در کابل در 20 اوت 2025 روز عادی نبود. این شهر که یک بار در اثر جنگ و ظن ویران شده بود ، از رویدادی استقبال کرد که می تواند نقشه منطقه ، ششمین جلسه سه جانبه پاکستان-افغانستان را مجدداً مورد استفاده قرار دهد. برای چندین دهه ، افغانستان به عنوان تئاتر اختلال در نظر گرفته شده است که با مداخلات خارجی ، ستیزه جویی و تحریم ها مشخص می شود.
در این دور پیشگامانه ، حضور وزیر امور خارجه چین وانگ یی پیامی را فراتر از محدوده اتاق کنفرانس ارسال کرد: پکن آماده شرط بندی در احیای افغانستان از یک میدان نبرد به اقتصاد پل است. جلسه کابل هیچ مجدداً از پروتکل دیپلماتیک خسته استفاده نمی کرد.
این افغانستان به طور رسمی به کریدور اقتصادی چین و پاکستان (CPEC) پیوست ، چیزی که آینده کشور را به همراه ژئوپلیتیک منطقه به شدت تغییر می دهد. با درج افغانستان در این الگوی ، پاکستان و چین به رژیم طالبان فرصتی یک بار در طول زندگی داده اند تا از انزوا بیرون بیایند ، مشروعیت خود را جمع کنند و از پتانسیل اقتصادی استفاده کنند. CPEC برای ملتی که از تحریم ها خفه شده و از بیکاری ناراحت است ، وعده چیزی بیشتر از جاده ها و خطوط لوله را دارد. این وعده اشتغال ، تجارت و این فرصت را دارد که یک ارتباط ضروری بین آسیای مرکزی و جنوبی باشد.
دیپلماسی پاکستان در مرکز ساخت این روز بوده است. برای اسلام آباد ، افزودن افغانستان به اندازه یک عمل حسن نیت و همکاری نیست بلکه یک حساب امنیتی سخت است. با افزودن کابل به CPEC ، پاکستان باعث می شود که برای بازیگران خارجی ، عمدتا هند ، از قلمرو افغانستان برای بی ثبات سازی استفاده کند. این مرکز همچنین قطب ژئو-اقتصادی خود را محکم می کند و خود را به عنوان یک حالت پل در موقعیتی برای ارائه ثبات و همچنین اتصال قرار می دهد. در درجه اول ، پاکستان بی ثباتی افغانستان را از یک بار به یک مسئولیت جمعی منتقل کرده است ، در حالی که نفوذ مالی چین این لایحه را به دست می آورد.
بنابراین چین در نقش دوگانه به کابل آمده است: واسطه و مدیریت ریسک. پکن می داند که تا زمان رسیدن ثبات به افغانستان ، پروژه های زیر کمربند و ابتکار جاده به خطر بیفتد. خطرات واقعی هستند. نهادهای تروریستی مانند TTP ، ISKP ، القاعده و ETIM تهدیدهای مستقیم برای زندگی شهروندان در چین ، پروژه های CPEC و ثبات داخلی در سین کیانگ ایجاد می کنند.
بازدید وانگ یی نشانگر هدف پکن برای تأمین تعهدات سرمایه گذاری خود در قالب اقدامات امنیتی به عنوان آهن به عنوان تعهدات مالی آن بود. تشکیل یک مرکز عملیات ضد تروریستی مشترک ، به اشتراک گذاری در زمان واقعی اینتل و رویه ها در صورت وقوع حوادث مرزی آینه ای که این مربوط به برش روبان نیست بلکه سیستم های همکاری سخت و قابل اجرا است.
خط لوله ساختاری که در کابل گذاشته شده است به همان اندازه جاه طلب است. در سال اول ، گمرک دیجیتالی ، امکانات تجاری سریع و پست های امنیتی مرزی مشترک عملیاتی می شوند. طی سه سال ، بزرگراه ها ، راه آهن باری ، راهروهای انرژی و شبکه های فیبر نوری افغانستان را به زنجیره های تأمین منطقه ای گره می زنند. طی پنج سال ، مناطق صنعتی و مراکز تدارکات در شهرهای افغانستان این کشور را قادر می سازد تا بیشتر از مواد اولیه صادر کند. شروع به تولید ، استخدام و حفظ خود خواهد کرد. برای اولین بار در دهه ها ، افغانستان به جای وابستگی صرف کمک ، راهی برای مشارکت پایدار اقتصادی ارائه می شود.
با این حال ، این دیدگاه به یک فرمول ساده اما پرشکوه وابسته است: امنیت به علاوه اتصال برابر با صلح است. بدون امنیت ، هیچ راهرو ایمن نخواهد بود. بدون اتصال ، هیچ اقتصادی شکوفا نمی شود. جلسه کابل این موضوع را با تعبیه مسئولیت پذیری قابل اندازه گیری ، KPI هایی که از کاهش تروریسم 30 درصد سالانه برای اطمینان از پر کردن 40 درصد از مشاغل مرتبط با CPEC ، این موضوع را تشخیص داد. اینها اهداف بلاغی نیستند. آنها وعده هایی با جدول زمانی دارند و شواهد ملموس را ارائه می دهند که فداکاری های آنها در صلح به نان و عزت ترجمه می شود.
منتقدین استدلال می كنند كه این بیش از حد جاه طلب است ، كه طالبان نمی توانند اصلاح كنند ، و اسپویلرهای خارجی این روند را از بین می برند. اما تاریخ اغلب لحظاتی را روشن می کند که خطرات به عنوان فرصت پذیرفته می شوند. دور کابل یکی از این نقطه های مهم بود. این اظهار داشت که آینده افغانستان نیازی به تکرار گذشته خود ندارد. در عوض ، با ضمانت های پاکستان ، سرمایه گذاری های چین و مشارکت کابل ، این منطقه تصمیم گرفته است که در مورد همکاری درگیری قمار کند.
حضور وانگ یی در کابل بیش از حد مالی چین نمادی بود. این پیامی بود که پکن افغانستان را نه به عنوان یک پاریا بلکه به عنوان یک شریک می بیند ، نه به عنوان یک سوراخ ناپایداری بلکه به عنوان یک پل بالقوه در سراسر آسیا. برای پاکستان ، این اثبات این بود که دیپلماسی مسئول سود سهام را پرداخت می کند. برای افغانستان ، این اولین قدم از انزوا بود. اگر از تعهدات انجام شده در کابل تجلیل شود ، این روز به عنوان لحظه ای که یک سرزمین جنگ زده سفر خود را به سمت تبدیل شدن به یک اتصال دهنده منطقه ای آغاز می کند ، به یاد می آورند. سهام زیاد است ، خطرات واقعی هستند ، اما فرصت تاریخی است. بعضی اوقات ، آینده نه در جبهه های نبرد بلکه در سالن های کنفرانس نوشته شده است ، و کابل ممکن است سرنوشت خود را بازنویسی کند.