ریزوان خان ، موراببی سیلسیلا ، جامعه مسلمان احمدییا ، ایالات متحده

در طول آموزش عمومی من در ایالات متحده ، به من آموخته نشده است که رئیس جمهور ترومن یک جنایتکار جنگی برای سفارش بمباران هسته ای جمعیت غیرنظامیان است. به من آموخته نشده است که دولت ما مرتکب جنایات جنگی شده است وقتی که عمداً ده ها هزار زن و کودک زنده در ژاپن را آتش زدیم. به من آموخته نشده است که افراد مسئول باید با عدالت روبرو شوند و به روشی که دادگاه های جنگی برای آلمانی ها انجام داده ایم تحت پیگرد قانونی قرار گرفتند.
به کودکان بزرگ شده در سیستم آموزش عمومی ایالات متحده آموخته می شود که معتقدند توجیهات اخلاقی برای قتل عام این غیرنظامیان می تواند یک دیدگاه کاملاً مشروع باشد.
تلقین سیستم آموزش و پرورش آمریکا ذهن ما را از کودکی محاصره کرد و وقتی زمان توجیه دوباره قساوت های بیشتر به وجود آمد ، تأثیرات آن را نشان داد. ما آماده بوده ایم تا جنایات جنگی را از زمانی منطقی کنیم که دیگر ممکن است به یاد بیاوریم که این دلیل منطقی در ذهن ما قرار گرفته است.
در مطالعه ای که در سال 2017 انجام شدمحققان سناریوی فرضی را به مجموعه ای از آمریکایی ها ارائه دادند. سناریوی این بود که ایران به تحریم ها پاسخ داد و به یک هواپیمای هواپیمای آمریکایی در خلیج فارس حمله کرد و باعث کشته شدن 2،403 پرسنل نظامی شد (همان تعداد کشته شده در حمله پرل هاربر). ایالات متحده با حملات هوایی در مقیاس بزرگ پاسخ داد که تمام زیرساخت های هسته ای ایران ، دفاع هوایی و کلیه پایگاه ها و هواپیماهای نیروی هوایی ایران را نابود کرد. سپس ایالات متحده حمله زمینی را آغاز کرد. این حمله سرانجام با 10،000 تلفات نظامی ایالات متحده متوقف شد. رئیس جمهور ایالات متحده برای پایان دادن به جنگ دو گزینه ارائه شد. گزینه اول ادامه تهاجم زمین برای تصرف تهران و سرنگونی دولت ایران بود. گزینه دوم “شوک” دولت ایران در پذیرش تسلیم بی قید و شرط با رها کردن یک سلاح هسته ای واحد در مشهاد ، دومین شهر بزرگ ایران بود.
نتیجه این مطالعه این بود که: “هنگام در نظر گرفتن استفاده از سلاح های هسته ای ، اکثر آمریکایی ها در اولویت محافظت از سربازان آمریکایی و دستیابی به اهداف جنگ آمریکا قرار می گیرند ، حتی اگر این کار منجر به کشتار عمدی میلیون ها نفر از افراد غیر بین المللی شود.
وی گفت: “آنچه تعجب آور بود تعداد آمریکایی هایی بود که اظهار داشتند غیرنظامیان ایرانی به نوعی مقصر هستند یا کمتر از انسان بودند.
“ما از این یافته تعجب نکردیم که اکثر آمریکایی ها ارزش بیشتری را برای زندگی یک سرباز آمریکایی نسبت به زندگی یک غیر بین المللی خارجی قرار می دهند. با این حال ، تعجب آور بود ، با این حال ، میزان اساسی آن اولویت بود.
در این مطالعه نتیجه گیری شده است: “این یافته ها میزان محدودی را که عموم مردم ایالات متحده اصول دکترین جنگ عادلانه را پذیرفته اند ، نشان می دهد و نشان می دهد که افکار عمومی بعید است که یک محدودیت جدی برای هر رئیس جمهور در نظر داشته باشد که در مورد استفاده از سلاح های هسته ای در صلیب جنگ باشد.
“تمایل عموم مردم ایالات متحده برای استفاده از سلاح های هسته ای و کشتن عمداً غیرنظامیان خارجی از سال 1945 به همان اندازه که بسیاری از محققان فرض کرده اند تغییر نکرده است. برخلاف پایان نامه های تابو هسته ای ، اکثریت آمریکایی ها حتی می خواستند از استفاده از یک سلاح هسته ای در برابر یک شهر ایرانی که 100000 غیرنظامی را می کشد حمایت کند. 100000 غیرنظامی ایرانی با سلاح های متعارف.
