستاده ایم. آنها همان نیرویی هستند که ما را کشتند.”
اما حتی در وضعیت ضعیف خود ، بازوی طولانی سرکوب رژیم فراتر از مرزهای ایران گسترش می یابد. در طول جنگ 12 روزه و در هفته های پس از آن ، خانواده های روزنامه نگاران ، فعالان سیاسی و مفسران رسانه ای با آزار و اذیت ، تهدید و در برخی موارد دستگیر شده اند.
در ماه ژوئن ، خدمات فارسی صدای آمریکا گزارش شده آزار و اذیت خانواده های بسیاری از روزنامه نگاران و کارمندان آن در ایران ، گفت که IRGC در صورتی که بستگانشان از کار با پخش کننده بودجه ایالات متحده دست نکشید ، آنها را با انتقام جویی تهدید کرده است.
در ماه آگوست ، ایران بین المللی ، رسانه ای فارسی با دفتر مرکزی در لندن و واشنگتن ، گفت: خانواده های 45 کارمند بوده اند هدفمندبشر در یک مثال ، بستگان یک مجری زن بودند بازداشت شده در تهران برای مجبور کردن استعفای خود. یک روزنامه نگار دیگر گفت اعزام که خواهر و برادر آنها به مدت سه هفته ناپدید شد و بعد از آن تماس با آنها را قطع کرد.
روزنامه نگاران ایرانی در سراسر دیاسپورا داستانهای مشابهی را روایت می کنند. والدین از دست دادن حقوق بازنشستگی خود تهدید شده اند ، و خواهر و برادران تهدید به عزل از محل کار خود ، برای مجبور کردن دست خبرنگاران شده اند. در برخی موارد ، اعزام آموخته شده ، از روزنامه نگاران در کشورهای خارجی خواسته شده است که در یک تماس ویدیویی با افسران امنیتی ایران شرکت کنند تا از حرفه های خود ابراز پشیمانی کنند.
یکی از روزنامه نگاران VOA گفت: “تا آنجا که من می دانم ، حداقل چهار نفر از همکارانم مورد هدف قرار گرفته اند. این فشارها همه به یکباره آغاز نشده است ؛ برخی از خانواده ها هفته ها قبل از شروع جنگ مورد آزار و اذیت قرار گرفتند و پس از جنگ ، فشار به دیگران افزایش یافت.” “بیشتر این موارد به سمت بستگان نزدیک هدایت می شد. تقاضای آنها این بود که روزنامه نگاران از شغل خود خارج شوند و مصاحبه های ویدیویی را با مقامات وزارت اطلاعات و مقامات IRGC ضبط کنند.”
وی افزود: “هدف احتمالی استخراج اعترافات ضبط شده ، تولید فیلم های تبلیغاتی-آنچه آنها را مستند می نامند” و آنها را در تلویزیون ملی خود برای بی اعتبار کردن رسانه های خارجی به عنوان منبع اطلاعاتی پخش می کند. هدف دیگر این بود که با فشار آوردن روزنامه نگاران ، سیاست های سرمقاله ای از رسانه های فارسی به خارج از کشور را تحت تأثیر قرار دهد.
مبارزات تجدید نظر جمهوری اسلامی از سرکوب ، موقعیت خطرناک آن را هم در خانه و هم در منطقه تأکید می کند. سالها ، اعتصاب نظامی به خاک ایران یک خط قرمز دست نخورده محسوب می شد. آن تابو اکنون از بین رفته است.
با تضعیف خامنه ، فرماندهان وی تجزیه شدند و شبکه گروه های پروکسی منطقه ای ایران تا حد زیادی از بین رفت ، رژیم از ابزارهای کمتری برای بازدارندگی باقی مانده است. برای بسیاری از ایرانیان ، سوال واقعی این نیست که آیا مرحله بعدی جنگ فرا خواهد رسید ، بلکه چه زمانی – و چه چیزی ممکن است این فصل برای دیکتاتوری در آستانه فروپاشی باشد.