با افزایش مهاجرت مسلمانان اروپا ، برخی از اسقف های کاتولیک شروع به توجه می کنند.
اسقف لهستانی آنتونی داگووسز گفت: “برای چندین دهه ، اسلامی شدن اروپا در حال پیشرفت از طریق مهاجرت گسترده است.”
اسقف Athanasius Schneider از قزاقستان در ماه مارس با صراحت تر صحبت کرد: “ما شاهد حمله هستیم. آنها پناهنده نیستند. این یک حمله است ، یک اسلامی جمعی از اروپا است.”
تا کنون پاپ لئو xiv در ابعاد دیگری زندگی می کند.
لئو گفت: “در دنیایی که از جنگ و بی عدالتی تاریک شده است … مهاجران و پناهندگان به عنوان پیام رسان امید ایستاده اند.
اظهارات لئو بیش از احساسات سعادتمندانه بیان می کند. آنها نقش واتیکان را در تشویق مرزهای باز و معاف کردن مهاجران از مسئولیت پذیریبشر
در مورد اروپا ، این شامل نابینایی عمدی به ماهیت خشونت آمیز ، توتالیتر اسلام و بسیاری از پیروان آن است.
این رویکرد کاتولیک نسبت به اسلام منعکس کننده ایده های لوئیس ماسژنی ، یک محقق فرانسوی از اوایل قرن بیستم است. Massignon اسلام را به عنوان “ایمان ابراهیم با محمد احیا کرد” توصیف کرد و ادعا کرد که مسلمانان “حق دارند برابری در میان توحید از ابراهیم فرود آمده باشند.”
دانشمند کاتولیک فرانسوی آلن بسانسان نتایج نتایج را شرح داد.
وی نوشت: “یک ادبیات کامل برای اسلام در اروپا رشد کرده است ، بخش اعظم آن کار کاهنان کاتولیک تحت ایده های Massignon است.”

Besançon این وضعیت را به “نارضایتی اساسی از مدرنیته و با ترتیبات لیبرال ، سرمایه داری ، فردگرایانه ما” نسبت داد ، نارضایتی که واتیکان مظهر آن است.
بسانسون نوشت: “با نگرانی از تحقیر ایمان مذهبی به غرب مسیحی و به ویژه در اروپا ،” طرفداران Massignon “نمی توانند فداکاری مسلمانان را تحسین کنند.”
“مطمئناً ، آنها استدلال می كنند ، بهتر است به چیزی اعتقاد داشته باشیم تا به هیچ چیز اعتقاد داشته باشیم ، و از آنجا كه این مسلمانان به چیزی اعتقاد دارند ، باید به همان كاری كه ما انجام می دهیم اعتقاد داشته باشند.”
كلیسای كاتولیك رسما ایده های Massignon را در شورای دوم واتیکان در دو سند پذیرفت. یک ، نوسترابا تمرکز بر روابط کلیسا با یهودیت اما علاوه بر این به اسلام پرداخته است:
“این کلیسا با احترام مسلمانان را مورد احترام قرار می دهد. آنها یک خدای را می پسندند.
دیگری ، جنتیم لومن، اظهار داشت: “برنامه نجات همچنین شامل کسانی است که خالق را تصدیق می کنند. در وهله اول در میان اینها مسلمانان وجود دارند که با اعتقاد به حفظ ایمان ابراهیم ، به همراه ما یک خدای و مهربان را می شناسند.”
این گذرگاه کاتکیزم کاتولیک را رقم زد.
اما آنچه که بسانسون آن را “اکونولیسم افراطی” به سمت اسلام می نامید ، فراتر از کلمات است. در حین پاپی جان پاول دوم ، این کلیسا مورد استقبال آشکار قرار گرفت.
اسقف های کاتولیک کلیساها و مدارس کم استفاده را به گروه های مسلمان فروختند. بسیاری از کلیساها مساجد شدند.
در اکتبر 2006 ، Friars Capuchin Franciscan موافقت کرد که به اتحادیه جوامع و سازمان های اسلامی در ایتالیا (UCOII) کمک کند تا مسجدی در جنوا در کنار یک صومعه بسازد. Friars حتی به ساخت بنیاد مسجد کمک کرد.