“با این وجود ، این نظرسنجی ها چیزی راجع به غرایز عموم مردم در مورد سلاح های هسته ای و مصونیت غیرقانونی به ما می گوید. هنگامی که تحریک می شود و در شرایطی که نجات سربازان آمریکایی در معرض خطر است ، اکثر آمریکایی ها استفاده از سلاح های هسته ای را به عنوان یک تابو اولویت در نظر نمی گیرند. جنگ به سرعت و نجات جان سربازان آمریکایی ، حتی اگر این به معنای کشته شدن تعداد زیادی از افراد غیرقانونی خارجی باشد.
“نظرسنجی های گذشته که نشان می دهد کاهش بسیار قابل توجهی در حمایت عمومی ایالات متحده از سقوط بمب های اتمی در سال 1945 یک راهنمای گمراه کننده برای نحوه واکنش عموم در صورت قرار دادن در شرایط مشابه جنگ در آینده است.
وی گفت: “امروز ، مانند سال 1945 ، بعید است که عموم ایالات متحده به عنوان یک محدودیت جدی برای هر رئیس جمهور که ممکن است استفاده از سلاح های هسته ای را در Crucible of Warfare در نظر بگیرد ، خدمت کند.
وی گفت: “همانطور که در سال 1945 ، بخش قابل توجهی از عموم مردم امروز می خواهند از سلاح های هسته ای علیه دشمن استفاده کنند که به ایالات متحده حمله کرده است حتی در صورت ارائه گزینه دیپلماتیک برای پایان دادن به جنگ. برای این بخش قابل توجه از عموم ایالات متحده ، هیچ گونه گریزی اتمی وجود ندارد. جاذبه اتمی حاکم است.”
این ما را به یک سؤال دشوار در مورد خودمان می رساند که در تاریخ آمریکا شروع می شود و ما را به حال حاضر می کند: چگونه می توانیم اقدامات انجام شده در طول جنگ جهانی دوم را توسط “بزرگترین نسل” طبقه بندی کنیم؟
تعریف تروریسم ، “استفاده غیرقانونی از خشونت و ارعاب ، به ویژه علیه غیرنظامیان ، در دستیابی به اهداف سیاسی است.” تروریسم این است که عمداً سعی در ترور یک جمعیت غیرنظامی برای مجبور کردن کاپیتولاسیون داشته باشد.
وقتی ما بمب های هسته ای را رها کرد در مورد جمعیت غیرنظامیان ، ما می دانستیم که چه کاری انجام می دهیم. این یک مورد خسارت وثیقه ای نبود که ما هدف آن یک هدف نظامی قرار گرفتیم و غیرنظامیان ناخواسته آسیب دیدند. در عوض ، ما می دانستیم که غیرنظامیان را هدف قرار می دهیم. ما عمداً تصمیم گرفتیم که ده ها هزار زن و کودک زنده را سوزاند.
اگر به عنوان یک وجدان ملی ، ما در ایالات متحده بر این باوریم که توجیهات اخلاقی برای این امر می تواند یک چشم انداز مشروع باشد ، پس اتخاذ یک خط تفکر مشابه امروز دشوار نخواهیم بود: “اگر بمباران کودکان ژاپنی برای ما خوب بود ، پس چرا کودکان مسلمان را بمباران نمی کنیم؟” این یک نتیجه گیری بسیار ناقص است ، اما منطقی با آنچه ما برای اعتقاد به آن مطرح شده ایم سازگار است. در درگیری بین اسرائیل و فلسطین که امروز شاهد آن هستیم ، هیچ چیز جدیدی درباره ظرفیت ما برای توجیه کشتار غیرنظامیان فاش نشده است.
آموزه های قرآن کریم قطب نما اخلاقی را ارائه می دهد که پارامترهای درست و غلط را تعیین می کند. قرآن کریم می آموزد:
“و به علت خدا علیه کسانی که با شما می جنگند ، مبارزه کنید ، اما تجاوز نکنید. مطمئناً خداوند متجاوزان را دوست ندارد.” (سوره البقره ، ch.2: v.191)
اسلام به حق هر کشور برای دفاع از خود احترام می گذارد ، اما مردم را از تجاوز به مرزهای نجابت اساسی محدود می کند. پیامبر مقدسسعید این آموزش را با هرگز اجازه قتل غیرنظامیان ، با هرگز تجاوز به قانون رفتاری که اسلام از هر انسان مناسب و معقول نیاز دارد ، نشان داد.
واقعیت این است که غرب و همیشه قادر به استفاده از سلاح های هسته ای برای غیرنظامیان در خاورمیانه بوده است. دلیل این امر این است که نه مردم و نه رهبری مطابق با یک استاندارد اخلاقی نیستند که در آن می توانند یک اعتراض اخلاقی اساسی در مورد کشتار جمعی زنان و کودکان داشته باشند.