اما ucoii – وابسته به اخوان المسلمین – طرفداران “نسخه افراطی از قرآن ، جایی که مسیحیان ، یهودیان و غربی ها جرم و جنایت می شوند ، و همچنین زنان و سایر مسلمانان که به حکومت خود تسلیم نمی شوند” Corriere della Seraبشر
در سال 2006 ، این گروه همچنین خواستار مدارس اسلامی ، بانک ها و بررسی روحانی کتابهای درسی شد. رئیس جمهور آن ، محمد نوور دچان ، از امضای سندی مبنی بر متعهد شدن مسلمانان برای پذیرش قانون اساسی ایتالیا ، محکوم کردن تروریسم و تشخیص حق اسرائیل خودداری کرد.
هفت ماه قبل ، یک کاردینال واتیکان حتی اظهار داشت که دانش آموزان مسلمان در ساعتی که برای آموزش کاتولیک در مدارس ایتالیایی رزرو شده است ، آموزش مذهبی اسلامی دریافت می کنند.
مرحوم کاردینال رناتو مارتینو ، سپس رئیس شورای پنالتی برای عدالت و صلح گفت: “اگر 100 کودک مسلمان در یک مدرسه وجود داشته باشد ، من نمی بینم که چرا نباید به آنها دین خود آموزش داده شود.” “اگر ما گفتیم” نه “تا زمانی که ما برای اقلیت های مسیحی در کشورهای مسلمان رفتار معادل آن را ندیدیم ، می گویم که خودمان را در سطح آنها قرار می دادیم.”
در سال 2008 ، اسقف های کاتولیک انگلیس و ولز از مدارس کاتولیک خواستند اتاق های نماز را برای دانش آموزان مسلمان رزرو کنند و امکانات حمام را برای پاکسازی آیینی قبل از نماز سازگار کنند. اما بدترین نمونه جذابیت در بلژیک اتفاق افتاد.
به عنوان بخشی از کمپین برای مجبور کردن دولت برای اعطای عفو ، اسقف های کاتولیک بلژیک کلیساهای خود را به خانه های مهاجران مسلمان تبدیل کردند و آنها را اسکوتر کردند.

در ماه مه 2006 ، بیش از 30 کلیسای بلژیکی چنین هدفی را خدمت کردند. حدود 300 آفریقایی نمازخانه Magdalena Antwerp را اشغال کردند. کلیساهای دیگر حدود 700 اسکوتر برگزار کردند.
در کلیسای بانوی Succor در بروکسل ، اسکواش در چادرهای کوچکی که توسط آژانس های امداد کاتولیک اهدا می شد ، زندگی می کردند ، خدمات مسلمان را انجام می دادند ، میزهای رایانه ای را در نزدیکی منبر برپا کردند و حتی آتش سوزی را روی زمین قرار دادند.
Friar Herwig Arts صحنه ای را در نمازخانه Jesuit Antwerp شرح داد: مهاجران “خیمه را حذف کردند (و) یک مجموعه تلویزیونی و رادیو را نصب کردند و ما را از فرصت دعا در نمازخانه خودمان و گفتن توده ای محروم کردند.”
وی ادامه داد: “برای من ، مکان هلاکت شده است. احساس می کنم دیگر نمی توانم وارد آن شوم.”
اسقف های بلژیک سرگرم کننده نبودند. هنر توسط روحانیت برجسته بلژیک هدایت شد. “مرحوم کاردینال گودفرد دنللز ، گفت:” همبستگی نمی تواند به ملت خود محدود شود ، سپس پیشروترین کشور پیشرو این کشور است. لوک ون لووی ، پس از آن اسقف گنت ، حتی گفت “فراریان غیرقانونی” “حق داشتند در جامعه ما جای خوبی داشته باشند. از آن زمان هنر در مورد این موضوع سکوت کرده است.
اما دو دهه بعد ، اسقف اشنایدر قزاقستان از سکوت خودداری می کند: “این یک برنامه سیاسی جهانی توسط قدرتمند جهان برای نابودی اروپا است.”
بنابراین ، لئو با یک چالش وجودی روبرو است ، که احساسات سعادتمندانه نمی تواند پاسخ دهد: آیا او به کلیسایی که نقش مهمی در ایجاد تمدن اروپایی داشته باشد اجازه می دهد تا نقش تعیین کننده تری در از بین بردن آن داشته باشد؟
این مقاله ابتدا وارد شد نسخه تماشاگر ایالات متحدهبشر